در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علی علیه السلام وقتی كه راجع به بنی امیه اظهارنظر می كند می فرماید:
اَلا اِنَّ اَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدی عَلَیْكُمْ فِتْنَةُ بَنی اُمَیَّةَ فَإنَّها فِتْنَةٌ عَمْیاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُها وَ خَصَّتْ بَلِیَّتُها وَ اَصابَ الْبَلاءُ مَنْ اَبْصَرَ فیها وَ اَخْطَأَ الْبَلاءُ مَنْ عَمِیَ عَنْها. . . وَ لایَزالُ بَلاؤُهُمْ حَتّی لایَكونَ انْتِصارُ اَحَدِكُمْ مِنْهُمْ اِلّا كَانْتِصارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ وَ الصّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ [1].
علی می گوید بزرگترین فتنه ای كه من بعد از خودم می ترسم و بیم آن را دارم فتنه ی بنی امیه است كه آن فتنه ای است كور و تاریك؛ یعنی مردم را در یك وضع مبهمی قرار می دهد كه اصلاً چیزی را احساس نكنند و در تاریكی بسر ببرند. خُطّه ی اینها همه جا را فرا گرفته است اما بلای اینها اختصاص دارد به یك عده ی معین، اهل حقیقت، مخصوصاً هركسی كه در این میان بصیرت و بینشی داشته باشد. هر مغزی كه در آن كوچكترین روشنایی سراغ بگیرند دیگر آن تن مالك آن سر نخواهد بود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 290
من می بینم كه در آینده ی بنی امیه وضع شما در مقابل آنها وضع ارباب و برده خواهد بود، با شما مانند بردگان رفتار می كنند.
خود علی علیه السلام حتی در زمان خودش- كه بعد از روی كار آمدن عثمان و حكومت ظاهری او ولی حكومت و نفوذ واقعی بنی امیه با آن همه مفاسدی كه به وجود آمد خلیفه می شود- چشم از دنیای خارج اسلام بكلی می پوشد با اینكه یك نفر سیاستمدار در چنین شرایطی برای اینكه مردم را آرام كند و توجه آنها را از نابسامانیهای داخلی متوجه خارج كند و در واقع برای اینكه مردم را اغفال كند می گوید: ایها الناس! می خواهیم برویم با دشمنان اسلام در چین، در تركستان، در غرب و اروپا بجنگیم. علی علیه السلام روزی كه خلیفه می شود اعلام می كند من باید داخل را اصلاح كنم. اسلامی كه ظاهرش باشد و روح و باطن نداشته باشد همه ی دنیا را هم بگیرد هیچ ارزشی ندارد. اسلامی ارزش دارد كه روح و معنایش وجود داشته باشد. اسلامی كه بخواهد حاكمش معاویه باشد ارزشی ندارد.
این است كه خلافت علی علیه السلام در عین آن نابسامانیها و گرفتاریهای شدید داخلی كه داشت، آغاز یك نقطه ی عطف در تاریخ اسلام بود، در درون تاریخ اسلام نه در تاریخ اسلام نسبت به جهان، یعنی یك درونگرایی و به درون توجه كردن و به اصلاحات داخلی متوجه شدن و دشمنان داخلی را بازشناختن.
این نقطه ی عطف در نهضت حسین بن علی علیه السلام به اوج خودش رسید.

حسین علیه السلام زمانی نهضت می كند كه بیست سال بعد از [روی كار آمدن معاویه به عنوان خلیفه است و معاویه ] [2] یك آتش پاره است. او قبل از آن، بیست سال در خود شام حكومت كرده بود؛ خلیفه نبود ولی حكومت كرده بود. در آن بیست سال حكومتش در یك وضعی و در بیست سال خلافتش به وضع دیگری واقعاً كاری كرد كه داشت اسلام را از درون خالی و پوچ می كرد ولی لشكركشی هایش به خارج خیلی عالی و فتوحاتش خیلی بزرگ بود و همه ی اینها اغفال مردم بود. نسبت به بیرون و خارج فتوحات كرد اما از درون با خود اسلام مبارزه می كرد. تاریخ می نویسد كه حتی او تا آخر عمر كینه اش را نسبت به رسول اكرم از دست نداده بود، تا چه رسد به سایر اشخاص. تبعیضها كه از زمان عثمان شروع شده بود در زمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 291
معاویه به اوج خودش رسید، یعنی اسلامی كه در آن سفید و سیاهی نیست، عرب و عجمی نیست، غنی و فقیری نیست و بالا و [پایینی ] نیست، او آمد یك اسلام طبقاتی ساخت كه دیگر نظیرش در دنیا نباشد. واقعاً اگر مبارزه ی علی علیه السلام و حسین ابن علی علیه السلام و ائمه ی اطهار علیهم السلام نبود اینها اسلامی ساخته بودند كه هیچ كفری با آن برابری نمی كرد.

[1] . نهج البلاغه عبده، خطبه ی 89.
[2] . [چند ثانیه از نوار افتادگی دارد. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است