در
کتابخانه
بازدید : 63793تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بدون شك ما اگر تاریخ گذشته را از دو نظر نگاه كنیم، می بینیم پیشرفت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 515
(می خواهید اسمش را تكامل بگذارید، كه مشكل است) برای بشر وجود داشته است. یكی از آنها از نظر ابزارسازی است. این دیگر جای تردید نیست كه بشر در ابزارسازی پیشرفت كرده است، پیشرفتی حیرت آسا. بشری كه یك روز ابزارش سنگ بود آنهم سنگهای نتراشیده و بعد به دوره ی مثلاً سنگهای صاف و تراشیده رسید اینك تكنولوژی و صنعت و فن امروز را پدید آورده است. بشر از نظر خلاقیّت فنّی و از نظر خلاقیّت ابزاری نه تنها به طور محسوس پیشرفت كرده است، بلكه به پیشرفت حیرت انگیزی رسیده است؛ به پیشرفتی رسیده است كه اگر صد سال پیش به همه ی بشرها و فیلسوفان درجه ی اول دنیا می گفتند صد سال بعد بشریت از نظر ابزار به این حد می رسد كه امروز رسیده است، باورشان نمی آمد. شما اسم این را می خواهید پیشرفت بگذارید یا تكامل. بدون شك بشر از نظر ابزار زندگی به حد اعلای پیشرفت رسیده است و پیش بینی می شود كه در آینده هم چنین باشد؛ یعنی اگر در آینده فاجعه ای برای تاریخ رخ ندهد- فاجعه ای كه گروهی از دانشمندان آن را پیش بینی كرده اند و بلكه محتمل می دانند و می گویند همین پیشرفت فنّی و صنعتی به جایی رسیده كه ممكن است بشر به دست بشر نابود بشود با همه ی دستاوردهای گذشته اش از علم و فن و صنعت و كتاب و تمدن و آثار تمدن، و شاید بعد، از نو انسانهایی پیدا شوند كه زندگی را از روز اول شروع كنند، اگر چنین فاجعه ای رخ ندهد- شكی نیست كه بشر از نظر ابزار كار باز هم جلوتر می رود و شاید به مراحلی برسد كه برای بشر امروز هم قابل تصور نیست. این تكامل معلول تكامل تجارب بشر و تكامل علم بشر است (علوم تجربی) چون بشر از نظر آگاهیهای تجربی و اطلاع بر طبیعت پیش رفته و توانسته است طبیعت را در خدمت و در تسخیر خود بگیرد. به عبارت دیگر بشر در رابطه اش با طبیعت پیشروی كرده است و هرچه جلو رفته است طبیعت عینی را بیشتر در تسخیر خود و در اختیار خود قرار داده است.
یك جهت دیگر تكامل (اگر باز بشود نام آن را تكامل گذاشت، كه مشكل است) این است كه ساختمان جامعه ی بشری از یك حالت ساده تدریجاً به سوی پیچیدگی و پیچیده تر بودن پیش آمده؛ یعنی همان طور كه در امور صنعتی و فنّی مثلاً اولین هواپیمایی كه ساختند بسیار ساده بود و اكنون كه این سفینه های فضاپیما را ساخته اند دستگاههای بسیار دقیقی است، و همان طور كه در تكامل طبیعی،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 516
ساختمان بدن یك حیوان تك سلولی نسبت به ساختمان بدن یك انسان كه روابط پیچیده ای دارد بسیار ساده است، در جامعه ی بشری هم چنین است.
بعضی تكامل را این گونه تعریف كرده اند: تكامل عبارت است از تراكم، یعنی ابتدا جمع شدن یك عده اجزاء و بعد تقسیم شدن، از تجانس خارج شدن و به سوی عدم تجانس رفتن و به اصطلاح ارگانیزه شدن، عضو عضو شدن، جزء جزء شدن، و سپس یك رابطه ی وحدت میان اعضا برقرار شدن. همان طور كه می دانید در نطفه، آن سلولی كه از تركیب دو سلول نر و ماده به وجود می آید اول یك حالت بسیطی دارد، بعد شروع می كند به تجمّع و تراكم، یعنی یكی دوتا می شود، دوتا چهارتا می شود، چهارتا هشت تا می شود، هشت تا شانزده تا و مرتب تقسیم می شود ولی صرفاً جنبه ی ازدیاد كمّی دارد. به یك مرحله كه رسید، صورت تقسیم شروع می شود، تغییر ماهیّت می دهند، یك گروه مثلاً به صورت سلسله اعصاب در می آیند، گروه دیگر قلب را و گروهی دیگر كبد را تشكیل می دهند و. . . و همه ی گروهها نیز با هم یك وحدت و ارتباطی دارند. از همه ی اینها یك انسان تشكیل می شود.
در این جهت هم جامعه ی انسان بدون شك پیشرفت كرده است، می خواهید اسم آن را تكامل بگذارید می خواهید نگذارید. یعنی ساخت اجتماع از آن بساطت اولیه به صورت یك پیچیدگی درآمده است. ساختمان جامعه های بدوی و جامعه های قبایلی خیلی ساده است. یك نفر رئیس قبیله است و یك عده افراد آن، كه احیاناً رئیس قبیله نوعی تقسیم كار در میان آنها به وجود آورده، آنهم چند تا كار بیشتر وجود ندارد. ولی شما می بینید كه هرچه علم و فن پیش رفته، در جامعه هم تقسیمات زیاد شده، كار زیاد شده، تقسیم كار زیاد شده و اعضا برای جامعه زیاد شده است. شما شغلها و كارها و طبقات شغلی جامعه های امروز را با جامعه ی صد سال پیش بسنجید، یا تقسیمات اداری و علمی را در نظر بگیرید. در قدیم یك نفر می توانست معلم همه ی علوم زمان خودش بشود، ارسطویی بشود معلم همه ی علوم زمان خودش، بوعلی سینا بشود معلم همه ی علوم زمان خودش، ولی الآن دستگاه تعلیم و تربیت آنقدر تقسیم پذیرفته است كه صدها بوعلی سینا و ارسطو هركدام در رشته ای تخصص دارند در حالی كه حتی از وجود برخی رشته های دیگر بی خبرند كه چنین رشته ای هم در دنیا وجود دارد. و این یك خصلت دارد (من مخصوصاً به خاطر این خصلتش می گویم) و آن اینكه این نوع تكامل و پیشرفت، افراد انسان را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 517
از حالت همرنگی و همشكلی خارج می كند و میانشان تمایز و اختلاف برقرار می كند، چون همان طور كه انسان كار را می سازد كار هم انسان را می سازد. بعد می بینیم انسانها در جامعه با اینكه همه انسانند گویی با ماهیّتهای مختلفند چون او با كاری سر و كار دارد كه دیگری اصلاً آن كار را نمی شناسد و با دنیایی سر و كار دارد كه دیگری اصلاً با آن دنیا آشنا نیست، در نتیجه انسانهایی بیرون می آیند كه خیلی با یكدیگر مختلفند. اگر ما بخواهیم پیشرفت یا تكامل را در ساخت و ارگانیزم جامعه ها، در عضو عضو شدن جامعه ها به كار ببریم، در این جهت هم بدون شك روابط ساختمانی جامعه ها از سادگی به سوی پیچیدگی و به اصطلاح به سوی معقّد بودن و تعقّد پیش رفته است. البته به بیانی كه عرض كردم شاید بسیاری از شما از همین جا احساس خطر بكنید كه اگر كار این طور پیش برود انسانها را آنقدر با یكدیگر به اختلاف می كشاند كه وحدت نوعی انسانها به خطر می افتد، 52یعنی انسانهایی ساخته می شوند كه شكلاً انسان هستند ولی ساختمان فكری، روحی، احساسی و تربیتشان بكلی با یكدیگر اختلاف دارد و این یك خطر برای جامعه ی بشریت است. این است كه می گویند پیشرفت صنعت انسان را از خودش بیگانه كرده است و به تعبیر بهتر با خودش بیگانه كرده است، انسان را به صورت چیزی ساخته است كه آن كار و آن شغل می خواسته كه انسان ساخته شود، وحدت انسانها را از بین برده است. و این خودش مسئله ای است. به هر حال از نظر ساخت و تشكیلات جامعه نیز باید گفت در گذشته جامعه ها پیشرفت كرده اند. ولی اینجا غیر از مسئله ی قدرت و سلطه بر طبیعت و نیز ساخت جامعه ی انسانی و به عبارت دیگر تشكیلات جامعه های انسانی، یك سلسله مسائل دیگر هم هست كه با ماهیّت انسان ارتباط دارد و مربوط است به روابط انسانی انسانها با یكدیگر.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است