در
کتابخانه
بازدید : 2837863تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی زخرف</span>تفسیر سوره ی زخرف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی دخان</span>تفسیر سوره ی دخان
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جاثیه</span>تفسیر سوره ی جاثیه
Expand تفسیر سوره ی فتح تفسیر سوره ی فتح
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قمر</span>تفسیر سوره ی قمر
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
«وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا اَلْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» ما قرآن را سهل و ساده كردیم برای تذكّر، برای تنبّه، آیا هست متنبّهی؟ راجع به مضمون این آیه و معنای اینكه ما قرآن را ساده كردیم برای ذكر و تذكّر و تنبّه، مفسرین در دو كلمه اش بحث كرده اند. یكی اینكه ما قرآن را ساده كرده ایم، میسّر كرده ایم، آسان كرده ایم، مقصود از «آسان كرده ایم» چیست؟ بعضی می گویند مقصود این است كه چون خود قرآن حقیقتی است مافوق عالم مادی، ما آن را به صورت لفظ و عبارت نازل كرده ایم. البته این فی حدّ ذاته درست است و مانعی ندارد كه این آیه لااقل شامل این هم باشد. برخی دیگر می گویند نه، خیلی كتابهای آسمانی دیگر هم به صورت لفظ درآمده اند ولی قرآن به «لسانٍ عربیٍّ مبین» [نازل شده است ] كه حتی «عربی» هم یعنی واضح و روشن، یعنی به بیانی بسیار ساده و روشن (روشن به معنای فصیح و بلیغ و جذّاب) . ما قرآن را مخصوصاً با عباراتی اینچنین زیبا و لطیف برای مردم فرود آورده ایم زیرا مردم به این وسیله بهتر متذكّر می شوند، چون شك ندارد كه یك مطلب اگر با بیان فصیح و بلیغ گفته شود اثرش خیلی بیشتر است تا با بیان الكن. هر دو، مقصود را می فهمانند ولی آن نفوذ می دهد در قلب در صورتی كه بیانِ غیرفصیح نمی تواند نفوذ بدهد.

كما اینكه خودِ با آهنگ متناسب بیان كردن، باز اثری فوق اثر دارد و اگر یك مطلب با زبان فصیح باشد و با آهنگ متناسب با خودش هم قرائت شود اثرش مضاعف می شود. حال اگر خود مطلب هم با قلب انسان پیوند و اتصالی داشته باشد یعنی زبان فطرت انسان باشد این دیگر نورٌ عَلی نورٍ عَلی نور خواهد شد.
قرآن چنین است. اصلاً قرآن بقای خودش را مدیون همین سه جهت است:

مطلبش زبان فطرت بشر است، با عباراتی در نهایت فصاحت و بلاغت بیان شده، و دستور اكید صادر شده كه قرآن را با قرائت و آهنگ لطیف بخوانید، كه حتی در تعبیرات احادیث ما كلمه ی «غنا» دارد: «تَغَنَّوْا بِالْقُرْآنِ» [1] یعنی قرآن را ساده نخوانید، با آهنگ بخوانید. این با آهنگ خواندن، دستوری است كه از پیغمبر اكرم و ائمه ی اطهار رسیده و آنها بر این اساس عمل می كردند. خود ائمه ی اطهار قرآن را با لحن و آهنگ خوش می خواندند. هم درباره ی امام سجّاد علیه السلام و هم درباره ی امام باقر علیه السلام این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 726
روایات هست كه گاهی در خانه ی خودشان با صدای بلند و با آهنگی چنان لطیف قرآن می خواندند كه مردم كوچه كه می آمدند عبور كنند آنجا می ایستادند و گاهی این آهنگ آنقدر سقّاها [2] را جذب می كرد كه با آن مشك سنگینی كه به دوششان بود همان طور می ایستادند كه بشنوند و استماع كنند.
بیشتر احتمال می دهند كه مقصود این باشد كه ما قرآن را با عباراتی فصیح و ساده و روشن [نازل كردیم ] «لِلذِّكْر» برای اینكه شما [متذكر و متنبه بشوید. ] بعضی مثل مجمع البیان می گویند [للذكر] یعنی «للحفظ» ، كه حفظ كنید، ضبط كنید. و قرآن از كتابهایی است كه آمادگی اش برای حفظ شدن از هر كتاب دیگر بیشتر است. عجیب است! شعر را می شود حفظ كرد و قرآن شعر هم نیست، نثر است. یك كتاب نثر در دنیا نمی توان پیدا كرد كه بشود چهار صفحه اش را حفظ كرد و قرآن در اثر آن سلاست فوق العاده ای كه در عبارات و كلماتش هست [این خاصیت را دارد. ] وقتی كه كلمات، خیلی سلیس باشد [زود حفظ می شود. ] شما در خود شعرها می توانید امتحان كنید. شعرهای سعدی را خیلی زود می شود حفظ كرد برای اینكه كلمات آن سلیس است یعنی هر كلمه ای نسبتاً در جای خودش قرار گرفته است. بعد كه انسان حفظ كرد دیر فراموش می كند چون به معنی واقعی سلاست دارد. ولی انسان اگر بخواهد یك قصیده ی خاقانی را حفظ كند جانش درمی آید، با اینكه قصاید او هم خیلی فصیح و بلیغ است، ولی سلاست [اشعار] سعدی را ندارد. گرچه هر شعری به دلیل شعر بودن و آهنگین بودن قابل حفظ [شدن ] است، باز شعرها با هم تفاوت دارند. در میان نثرها تنها كتاب نثری در عالم كه قابل حفظ كردن است یعنی اصلاً ذهن آن را برای حفظ كردن می پذیرد قرآن است. شما كتاب نثر دیگری در عالم نمی توانید پیدا كنید كه انسان بتواند عبارتهای آن را حفظ كند؛ و لهذا حفظ كردن قرآن مثل تلاوت كردن آن امر بسیار مطلوبی است و مخصوصاً بعد از آنكه انسان حفظ كرد نباید بگذارد فراموش شود. شاید گناه هم داشته باشد كه انسان قرآن را حفظ كند و بعد اینقدر نخواند تا فراموش شود. افرادی كه حافظه شان ضعیف است لااقل اگر یك سوره دو سوره پنج سوره حفظ می كنند نگذارند كه همان سوره ها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 727
فراموش شود چون بعضی حرام و گناه می دانند كه انسان قرآن را حفظ كند و بعد بگذارد فراموش شود.
«وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْانَ» بنا بر بعضی از تفسیرها یعنی ما قرآن را سهل و ساده [كردیم. ] این «سهل» به همان معناست كه امروز می گویند «سهل و ممتنع» یعنی از نظر عبارت اینقدر ساده است كه انسان آن را در نهایت نرمی می بیند ولی در عین حال ممتنع است و مثلش را نمی شود ایجاد كرد. همین تعبیری كه راجع به سعدی می گویند، كاملترش درباره ی قرآن [صادق ] است. ما این را با عباراتی به غایت سهل و ساده و شیرین و فصیح و بلیغ بیان كردیم، برای چه؟ «لِلذِّكْر» كه مردم بتوانند آن را به ذهن بسپارند. معنی دیگر «ذكر» در اینجا نه این است كه به ذهن بسپارند، [بلكه ] برای اینكه متذكر و متنبه بشوند. ما قرآن را اینچنین سهل و ساده و فصیح و بلیغ قرار دادیم برای اینكه بهتر خدا را به یاد مردم بیاورد و بهتر مردم را متنبه كند.

[1] . مقدمه ی مجمع البیان، صفحه ی 16، الفن السابع.
[2] . آن وقت كه در مدینه لوله كشی نبوده، بلكه آب جاری هم نبوده، چاه بوده و سقّاها می رفتند آب را از چاهها می كشیدند و به خانه های مردم می بردند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است