در
کتابخانه
بازدید : 887434تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد ششم
مقدمه
Expand حرف شحرف ش
Expand حرف صحرف ص
Expand حرف طحرف ط
Expand حرف ظحرف ظ
Expand حرف عحرف ع
Expand حرف غحرف غ
Expand حرف فحرف ف
Collapse حرف قحرف ق
Expand حرف كحرف ك
Expand حرف گحرف گ
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
رجوع شود به دفتر 89.

همان طوری كه در دفتر. . . گفتیم، این جهان از دو اصل قابل و فاعل درست شده است. هر حادثی همان طور كه مسبوق است به سبق ذاتی به فاعلی، مسبوق است به استعداد و ماده ی حامل استعدادی.

نكته ای كه باید دانست این است كه یك نوع جذب و انجذاب بین قوای فاعله و مواد قابله موجود است. حكما- همان طوری كه در
جلد ششم . ج6، ص: 424
یكی از سخنرانیهای «اصل عدالت در اسلام» (سخنرانیهای شبهای احیاء رمضان 81) - گفتیم، به آباء سبعه و امهات اربعه و موالید ثلثه تعبیر كرده اند، یعنی درست همان عشق و انجذابی كه بین جنس نر و جنس ماده هست بین تمام قوای فعاله و مواد قابله هست. به قول عرفا اصل عشق در عالم حكمفرماست. همان طوری كه فی المثل ابر به دنبال زمینی می گردد كه بر وی ببارد، زمین نیز خود را مانند عروس آماده ی رسیدن ابر می كند و هكذا.

در میان ارواح هم نظیر همین حالت هست، بعضی حالت ذكوریت و فاعلیت و آمریت و متبوعیت و مرادیت دارند و بعضی استعداد انوثیت و پذیرش و قابلیت و تابعیت و مأموریت و مریدیت دارند. همان طوری كه روح نر به دنبال زمین مستعد است كه فكر خود را ابراز و اظهار كند، فكر ماده و روح ماده همان اندازه بلكه بیشتر پی جوی فكر نر است كه مرید و مجذوب و تابع و شیفته ی او شود و از او تلقیح شود و باردار گردد و بزاید. اصل مرید و مرادی و تابع و متبوعی در میان اقطاب و مریدان و معلمان و شاگردان و فرماندهان و فرمانبرداران، روی همین اصل است.

صدرالمتألهین اصل شوق هیولی به صورت را تأیید می كند، پس از آنكه شیخ در آن تردید كرده است. شوق هیولی به صورت شبیه شوق هیولی به فاعل صورت است، زیرا صورت شریكة العلة و شریكة الفاعل است. شیخ هیولی را تشبیه می كند به زنی كه مبتلا به حكّه است. این جهت، خود می رساند این مطلب را كه ماده مطلقاً در پی نر و قابل در جستجوی فاعل است.

اینكه می گویند اگر كسی خر شد دنبال كسی است كه او را سوار شود، حكمتی دارد در جهان. مولوی می گوید (ص 519، س 3، مجلد 5) :
جلد ششم . ج6، ص: 425
كار كن هین تا سلیمان زنده است
تا تو دیوی تیغ او برّنده است
چون فرشته گشت از تیغ ایمن است
وز سلیمان ایمن و از خوف رست
حكم او بر دیو باشد نی ملك
رنج در خاك است نی فوق فلك
ممكن است داستان سلیمان و تسخیر دیوان اشاره به همین معنی باشد كه مولوی گفته است.

رجوع شود به ورقه ی عشق و تجاذب طرفینی.

رجوع شود به دفتر 89 درباره ی اصل فاعل و قابل و اینكه اصل ازدواج و توالد و تناسل در مورد عقل و دین نیز حاكم است.

ایضاً رجوع شود به دفتر 89 راجع [به اینكه ] نسبت پیغمبر ظاهر با پیغمبر باطن (عقل) نسبت دو عامل عرضی نیست، بلكه نسبت فاعل و قابل است.

ایضاً رجوع شود به ورقه های عقل و دین.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است