در
کتابخانه
بازدید : 2837515تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بنابراین پیغمبر اكرم تفأّل می زد ولی تطیّر نمی زد؛ یعنی از رسم و سنّتی كه در میان مردم بود آن را كه منشأ می شد كه انسان در تصمیم خودش راسخ بشود امضا می كرد [و به ] آن كه منشأ می شد انسان از تصمیم خودش باز بماند [توجه نمی كرد؛ ] یعنی به فال نیك می گرفت ولی به فال بد نمی گرفت. یك روح مصمّم و متوكّل [این طور است. ] اگر مثلاً كسی بیرون می آمد كه اسمش حسن بود [می فرمود] به به، حسن، نیك، اِنْ شاءَاللّه همه ی كارها نیك است، بروید. اما اگر كسی می آمد كه اسمش اسم بدی بود ابداً اعتنا نمی كرد و مخصوصاً می فرمود: «رُفِعَ عَنْ اُمَّتی الطِّیَرَةُ» [1] فال بد گرفتن از امت من بكلی برطرف شده است؛ «وَ اِذا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ» [2] اگر به چیزی فال بد گرفتی اعتنا نكن، برو، ترتیب اثر نده.
«تَنْزِعُ النّاسَ كَاَنَّهُمْ اَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ» آن باد صرصر كه آمد، مردم را چنان از جا می كنْد كه مانند این بود كه بن درختهای خرما را كنده باشند؛ بلند می كرد و به زمین می زد. دومرتبه می گوید: «فَكَیْفَ كانَ عَذابی وَ نُذُر» چگونه بود عذاب و انذار من؟ «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْانَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» (اینجا مخاطب باز مردم هستند) قرآن را سهل و آسان در اختیار مردم قرار دادیم برای تذكر و تنبّه و آگاهی، آیا آگاه شونده ای هست؟ برای قوم عاد به همین سه چهار جمله قناعت می شود چون اصلاً مطلب یك هدف بیشتر ندارد.

[1] . بحارالانوار، ج 58 / ص 325، حدیث 14.
[2] . سفینةالبحار، ج 2 / ص 102.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است