در
کتابخانه
بازدید : 2838183تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این است كه در این آیاتِ سوره ی الرحمن بالخصوص، جن و انس همدوش یكدیگر مخاطب قرار گرفته اند. حال در این آیه می فرماید: ای ثقلین، ای دو موجود سنگین و صاحب وزن، یعنی ای دو موجود جسمانی (أَیُّهَ اَلثَّقَلانِ را اگر با اصطلاح بخواهیم ترجمه كنیم این جور می گوییم: ای دو موجود جسمانی؛ در مقابل ملَك كه گفتیم ثقل نیست) «سَنَفْرُغُ لَكُمْ » عن قریبٍ به شما خواهیم پرداخت؛ فراغت پیدا می كنیم و به شما خواهیم پرداخت. این خودش سؤالی ایجاد می كند كه نكته ی خوبی هم هست؛ مفسرین هم در اینجا به این مطلب پرداخته اند كه مقصود چیست. «عن قریبٍ به شما خواهیم پرداخت. » تعبیر یك تعبیری است كه گویا یعنی از كارهای دیگر خودمان فارغ می شویم و به شما خواهیم پرداخت. اینجا سؤال به وجود می آید كه [آیا] در مورد خدا این مطلب می تواند صادق باشد؟ مثل این است كه [می گوید] الآن دست ما به كارهای دیگر بند است، نوبت شما می رسد، بعد ما به شما خواهیم پرداخت.

بعلاوه مطلب در جای دیگر بیان شده است كه «لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ» [1] هرگز كاری خدا را از كار دیگر باز نمی دارد، او شاغل نسبت به كار دیگر نمی شود.
معمولاً انسان صفات تنزیهی خداوند را از مقایسه ی خلق كشف می كند. نقصی را كه در خلق می بیند می فهمد كه ذات واجب الوجود دارای این نقص نیست، دارای كمال آن است. حضرت رضا علیه السلام فرمود: «لا یُفْهَمُ ما هُناكَ اِلّا بِما هیهُنا» یعنی چیزهایی كه آنجا هست با آنچه در اینجا هست فهمیده می شود. این را در صفات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 59
سلبیه خوب می شود فهمید. با خودمان انسانها مقایسه می كنیم. ما اگر به یك كار بپردازیم، در همان حال نمی توانیم به یك كار دیگر، دو كار دیگر، ده كار دیگر هم به طور كامل بپردازیم. حتی نگاه ما اگر بخواهد در یك نقطه متمركز شود، در همان شعاع دید، دیگر در یك نقطه دیگر نمی تواند متمركز شود. فكر و ذهن ما اگر به یك امر متوجه شود از توجهش به امور دیگر كاسته می شود. حداكثر این است كه انسان چیزی را در متن نظر خودش قرار می دهد و چیزهایی در حاشیه نظرش قرار می گیرد. انسان وقتی كه مثلاً به یك نقطه در این اتاق كاملاً دقیق است متن نظرش آن نقطه است ولی در شعاع چشمش تا چند متر این طرف و چند متر آن طرف هم احیاناً اگر حركتی صورت بگیرد در حاشیه نظرش مشهود است، اما از آن حاشیه كه جدا می شود دیگر مشهود نیست. فكر انسان هم اگر متوجه امری باشد [از امور دیگر باز می ماند. ] مثلاً كسی كه محصل است و درس می خواند و در عین حال بازرگان هم هست، در آنِ واحد نمی تواند هم مسأله ریاضی حل كند هم حسابهای بازرگانی اش را برسد. این كار، او را از آن كار باز می دارد و آن كار از این كار. «لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْن» معنایش این است كه با اینكه در آنِ واحد شؤون لایتناهی و تجلیات غیر متناهی در عالم هست و كارهای غیر متناهی در عالم صورت می گیرد، آیا خدای متعال مثل انسان است كه این همه كار زیاد [را نتواند در آن واحد انجام دهد و بگوییم ] همه كه نمی شود صد در صد زیر نظر خدا باشد؟ !
سابق در مجله ای خوانده بودم، دختر یكی از رجال معروف، در سنین بیست سالگی اسب سواری می كرده، از اسب می افتد، نخاعش پاره می شود و فلج می گردد.

اطبا را می آورند، به فرنگ می برند یا از آنجا اطبا می آورند، بالأخره فایده نمی بخشد و او به صورت یك موجود فلج همین جور می افتد. مجله با او مصاحبه كرده بود.

سؤالاتی كرده بود كه تو اكنون با این حال چگونه زندگی می كنی؟ و. . . او از جمله راجع به خدا گفته بود كه من از خدا چیزی نمی خواهم چون می دانم خدا اینقدر گرفتاری دارد كه به همه اینها نمی رسد. خدا اینقدر گرفتاری دارد كه دیگر نمی تواند به این جزئیات هم برسد!
«لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ» . در توحید افعالی، انسان باید این مطلب را توجه داشته باشد كه این حرف [كه خدا به این همه كار نمی رسد، ] در مورد خدا معنی ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 60
پس قرآن این اصل را به ما می آموزد كه یك وقت فكر نكنیم كه خدا چون به كاری مشغول است نمی تواند به كار دیگری بپردازد؛ باید از آن فارغ شود تا بعد بیاید سراغ این!

[1] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 177.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است