در
کتابخانه
بازدید : 62174تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از اینجا معنی عدالت معلوم می گردد و جواب سؤالی كه در اول مطرح كردم روشن می شود. سؤال این بود كه معنی عدالت چیست؟ تفاوت و اختلاف و تبعیضی كه نقطه ی مقابل عدالت است چیست؟ آیا هر نوع تفاوت كه در جامعه بین افراد باشد مخالف عدالت است و لازمه ی عدالت مساوات مطلق است؟ یا عدالت مستلزم مساوات مطلق نیست و گاهی عدالت ایجاب می كند كه تفاوت و امتیاز گذاشته شود و مقتضای عدالت این است كه تبعیضها و تفاوتهای بیجا و بلا استحقاق نباشد؟ اگر مقتضای عدالت، این دومی است ملاك بجا بودن و بیجا بودن چیست؟
معلوم شد كه معنی عدالت این نیست كه همه ی مردم از هر نظر در یك حد و یك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 252
مرتبه و یك درجه باشند. جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در این جهت مثل پیكر است. وقتی كه مقامات و درجات دارد، باید تقسیم بندی و درجه بندی بشود. راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمینه ی مسابقه فراهم كردن است.

همین كه پای مسابقه به میان آمد، خود به خود به موجب اینكه استعدادها در همه یكسان نیست و به موجب اینكه مقدار فعالیتها و كوششها یكسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان می آید: یكی جلو می افتد و یكی عقب می ماند، یكی جلوتر می رود و یكی عقب تر. مقتضای عدالت این است كه تفاوتهایی كه خواه ناخواه در اجتماع هست تابع استعدادها و لیاقتها باشد. مقتضای عدالت این است كه دانشجویانی كه در یك امتحان شركت می كنند، به هر كدام همان نمره ای داده شود كه مستحق آن نمره است. مقتضای عدالت این نیست كه به همه مساوی نمره داده شود و گفته شود باید به همه یك جور نمره داده شود والّا تبعیض می شود و تبعیض ظلم است.

برعكس اگر به همه مساوی نمره داده شود، حق ذی حق پامال شده و این ظلم است.

مقتضای عدالت این است كه در مسابقات قهرمانی، استعداد و لیاقت و هنرنمایی ملاك تقدم و تأخر قرار گیرد. مقتضای عدالت این نیست كه هنرمند و بی هنر را به یك چشم ببینند و فرقی بین بااستعداد و بی استعداد نگذارند. این جور مساواتها عین ظلم و بی عدالتی است، و آن جور تفاوتها كه بر مبنای لیاقت و استعداد یا فعالیت و كار است عین عدالت و دادگستری است.
مقتضای عدالت مساوات است در شرایط حقوقی مساوی، نه در شرایط نامساوی، یعنی نباید میان شركت كنندگان در یك مسابقه ی علمی یا در یك مسابقه ی قهرمانی در غیر آنچه مربوط به استعداد و هنر و لیاقت است فرق گذاشته شود. مثلاً یكی سفید است و یكی سیاه، یكی اشراف زاده است و یكی فرضاً فرزند یك فقیر، یكی توصیه و پارتی دارد و یكی ندارد، یكی با معلم یا داور قرابت و قوم و خویشی دارد و یكی ندارد؛ آنچه نباید ملاك قرار گیرد این امور است كه مربوط به لیاقت و استعداد یا فعالیت و مجاهدت افراد نیست. اگر استعدادها و لیاقتها را نادیده بگیریم و به همه نمره و امتیاز مساوی بدهیم ظلم كرده ایم، و اگر هم امتیاز و تفاوت قائل بشویم اما ملاك امتیاز و تفاوت را اموری از این قبیل قرار دهیم باز هم ظلم كرده ایم.
این است فرق بین تفاوتهای بجا و بیجا و فرق بین تبعیضهای روا و ناروا. این است معنی آن جمله كه در تعریف عدالت گفته اند: «اَلْعَدالَةُ اِعْطاءُ كُلِّ ذی حَقٍّ حَقَّهُ»
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 253
عدالت این است كه حق هر ذی حقی به خودش برسد. این است معنی كلام امیرالمؤمنین (سلام اللّه علیه) كه فرمود: اَلْعَدْلُ یَضَعُ الاُْمورَ مَواضِعَها عدل هر چیزی را در جای خود و محل خود قرار می دهد. نفرمود عدل همه را در یك حد و یك درجه و یك صف قرار می دهد. عدالت این است كه در شئون اجتماعی و در راه استفاده از حقوق اجتماعی، شرایط دقیق یك مسابقه ی كامل نسبت به همه ی مزایای اجتماعی فراهم شود و طبق یك مسابقه عمل شود. معنی مساوات و به یك چشم دیدن و همه را برابر در نظر گرفتن هم این است كه هیچ ملاحظه ی شخصی در كار نباشد، از نظر ملاحظات شخصی همه علی السویه باشند، از نظر ملاحظات طبقاتی همه علی السویه باشند.
پیغمبر اكرم فرمود: اَلنّاسُ كَاَسْنانِ الْمُشْطِ مردم مثل دندانه های شانه هستند و همه با هم برابرند، یا فرمود: اِنَّ رَبَّكُمْ واحِدٌ وَ اِنَّ اَباكُمْ واحِدٌ، كُلُّكُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ یعنی هیچ ملاحظه ی شخصی و تبعیض و تفاوت و تقدمی بر غیر مبنای فضیلت و تقوا و عمل و لیاقت نباید در كار باشد. اما تقدمهایی مبنی بر فضیلت و بر تقوا و بر عمل باید باشد. لهذا بعد از این جمله ها اضافه فرمود: وَ لا فَضْلَ لِعَرَبِیٍّ عَلی عَجَمِیٍّ اِلّا بِالتَّقْوی . قرآن كریم هم در عین اینكه امتیازات رنگ و نژاد و جنس و خون را لغو می كند و می فرماید: اِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناكُمْ شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا، پشت سرش می فرماید: اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ اَتْقیكُمْ، امتیازات مبتنی بر فضایل را به رسمیت می شناسد.
قرآن كریم می فرماید هرگز عالم و جاهل، متقی و غیرمتقی مساوی نیستند: اَمْ نَجْعَلُ الَّذینَ امَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ كَالْمُفْسِدینَ فِی الْاَرْضِ اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ كَالْفُجّارِ آیا ممكن است كه ما اهل ایمان و اهل عمل صالح را كه صالح و مصلح اند، با فسادكنندگان و خرابی كنندگان كه آنچه از آنها سرمی زند خرابی و فساد است در یك درجه و یك مرتبه قرار دهیم؟ آیا ممكن است كه ما اهل تقوا را همدوش و همدرجه ی شهوترانها و بندگان هوا و هوس قرار بدهیم؟ همچنین می فرماید: قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمونَ اِنَّما یَتَذَكَّرُ اُولُوا الْاَلْبابِ بگو آیا آنها كه عالم و دانایند با آنهایی كه در حضیض جهل و نادانی بسر می برند مانند هم اند؟ فقط خردمندان توجه دارند كه مساوی نیستند. یا می فرماید: فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ اَجْراً عَظیماً خداوند مجاهدان را بر خانه نشینان به اجر عظیمی برتری
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 254
داده است. در سوره ی زخرف می فرماید: اَهُمْ یَقْسِمونَ رَحَمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیّاً آیا آنها رحمت پروردگار تو را تقسیم كرده اند؟ ما هستیم كه مایه ی تعیّش و استعدادهای گوناگون را در میان مردم تقسیم كرده ایم تا در نتیجه، اختلاف طبیعی در میان آنها پیدا شود و همین اختلاف و تفاوت سبب می شود كه بعضی افراد مسخّر بعضی دیگر قرار گیرند و نظام اجتماعی زندگی بشر استقرار پیدا كند [1].

[1] . راجع به این مطلب، خصوصاً مفهوم این آیه ی كریمه، رجوع شود به كتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی فصل مربوط به توحید اجتماعی، از همین نویسنده.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است