در
کتابخانه
بازدید : 2837649تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی این است كه بینش یك نفر موحد در عالم خلقت همیشه این طور باید باشد كه نظامی است در عالم و رابطه ای است در خلقت اشیاء؛ یعنی اگر زمین شرایط زندگی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 44
برایش مساعد است و یك سلسله اموری كه برایش مفید است- كه ما اسم آنها را «نعمتها» می گذاریم- وجود دارد، اینها یك امر اتفاقی و تصادفی نیست آن طور كه مادیین فرضیه می سازند كه پیدایش زمین صرفاً معلول یك تصادف است و هدف و غرض و حكمتی در كار نیست؛ بعد هم كه شرایط زمین برای زندگی مساعد شده، این هم معلول تصادف است؛ بعد هم كه اولین جاندار در روی زمین پیدا شده است این هم باز در اثر یك تصادف است؛ بعد این جاندارها هم كه تكامل پیدا كرده اند تا به انسان رسیده، این انسان كه الآن خودش را شریف ترین مخلوقات عالم می داند باز هم یك امر تصادفی است.
درست دقت كنید كه آن نتیجه نهایی از نظر انسان چه خواهد شد: انسان در روی زمین آمده بدون آنكه حسابی در كار باشد و آن حساب انسان را به اینجا رسانده باشد، بلكه همان تصادفات كوركورانه ای كه رخ داده است و یك مقدار- در جاندارها- تنازعها برای بقاء، كشمكشها و ستیزها و حكمت زور در میان حیوانات كه هر كه قویتر و زورمندتر بوده باقی مانده، انسان را به اینجا رسانده است. بنابراین، این انسانی كه امروز ما می بینیم، وجودش معلول یك سلسله تصادفات است و یك سلسله زورمندیهایی كه نسلهای گذشته اش نسبت به حیوانات دیگر داشته اند كه توانسته اند آنها را از صحنه زندگی بیرون ببرند و بعد خودشان در اینجا باشند. نتیجه چیست؟ حالا بر چه اساسی باید زندگی كند؟ حالا هم قهراً نتیجه اش همین است؛ یعنی اصلاً قانون اساسی خلقت همین خواهد بود و بنابراین مبنای زندگی بشر در آینده هم همین باید باشد و غیر از این نمی تواند باشد.
اینجاست كه مسائلی از قبیل انسانیت و شرافت و اخلاق و معنویت، زیرابش یكجا زده می شود؛ و عجیب این است كه عده ای می خواهند این فلسفه را ترویج كنند و در عین حال باز دم از انسانیت و شرافت و معنویت و نیكی و احسان و صفا و عدالت و از این حرفها بزنند. اینها اصلاً با هم جور در نمی آید؛ یعنی اگر ما آن اصلی را كه «اصل علت غائی» نامیده می شود نادیده بگیریم یعنی اگر آن «لِ» در «وَضَعَها لِلْأَنامِ» را برداریم، دیگر انسان نمی تواند اساساً وظیفه ای داشته باشد.
یك وقتی این مثال به نظرم آمد: الآن انسان كدخدای این عالم است، یعنی بر همه ی حیوانات و جاندارهای دیگر پیروز است؛ بر دریاها، صحراها، گیاهها، حیوانات و هوا مسلط است. این را شما تشبیه كنید به كدخدای یك ده. این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 45
كدخدای یك ده یك وقت هست كه با زورِ خودش آمده این منصب و پست را تصاحب و دیگران را مطیع خودش كرده، و یك وقت هست كدخدایی است كه او را برای كدخدایی این ده انتخاب كرده اند. اگر كدخدایی را دیگری (مثلاً دولت) یا دیگران (مردم) انتخاب كرده باشند، مسؤولیت در آنجا معنی دارد چون انتخاب، مسؤولیت آور است. به او می گویند تو را برای این ده به عنوان كدخدا انتخاب كرده اند، برای چه؟ كارهایی را باید انجام بدهی. اگر انتخاب در كار باشد مسؤولیت و وظیفه هم معنی پیدا می كند. ولی اگر انتخاب در كار نباشد و شخص با زور خودش آمده اینجا را تصاحب و اقتدار كرده، دیگر كسی نمی تواند به او بگوید كه تو اكنون مسؤولیتی هم در مقابل این [قدرت ] داری. می گوید من به حكم این شمشیر و زور خودم شما را اینجا مطیع كردم. اصلاً مسؤولیت برایش معنی ندارد.
ما در قرآن راجع به انسان كلمه ی «اصطفاء» را می خوانیم. اصطفاء یعنی انتخاب.

خدا انسان را برگزیده است. چون خدا انسان را برگزیده است، این «برگزیده» قهراً از جنبه ی برگزیدگی خودش مسؤولیت هم دارد و نمی تواند نداشته باشد. اما اگر بنا بود اصطفاء و انتخاب و اختیار و «خدا این نعمت را برای تو قرار داده» و این گونه حرفها را بكلی نفی كنیم، دیگر برای انسان وظیفه و مسؤولیت معنی ندارد.
این است كه ما مكرر گفته ایم كه این فلسفه های مادی جدید كه از یك طرف براساس ماتریالیسم و نفی همه این حرفها قضاوت می كنند ولی از طرف دیگر به اینجاها كه می رسند می خواهند فلسفه ی انسانی بسازند و دم از مسؤولیت می زنند اینها اساساً هیچ معنی نمی تواند داشته باشد.
به حسب بینش توحیدی و در معارف الهی هیچ ذره ای در نظام خلقت نیست مگر اینكه «حساب شده» و مقدّر است، یعنی روی یك تقدیر و اندازه گیری و حساب است. اگر انسان در متن این برنامه نبود زمینی هم در این برنامه نبود. وقتی كه شما چیزهایی را روی برنامه ای و برای هدفی تعیین می كنید، معنایش این است كه اگر آن هدف در این برنامه نبود این مقدمات هم در كار نبود. آیه ی «وَ اَلْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ» معنایش این است كه این طور نیست كه خلقت زمین به گزاف انجام شده و بعد تصادفاً منجر به خلقت انسان شده، بلكه اصلاً این زمین حساب شده آفریده شده است، برای اینكه انسان در روی آن به وجود بیاید آفریده شده است. بنابراین ای انسان تو باید توجه داشته باشی كه این زمین را برای تو آفریده اند، پس مسؤولی،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 46
مكلفی. همه اینها نتیجه گیری برای مسؤولیت و مكلف بودن است كه آن «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» توجه دادن ماست به مسؤولیت و تكلیفی كه در مقابل این نعمتها- كه برای این هدف آفریده شده است- داریم. این یك نكته.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است