در
کتابخانه
بازدید : 2837371تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تأكید و تكرار را می گویند «اصرار» . شنیده اید می گویند «گناه كبیره» ؛ می گویند چیزی كه یك نفر عادل به موجب آن از عدالت خارج می شود و فاسق می گردد، یكی ارتكاب كبیره است و دیگر اصرار بر صغیره؛ یعنی یك گناه ممكن است گناه كبیره نباشد ولی این گناه را هی تكرار می كند، در اثر تكرار، یك گناه صغیره حكم یك گناه كبیره را پیدا می كند. لهذا می گویند: «لا صغیرةَ مَعَ الْاِصْرار» یعنی هر گناه صغیره هم اگر اصرار روی آن واقع شد و تأكید و تكرار گردید دیگر نباید آن را صغیره بشمارید، باید كبیره بشمارید، چرا؟ علتش روشن است: هر گناهی یك مقدار روی قلب انسان و روی روح انسان اثر می گذارد و روح انسان را قسی و فاسد می كند. گناه صغیره یك ذره اثر می گذارد نه زیاد، ولی «یك ذره» اگر تكرار شد می شود دو ذره و ده ذره و صد ذره، بعد اثرش برابر می شود با یك گناه كبیره. حال اگر اصرار بر كبیره باشد چطور؟ آنهم كبیره ای كه از اكبر كبائر باشد. آن دیگر اثرش مسخ شدن روح انسان است، یعنی روح انسان آن فطرت انسانی خودش را بكلی از دست می دهد. یك وقت انسان در یك مورد بالخصوص استكبار می ورزد، یعنی حقیقت بر او عرضه می شود، خودش حس می كند كه حقیقت است ولی پوزش را بالا می كند و می گوید این جور نیست. یك بار است؛ بعد ممكن است توجه كند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 685
این یك بار از بین برود. ولی اگر كسی بر همین استكبار خودش اصرار بورزد و اصرار بر این كبیره داشته باشد وای به حال چنین آدمی! البته این دیگر اختصاص به استكبار ندارد، هر گناه كبیره ای و هر گناهی همین طور است. مثلاً دروغ از گناهان كبیره است. اگر انسان دائماً دروغ بگوید و اصرار بر دروغگویی داشته باشد؛ غیبت گناه كبیره است، اصرار بر غیبت كردن داشته باشد؛ زنا، شراب [خوردن ] ، قمار، تكبر ورزیدن، حسد ورزیدن و اظهار حسد كردن با دیگران، همه ی اینها گناه كبیره است؛ حال اگر انسان بر گناه كبیره اصرار بورزد، این اصرار بر گناه كبیره تدریجاً انسان را به حالت مسخ شده درمی آورد؛ و مكرر عرض كرده ایم كه انسان روحش بر روی عملش اثر می گذارد و عملش بر روی روحش؛ یعنی همین طور كه اگر روح انسان خوب باشد عمل خوب انجام می دهد، [همچنین ] عمل اگر خوب شد روح را خوبتر می كند، و همین طور اگر روح انسان فاسد بود منشأ عمل بد می شود، عمل بد هم به نوبه ی خودش باز روح انسان را فاسدتر می كند.
«یَسْمَعُ ایاتِ اللّهِ تُتْلی عَلَیْهِ» آیات خدا را كه بر او تلاوت می شود می شنود، اما چه می كند؟ «ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَكْبِراً» بعد در حالی كه مستكبر است اصرار می ورزد بر استكبار خودش «كَاَنْ لَمْ یَسْمَعْها» گویی اصلاً چنین آیات حقی نشنیده است، به گوشش نخورده، یعنی كوچكترین اثر خوبی روی روح او نمی گذارد. «فَبَشِّرْهُ بِعذابٍ اَلیمٍ» یك چنین آدمی جز اینكه ما به تو بگوییم یك بشارتی، یك مژده ای به او بده، چیز دیگری باقی نمانده؛ مژده بده چنین آدمی را به عذابی دردناك. این، تعبیرِ به اصطلاح تحكم آمیز و مسخره آمیز است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است