در
کتابخانه
بازدید : 2837879تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نور</span>تفسیر سوره ی نور
Expand تفسیر سوره ی نور (1) تفسیر سوره ی نور (1)
Expand تفسیر سوره ی نور (2) تفسیر سوره ی نور (2)
Expand تفسیر سوره ی نور (3) تفسیر سوره ی نور (3)
Expand تفسیر سوره ی نور (4) تفسیر سوره ی نور (4)
Expand تفسیر سوره ی نور (5) تفسیر سوره ی نور (5)
Expand تفسیر سوره ی نور (6) تفسیر سوره ی نور (6)
Expand تفسیر سوره ی نور (7) تفسیر سوره ی نور (7)
Expand تفسیر سوره ی نور (8) تفسیر سوره ی نور (8)
Expand تفسیر سوره ی نور (9) تفسیر سوره ی نور (9)
Collapse تفسیر سوره ی نور (10) تفسیر سوره ی نور (10)
Expand تفسیر سوره ی نور (11) تفسیر سوره ی نور (11)
Expand تفسیر سوره ی نور (12) تفسیر سوره ی نور (12)
Expand تفسیر سوره ی نور (13) تفسیر سوره ی نور (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعضی این آیات را حكیمانه تفسیر كرده اند و گفته اند مقصود قرآن از این كه می گوید هر چیزی خدا را تسبیح و حمد می كند، تسبیح «تكوینی» و به «زبان حال» است. ما یك «زبان حال» داریم و یك «زبان قال» . زبان حال این است كه یك موجودی - مثلاً یك انسان- حالتی پیدا می كند كه با این كه دهانش بسته است اما وضعش دارد با آدم حرف می زند. مثلاً شما و دوستتان در خیابان ایستاده اید و با همدیگر صحبت می كنید. یك وقت شخص مفلوكی با یك قیافه ی ژنده ای می آید در مقابل شما دو نفر می ایستد و گردنش را كج می كند. حالتش نشان می دهد كه [می گوید] من نیازمندم، به من كمك كنید. این را «زبان حال» می گویند. ولی یك وقت كسی می آید به زبان می آورد كه كمكی به من بكنید. این می شود «زبان قال» . بنابراین خیلی اوقات حالت بیرون انسان از ضمیر انسان خبر می دهد، چنان كه می گویند «رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ ضمیر» . چگونه خبر می دهد؟ حرف كه نمی زند، دلالت می كند. انسان خیلی حرفها را به زبان بی زبانی می زند. شاید افراد انسان با یكدیگر كه برخورد می كنند، بیش از مقداری كه با زبان ظاهر با هم حرف می زنند، به زبان بی زبانی با همدیگر حرف می زنند و خودشان را به یكدیگر معرفی می كنند.
من در كتاب مسئله ی حجاب نوشته ام كه بعضی از لباسها و بعضی از ژستها زبان دار است. آدمی كه وقتی راه می رود بادی به غبغب می اندازد، صدایش را كلفت می كند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 512
پایش را محكم به زمین می كوبد، در واقع می خواهد به دیگران بگوید: دور باش، كور باش، از من بترس. همچنین یك زن دو جور لباس می پوشد: یك وقت طوری لباس می پوشد و در خیابانها راه می رود كه خود وضعش داد می زند و می گوید كه من عفیفم، كسی را نرسد كه چشم طمع به من بدوزد. اصلاً خود ژست و خود لباس می گوید من چنینم، و طبعاً افرادی هم كه دنبال شكاری می روند و می خواهند ببینند چه كسی اهلش است، سراغ آنها نمی روند [1]. و یك وقت نقطه ی مقابل آن است: همان طور كه آن شخص طوری لباس می پوشد كه می گوید از من بترس، یك زن هم ممكن است طوری لباس بپوشد كه می گوید بیا دنبال من. با زبان خودش حرف نمی زند ولی ژستش همه را دعوت می كند كه بیا سراغ من و مرا تعقیب كن، من اینكاره هستم. این را می گویند «زبان حال» . از مطلب خیلی خارج شدیم.
حال بعضی گفته اند این كه قرآن می گوید همه چیز خدا را تسبیح و حمد می كنند، مقصود به زبان حال است، چون همه ی اینها مخلوق خدا هستند و خاصیت مخلوق این است كه یك جنبه ی نقص دارد و یك جنبه ی كمال. جنبه ی نقص لازمه ی مخلوقیت است و جنبه ی كمال [از ناحیه ی خالق. ] هرچه نقص دارد از ذات خودش است و هرچه كمال دارد از خالقش (هرچه كمال در موجودات عالم می بینید از او بدانید) . پس در واقع به زبان حال، خالق خودش را توصیف و حمد می كند، به زبان بی زبانی می گوید: «بارك اللّه به آن كه مرا آفرید. » تسبیحش هم این است كه می گوید اگر نقصی در من می بینی، این نقص لازمه ی ذات من است، او از این نقص منزّه است.
البته در این كه هر مخلوقی به زبان حال، حامد و مسبّح خالق خودش است شكی نیست و حرف درستی است. مخلوقات به زبان تكوین، خدا را تسبیح و حمد می كنند و هر اثری حمدگو و تسبیح گوی مؤثّر خودش است. گلستان سعدی هم سعدی را حمد می كند، یعنی به زبان حال می گوید بارك اللّه به آن كه چنین اثر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 513
فوق العاده ای را ایجاد كرده. اگر نقصی هم در یك جا باشد، می گوید عالَم الفاظ است و بیش از این دیگر نمی توانسته. ولی آیا قرآن كه می گوید: إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ، نظرش به همین است؟

[1] . قرآن در آن آیه ی كریمه در سوره ی احزاب می فرماید: یا اَیُّهَا النَّبیُّ قُلْ لِاَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِالْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذلِكَ اَدْنی اَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ. (احزاب / 59) .
منظورم این جمله است: ذلِكَ اَدْنی اَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ. در شأن نزول این آیه ذكر كرده اند و خلاصه ی مطلب هم- آن طور كه استنباط كرده ایم- این است كه زنان طوری لباس بپوشند كه آدمهای هرزه مشتری خودشان را بشناسند، یعنی به نحو لباس پوشیدنِ زنانِ آماده برای شكار لباس نپوشند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است