در
کتابخانه
بازدید : 887519تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد ششم
مقدمه
Collapse حرف شحرف ش
شاهان گرماب
شجاعت
شجاعت و قوّت
شجاعت و عقل
شجاعت
شخصیت
شراب
شراب و مستی
لذت و كیف شراب در مقابل لذتی كه انسان از وجود خودمی تواند ببرد
شراب
شرح صدر
شرح صدر و تعاون بقا و تنازع بقا
شرق و غرب
شرق و غرب، كینه توزیهای مسیحی ها نسبت به مسلمین
شرق و غرب- مظالم غربیها
شرق و غرب
شرك خفی
شرك
انواع شعایر اسلامی
یادداشت احیای شعایر اسلامی
تعظیم شعایر
شعر
شعر
شعر و تأثیر عجیب آن
شعر محلی
شعر خوب متنبّی
شعر، انگیزه ها
شعر و شاعری و روحیه ی خیالی
شعوبیة- ریشه ی آن
شفاعت
شفاعت- اشكالات شفاعت
مطالب مربوط به شك و سؤال
شك
شك و انكار
شك و یقین
شكایت از علم و هنر و كمال كه موجب محسود شدن و بدبختی است
شكایت از روزگار
شَوْر
یادداشت اصل شورا در اسلام
شور- مشورت
شورا
مشاوره ی پیغمبر و صحابه در قضایا
شهید و شهادت
شهادت
شهید
شهوت
شیخ و زاهد
شیطان
شیعه- تاریخ و تطورات مذهب شیعه
شیعه و سنی- سیره ی علی علیه السلام در این باب
شیعه و سنی- اختلافات و آثار مهلك آنها
شیعه- ادبیات شیعی
شیعه و سنی- مسائل خلافی فقهی
شیعه و فلسفه
شیعه- عقل شیعی
تشیع از نظر ولادیمیر مینورسكی
شیعه و ایران
شیعه و تشیع
شیعه و سنی، نزاعها و اختلافها
تشیع و قیام نهی از منكر
شیعه و سنی- اخبار غلوّ
شیعه- ادب شیعی
شیعه و سنی
شیعه و سنی و تعصبهایی كه به كار رفته
كلمه ی شیعه و كلمه ی سنی
Expand حرف صحرف ص
Expand حرف طحرف ط
Expand حرف ظحرف ظ
Expand حرف عحرف ع
Expand حرف غحرف غ
Expand حرف فحرف ف
Expand حرف قحرف ق
Expand حرف كحرف ك
Expand حرف گحرف گ
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. در رساله ی زنده ی بیدار صفحه ی 35 از رساله ی میزان العمل غزالی نقل می كند، بعد از نقل قسمتهای دیگری:

گفتار ما را این فایده بس باشد كه تو را در عقاید كهنه و موروثی به شك می افكند، زیرا شك پایه ی تحقیق است و كسی كه شك نمی كند درست تأمل نمی كند و هركه درست ننگارد خوب نمی بیند و چنین كس در كوری و حیرانی بسر می برد.
خذ ما تراه و دع شیئاً سمعت به
فی طلعة الشمس ما یغنیك عن زحل
در جلد 15 بحار جزء سوم (جزء كفر) ، باب سوم باب الشك فی الدین و الوسوسة و حدیث النفس و انتحال الایمان است. از جمله روایاتی كه نقل می كند روایتی است از خصال صدوق:

عن ابی عبداللّه علیه السلام: كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یتعوذ فی كل یوم من ست: الشك و الشرك و الحمیة و الغضب و البغی و الحسد.

ایضاً از فقه الرضا نقل می كند:

اروی انه سئل العالم عن حدیث النفس، فقال: من یطیق ان لاتحدّث [1]نفسه. و سئلت العالم عن الوسوسة و ان كثرت.

قال: لا شی ء فیها یقول لا اله الاّ اللّه. و اروی ان رجلاً قال للعالم:

یقع فی نفسی امر عظیم، فقال: قل لا اله الاّ اللّه. و فی خبر اخر:

لاحول ولا قوة الاّ باللّه. و نروی عن رسول اللّه ظ: ان اللّه تبارك و تعالی عفا لامتی عن وساوس الصدر. و نروی منه: ان اللّه
جلد ششم . ج6، ص: 70
تجاوز لامتی عما تحدث به نفسها الاّ ما كان یعقد علیه. و اروی اذا خطر ببالك فی عظمته و جبروته او بعض صفاته شی ء من الاشیاء فقل لا اله الاّ اللّه محمد رسول اللّه و علی امیرالمؤمنین.

اذا قلت ذلك عدت الی محض الایمان. و اروی ان اللّه تبارك و تعالی اسقط عن المؤمن ما لایعلم و ما لایتعمد و النسیان و السهو و الغلط و ما استكره علیه و ما اتقی فیه و ما لایطیق.

عیاشی عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله تعالی: و اما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجساً الی رجسهم، یقول: شكاً الی شكهم.

در جامع السعادات از حضرت صادق نقل می كند:

ان اللّه بعدله و قسطه جعل الروح و الراحة فی الیقین و جعل الهمّ و الحزن فی الشك و السخط.

و عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: من اقل ما اوتیتم الیقین و عزیمة الصبر و من اوتی حظه منهما لم یبال مافاته من صیام النهار و قیام اللیل.

شیخ انصاری در فرائد الاصول به مناسبت حدیث معروف رفع (رفع عن امتی تسعة اشیاء: الخطأ و النسیان و ما استكرهوا علیه و ما لایعلمون و ما لایطیقون و ما اضطروا الیه و الطیرة و الحسد و الوسوسه فی التفكر فی الخلق ما لم ینطق بشفهته)می گوید:

ففی صحیحة جمیل بن دراج قلت لابی عبداللّه علیه السلام: انه یقع فی قلبی امر عظیم. فقال: قل لا اله الاّ اللّه. قال جمیل: فكلما وقع فی قلبی شی ء قلت لا اله الاّ اللّه فیذهب عنی. و فی روایة حمران عن ابی عبداللّه علیه السلام عن الوسوسة و ان كثرت، قال: لا شی ء فیها تقول لا اله الاّ اللّه. و فی صحیحة محمد بن مسلم عن ابی عبداللّه: جاء رجل الی النبی فقال: یا رسول اللّه انی هلكت.

فقال صلی الله علیه و آله: اتاك الخبیث. فقال: لك من خلقك؟ فقلتَ: اللّه
جلد ششم . ج6، ص: 71
تعالی. فقال: من خلقه؟ فقال ای و الذی بعثك بالحق. قال:

كذا. فقال صلی الله علیه و آله: ذاك واللّه محض الایمان. قال ابن ابی عمیر:

فحدثت ذلك عبدالرحمن بن الحجاج فقال: حدثنی ابی عن ابی عبداللّه ان رسول اللّه عنی بقوله: محض الایمان خوفه ان یكون قد هلك حیث عرض فی قلبه.

در سفینة البحار ماده ی سؤال:

عن الباقر علیه السلام: الا ان مفتاح العلم السؤال. و ان شاء یقول: شفاء العمی طول السؤال و انما تمام العمی طول السكوت علی الجهل.

از سفینة البحار فهرست سؤالاتی كه از رسول خدا و ائمه شده می توان به دست آورد.

سفینه ماده ی سأل، صفحه ی 586:

عن عبدالعزیز الجلودی فی كتاب الخطب قال: خطب امیرالمؤمنین علیه السلام فقال: سلونی فانی لا اسئل عن شی ء دون العرش الاّ اجبت فیه لایقولها بعدی الاّ جاهل مدع او كذاب مفتر. فقام رجل من جانب مجلسه و فی عنقه كتاب كأنه مصحف و هو رجل آدم ضرب ای خفیف اللحم طوال جعد الشعر كأنه من مهودة العرب، فقال رافعاً صوته لعلی علیه السلام: ایها المدعی ما لایعلم و المقلد ما لایفهم انا السائل فاجب. فوثب به اصحاب علی و شیعته من كل ناحیة فهموا به فنهرهم علی علیه السلام فقال لهم: دعوه و لاتعجلوه، فان الطیش لایقوم به حجج اللّه و لا به تظهر براهین اللّه. ثم التفت الی الرجل و قال له: سل بكل لسانك و ما فی جوانحك فانی اجیبك. ثم سئله الرجل عن مسائل فاجابه. فحرك الرجل رأسه و قال: اشهد ان لا اله الاّ اللّه و ان محمداً رسول اللّه.
جلد ششم . ج6، ص: 72
سفینه ماده ی وسوس:

و روی: اذا وجدت الشك فی صدرك فقل هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شی ء علیم.

عن الصادق علیه السلام: ان آدم شكا الی اللّه عزوجل ما یلقی من حدیث النفس و الحزن، فنزل علیه جبرئیل فقال له: یا آدم، قل لاحول و لا قوة الاّ باللّه. فقالها فذهب عنه الوسوسة و الحزن.

مجموعاً دانسته می شود كه وسوسه امری طبیعی و عادی است، بلكه فرض شیطان در ادیان دلیل بر این است كه وسوسه در فكر و هم در عمل خلاف عادت نیست.

كافی ج 2، ص 397- 399، باب الشرك و الشك ایضاً ج 2، ص 266 باب «ان للقلب اذنین ینفث فیهما الملك و الشیطان» مولوی در جلد 4 مثنوی صفحه ی 366:
از جهان دو بانگ می آید به ضد
تا كدامین را تو باشی مستعد
آن یكی بانگش نشور اتقیا
وان دگر بانگش فریب اشقیا
شك یك مرحله از رشد و اعتلای فكر است. حیوان شك نمی كند، نه از آن جهت كه به مرحله ی فوق شك رسیده یعنی یقین، بلكه از آن جهت كه در مرحله ی دون شك است. نظیر آنچه در ورقه های درد داشتن در دفتر 89 گفتیم كه خود صاحب درد بودن، كمال است نسبت به لَختی و بی دردی. هرچند انسان در جستجوی آرامش و لذت و بی دردی است اما یك نوع دردها علامت كمال و مقدمه ی آن آرامش واقعی است. فرق است بین آرامش ناشی از بی حسی و لَختی و آرامش وجدان ناشی از رسیدن به كمال مطلوب انسانی. همچنین فرق است بین جزم و عدم تزلزل ناشی از كودنی و بین جزم و یقین اندیشمند و حساس.

2. رجوع شود به ورقه های سؤال.
جلد ششم . ج6، ص: 73
3. یك منشأ شكها و شبهه ها، عقده ها و گره هاست كه در دستگاه اندیشه پیدا می شود.

4. خطبه ی نهج البلاغه: و انما سمیت الشبهة شبهة. . . 5. یكی دیگر از منشأهای شك و شبهه و وسوسه در امور دینی این است كه پیغمبران حقایق را به صورت امثال می گفتند، زیرا پیغمبران با همه ی طبقات سر و كار داشتند و جواب یك عامی را هم مطابق فهم خود او می دادند. یك فرق انبیا و فلاسفه در همین است كه فلاسفه با یك طبقه ی خاص، آنهم طبقه ی ممتاز از لحاظ فهم روبرو هستند و پیغمبران با عموم طبقات. نحن معاشر الانبیاء امرنا ان نكلم الناس علی قدر عقولهم. رجوع به ورقه های رهبری نسل جوان.

6. هم انبیا و اولیا و هم علما همیشه مبتلا بوده اند به سؤالات بیجای مردم.

7. سؤالات بیجا از قبیل سؤال از فلسفه ی جزئیات احكام و پرداختن به توجیه و تفسیر آنها و همچنین از اسرار قضا و قدر و جبر و تفویض درباره ی بسیاری از مردم و جزئیات تاریخ دینی از قبیل نام مادر موسی و نام سگ اصحاب كهف و اینكه رنگ لباس حضرت امیر در صفین یا جمل چه بوده و یا سؤال از اسم اسب حضرت امام حسین و غیره و همچنین سؤال از خصوصیات معراج.

8. چیزهایی كه سبب می شود سؤال بیجا كم شود:

الف. دین را از اساس و ریشه یاد گرفتن و معتقد شدن، همان طوری كه در ورقه های اول الدین معرفته گفته ایم.

ب. شناختن افق دین كه افقی بالاتر از افق محسوسات و مشهودات است و این خود به حس تعبد كمك می كند. روح تعبد جلو سؤال بیجا را می گیرد.

ج. عمل و آزمایش دینی. آدمی كه به دین عمل می كند خود به خود در عمل، راستی و استقامت و حقیقتی در دستورها می یابد. لهذا آنهایی كه عمل نمی كنند بیشتر سؤال می كنند و بیشتر دچار شك و وسوسه می باشند. دین همان طوری كه با عقل بستگی دارد، با وجدان
جلد ششم . ج6، ص: 74
و عمل هم بستگی دارد. با این سه ركن می توان جلو شك و وسواس و سؤال را گرفت.

به طور كلی صلاح و فساد اخلاق در یقین و شك و سؤال اثر دارد. مردم نوعاً یك نوع اضطراب در درون خود احساس می كنند و به جای اینكه در عمل این اضطراب و وسوسه را رفع كنند می خواهند با زور پرسش و مجادله رفع كنند، چرا؟ چون پرسش ساده و آسان است و عمل مشكل. از عمل به سؤال پناه می برند و این شدنی نیست.

همین طور كه یك نفر تنها با پرسش از استاد طبیب نمی شود مگر آنكه وارد عمل شود، در امور دینی هم همین طور.

9. رجوع شود به كشف المطالب قرآن صفحه ی 31.

در جلد دوم كتاب شبلی شمیّل: مقالة القرآن و العمران به مناسبتی می گوید: الشك اول مراتب الرشد.
[1] یحدّث (ظ)
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است