در زبان عربی وقتی كه چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری كه هیچ گونه عصیان و
تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» می گویند.
در قدیم راهها و جاده ها این طور نبود كه مانند امروز به وسیله ی ماشینهای
راه سازی اول راه را بسازند بعد روی آن راه بروند، بلكه راهها با رفتن ساخته می شد
و لذا در روزهای اول به طوری بود كه سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند ولی در
اثر عبور و مرور كم كم سنگریزه ها خرد و نرم می شدند و مقاومتی در مقابل عابرین
نداشتند، پای انسانها و حیوانها را آزار نمی دادند بلكه رام و آرام بودند، در حالی كه
راهی كه بیراهه بود سنگها زیر پا ناآرام و عاصی بودند. این طریق را، یعنی راهی كه
نرم و رام شده بود می گفتند: طریق مُعَبَّد
[1].
انسان عبد و معبّد یعنی كسی كه رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانی
ندارد. این گونه بودن یعنی رام و مطیع بودن، یك ذره عاصی نبودن، حالتی است كه
انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبد خدا بودن یعنی این حالت را
نسبت به ذات حق و فرمانهای ذات حق داشتن. و اما توحید در عبد بودن و در
عبادت به معنی این است كه در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگری این
حالت را نداشته باشد، بلكه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان
محض غیر خدا. این است معنی
اِیّاكَ نَعْبُدُ خدایا تنها تو را می پرستیم و غیر تو را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 102
نمی پرستیم.
باید توجه داشت اطاعت آنهایی كه خداوند دستور اطاعت آنها را داده مثل پدر
و مادر، امام و رهبران جامع شرایط، همه در واقع اطاعت خداست، زیرا چون خدا
گفته است اطاعت می كنیم و هر رشته ای كه به اینجا برسد عبادت خداست؛ ولی
هرچه در كنار خدا قرار بگیرد یعنی در عرض خدا قرار بگیرد نه در طول، شرك
است.
[1] . و یقال طریق معبّد الی مذلّل بالوطء. (مفردات راغب)