در
کتابخانه
بازدید : 2838014تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی انفال</span>تفسیر سوره ی انفال
Expand تفسیر سوره ی انفال (1) تفسیر سوره ی انفال (1)
Expand تفسیر سوره ی انفال (2) تفسیر سوره ی انفال (2)
تفسیر سوره ی انفال (3)
تفسیر سوره ی انفال (4)
Expand تفسیر سوره ی انفال (5) تفسیر سوره ی انفال (5)
Expand تفسیر سوره ی انفال (6) تفسیر سوره ی انفال (6)
Expand تفسیر سوره ی انفال (7) تفسیر سوره ی انفال (7)
تفسیر سوره ی انفال (8)
Expand تفسیر سوره ی انفال (9) تفسیر سوره ی انفال (9)
تفسیر سوره ی انفال (10)
Collapse تفسیر سوره ی انفال (11) تفسیر سوره ی انفال (11)
Expand تفسیر سوره ی انفال (12) تفسیر سوره ی انفال (12)
Expand تفسیر سوره ی انفال (13) تفسیر سوره ی انفال (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی توبه</span>تفسیر سوره ی توبه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحثی است كه امروز زیاد مطرح است خصوصاً در میان كسانی كه درباره ی مسائل حقوقی می اندیشند و آن، مسئله ی «شرافت انسانی» یا به تعبیری كه در مقدمه ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر آمده است «حیثیت انسانی» است. ادعا می كنند كه انسان یك شرافت و حیثیت بالخصوصی دارد كه به موجب آن شرافت و حیثیت، یك احترامی دارد كه غیر انسان از حیوان و نبات و جماد چنین احترامی را ندارد. و لذا مثلاً می گویند خون هر انسانی محترم است اما نمی گویند خون هر حیوانی محترم است.

می گویند شرافت انسانی یك چیز دیگر است. همچنین می گویند آزادی انسان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 305
محترم است؛ یعنی آزادی را به غیر انسان تعمیم نمی دهند.
هستند در میان افراد بشر افرادی مثل هندیها كه می گویند خون بعضی حیوانات محترم است، در درجه ی اول گاو و بعد حیوانات دیگری كه گوشتشان خورده می شود. هندیها هم خون حیوانهایی نظیر حشرات یا موذیها را محترم نمی دانند و مثلاً نمی گویند خون یك مار یا عقرب یا مگس یا زنبور و یا پشه محترم است. یعنی همان هندی كه از گوشت مرغ و گوسفند و گاو و شتر و از كشتن اینها اجتناب می كند، از اینكه در اتاقش «دِ دِ تِ» بزند و یكدفعه صدها و بلكه هزارها پشه را بی جان كند اعتراضی ندارد. بعلاوه مسئله، تنها كشتن و بی جان كردن نیست، سلب سایر آزادیها هم هست. یك فیل یا اسب در ابتدا حیوانی بوده است آزاد كه ما می گوییم وحشی. آزاد می گشته در میان كوهها و جنگلها و بیابانها. آیا این حیوان به اختیار خودش آمد در میان انسانها و گفت: ای انسانها مرا اهلی كنید، بر من سوار شوید، مرا به گاری ببندید، از من باركشی كنید؟ نه. ولی انسانها از اینها استفاده می كنند، خودشان را مالك می دانند و آنها را مملوك، و هیچ گاه درباره ی آزادی و شرافت حیوانی حیوانها بحث نمی كنند كه آنها هم جاندارند، یك شرافت ذاتی دارند، آزاد به دنیا آمده اند و باید آزاد زیست كنند، پس تمام حیوانات را كه استخدام و اهلی كرده ایم رها كنیم، حتی از پشم گوسفندها هم استفاده نكنیم، گاندی از شیر بزش هم استفاده نكند چون همین كه وی بزی را گرفته است و از شیر او استفاده می كند، برده گرفتن یك حیوان است.
ما اكنون نمی خواهیم روی این مسئله بحث كنیم چون دامنه ی درازی دارد. هم بشرهای دیندار و هم بشرهای غیر دیندار هر دو یك شرافتی را برای انسان ادعا می كنند كه انسان را لااقل اشرف از حیوانات می دانند و لهذا برای انسان حقوق و آزادیهایی قائلند كه آن حقوق و آزادیها را برای حیوانات قائل نیستند. ما فعلاً بحثمان در ماقبل این مطلب نیست كه چرا برای انسان این شرافت را قائل شده اند و برای غیر انسان قائل نشده اند. بحث ما از مابعد این مطلب است كه حالا كه برای انسان چنین شرافتی قائل شده اند و برای حیوانها قائل نشده اند ما از این اشخاص می پرسیم شرافت انسان به چیست؟ آیا شرافت انسان به جان داشتن است؟ همه ی جاندارها جان دارند. پشه هم جاندار است. به چشم داشتن است؟ حیوان چشم دار در دنیا زیاد است. به حافظه داشتن است؟ حیوان حافظه دار در دنیا زیاد است. باید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 306
یك چیزی در انسان وجود داشته باشد كه اسمش انسانیت است و در حیوانها وجود ندارد. اگر كسی قائل شد كه در انسان یك حقایقی وجود دارد مافوق حیوانی، آنوقت می تواند برای انسان یك شرافتی قائل بشود كه به موجب آن شرافت، خون انسان محترم می شود ولی خون حیوانها محترم نیست، آزادی انسان محترم می شود و آزادی جانداران دیگر محترم نیست؛ والّا اگر صرفاً بگوییم چون ما نسل بشر هستیم یا مستقیم القامه هستیم و جانداران دیگر چنین نیستند [پس دارای شرافت می باشیم ] می گویند این كه دلیل نشد.
حقیقت این است كه ما یا باید برای انسان هیچ شرافت و امتیازی- به معنای مذكور- نسبت به حیوانات قائل نشویم و هیچ كدام را محترم نشماریم، و اگر انسان را محترم می شماریم همه ی جانداران را به طور مساوی محترم بشماریم، كه در این صورت هیچ فرقی نیست میان كشتن یك مگس و كشتن یك انسان؛ و یا اگر می خواهیم امتیاز قائل بشویم، از نسل بشر بودن نمی تواند ملاك باشد.
منطق قرآن همین است. می گوید یك انسان به صرف اینكه از نسل بشر است نمی تواند احترام بیشتری از حیوانات را ادعا كند. یك انسان به موجب آنكه انسان است و شرافتهای ذاتی انسانی و كمالات مختص انسانی را دارد می تواند محترم باشد. یكی از اموری كه لازمه ی انسانیت انسانهاست، مسئله ی محترم شمردن پیمان و قرارداد است. انسان، انسان است نه به اینكه حرف بزند، بلكه به اینكه در حالی كه می تواند دروغ بگوید راست بگوید. انسان، انسان است به اینكه به اختیار خودش پیمان ببندد و در حالی كه برایش ممكن است خیانت كند، روی پیمانش بایستد ولو به ضرر خودش باشد. البته نمی گویم منحصر به اینهاست، اینها از نشانه های انسانیت است.
این است كه قرآن وقتی می خواهد بگوید اینها از هر جنبنده ای پست تر هستند و از آن شرافتی كه برای انسان هست كه وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی ادَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ [1] در اینها وجود ندارد، اینها از اسب و شتر و الاغ پایین ترند، از حشرات پایین ترند، مظاهر ضد انسانی آنها را ذكر می كند. می گوید انسانی كه آن اوّلیات انسانیت را كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 307
راستگویی و امانت و وفای به عهد است واجد نباشد، او فقط یك حیوان است و بیش از یك حیوان احترام ندارد، بلكه بودن او در جامعه ی انسانیت- اگر قابل اصلاح نباشد جز زیان بر انسانیت چیزی نیست. این است كه این آیات، مقدمه ی آیات جهاد است. می خواهد بگوید ما اگر اجازه ی جهاد می دهیم، در زمینه ی انسانهایی است كه در واقع انسان نیستند. اول این مقدمه را ذكر می كند كه اینها از هر جنبنده ای پست تر هستند، پس اگر كشتن عقرب جایز است، كشتن اینها هم جایز می باشد، به چه دلیل؟ به دلیل اینكه پیمان در نظر اینها كوچكترین احترامی ندارد. نه اینكه یك بار نقض می كنند؛ اساس وجودشان پیمان شكنی است. هر وقت پیمانی می بندند، در آن ته دلشان تصمیمشان بر این است كه اگر فرصتی پیدا كردند پیمان را نقض كنند.

وفای به پیمان دستور قرآن است. در سوره ی توبه می فرماید: ای پیغمبر! اگر با مشرك هم، پیمان بستی باید به پیمان خودت وفادار باشی. تا آنها پیمان را نقض نكرده اند تو نباید پیمان را نقض كنی. فَمَا اسْتَقاموا لَكُمْ فَاسْتَقیموا لَهُمْ [2] مادامی كه آنها با استقامت به نفع شما یعنی به نفع پیمانی كه با شما بسته اند ایستاده اند شما هم باید بایستید. یا در آیه ی دیگر می فرماید: فَاَتِمّوا اِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ اِلی مُدَّتِهِمْ [3] با مشركین هم كه پیمان بستید، تا پایان مدت، عهد خودتان را محترم بشمارید.

[1] . اسراء / 70 [و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مركب خشكی و دریا سواركردیم. ]
[2] . توبه / 7.
[3] . توبه / 4.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است