اینكه چرا در جهان اسلام، علم (فلسفه) و دین متضاد شناخته
نشدند و در اروپا شناخته شدند بحث دلكشی است. مخصوصاً رجوع
شود به تاریخ فلسفه ها كه از اول كندی، فارابی، اخوان الصفا، ابن سینا
سعی شان در جمع فلسفه و دین بود و حتی امثال ابوسلیمان منطقی كه
قائل به تطبیق نبود از این جهت بود كه دین را از افقی برتر می دانست.
حتی الكندی تصریح می كند كه آنجا كه نظر دین با فلسفه مخالف
باشد (مثل مسئله ی حدوث عالم و مسئله ی معاد جسمانی) باید جانب
دین را گرفت.
رجوع شود به سه حكیم مسلمان صفحات 16- 20 و تاریخ فلسفه ی
ایرانی ذیل احوال ابوسلیمان منطقی و ابوحیان توحیدی و فارابی، و
تاریخ علوم عقلی در اسلام احوال كندی و فارابی.
رجوع شود به ورقه های بزرگ علم و دین، نوشته های دكتر
حداد در پاكت مخصوص به همین عنوان.