در
کتابخانه
بازدید : 2838095تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال تعریف «سابقین» چیست؟ این سابقین (پیشی گیرندگان) را چگونه می توانیم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 94
تعریف كنیم؟ نمی دانیم چگونه باید تعریف كنیم ولی از خودِ كلمه ی «سابق» و از اینكه این كلمه در قرآن در جاهای دیگر هم به كار برده شده است شاید بشود این را به دست آورد. سابقون كسانی هستند كه در همه ی خیرات پیشی گرفته اند، پیشی گیرندگان هستند. اهل میمنه هم مسلّم به خیرات رسیده اند ولی بعد از همه رسیده اند. اهل میمنه- از آیاتش هم چنین می شود استفاده كرد- مردمی هستند كه یا در ابتدا اهل گناه بوده اند و بعد تائب شده اند و یا مردمی هستند كه گناه و طاعتشان، غفلت و تذكرشان با یكدیگر بوده ولی در عین حال جانب طاعت و عمل صالح در آنها چربیده است. ولی سابقین و پیشی گیرندگان اصلاً مردمی هستند كه در این راه همیشه پیشتاز و جلو بوده اند. اینها افرادی نیستند كه یك مدتی در راه دیگر بوده اند یا یك حالت نوسانی داشته باشند، گاهی از این طرف بروند گاهی از آن طرف ولی در نهایت امر بگوییم در راه راست هستند؛ بلكه كسانی هستند كه در هر كار خیری سابق و مقدّم بر دیگران هستند.
در آیه ای در قرآن داریم كه: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْكِتابَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ» [1]. بعید نیست- همین طور كه بعضی مفسرین گفته اند- مضمون آن آیه با این آیه یكی باشد. ابتدا این است كه ما كتاب را (قرآن را) به ارث می دهیم به گروهی از مردم كه آنها را برگزیده ایم، كه در روایات ما آمده است كه این آیه دلیل بر این است كه همیشه یك گروه برگزیده ای كه علم قرآن در نزد آنها باشد وجود دارد و این گروه ائمه هستند. از نظر اهل تسنن چنین كسانی ما نداریم كه حتی خودشان هم قائل باشند كه علم حقیقی قرآن نزد آنهاست.

بنابراین یك چنین گروه خاصی ما داریم. پس مردم سه دسته هستند: آنان كه به خود ستم كرده اند. اینها همان اصحاب المشئمه هستند. اینجا تعبیر قرآن این است:

مردمی كه شومی همراه خودشان دارند. قرآن در مسأله ی «شومی» این معنا را تفسیر كرده كه شومی و شئامت برای هیچ كسی در خارج وجودش نیست، شئامت هر كسی در اعمال خودش است: «قالُوا إِنّا تَطَیَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَیَمَسَّنَّكُمْ مِنّا عَذابٌ أَلِیمٌ. `قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَ إِنْ ذُكِّرْتُمْ» [2]. آیه ی دیگر: «فَإِذا جاءَتْهُمُ اَلْحَسَنَةُ قالُوا لَنا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 95
هذِهِ » . از قوم موسی نقل می كند وقتی كه نیكی و خیری به آنها می رسید می گفتند این دیگر استحقاق خود ماست «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ» احیاناً اگر یك بدی به ایشان می رسید «یَطَّیَّرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ» [3] می گفتند از شئامت این موسی و همراهانش است. از آیات قرآن این مطلب كاملاً استفاده می شود كه شومی یعنی شئامت به معنای یك امر ذاتی شخص نیست كه بگوییم كسی در سرشتش شوم آفریده شده است، یا شئامت شخص در امور خارج از وجودش نیست كه بگوییم فلان كس برای من شوم است، این اسب برای من شوم بود، این زن برای من شوم بود؛ آن زن بگوید این شوهر برای من شوم بود، این بچه ی من اصلاً بچه ی شومی است؛ از این حرفهایی كه بشر همیشه وقتی می خواهد از مسؤولیت خودش بگریزد و نمی خواهد خودش را مسؤول بدبختی خودش بشناسد می رود به سراغ اشیاء دیگر، به سراغ زمان، به سراغ مكان، به سراغ افراد، به سراغ حیوانات: این حیوان شوم است، این انسان شوم است، این بچّه شوم است، این زن شوم است، این زمان شوم است، این مكان شوم است، روزش چنین بوده، شبش چنین بوده، ساعتش چنین بوده است. بنابراین «أَصْحابُ اَلْمَشْئَمَةِ*» با «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ *» تطبیق می شود. در اینجا فرموده «یاران شومی» ، در جای دیگر فرموده «آنهایی كه به خود ستم كرده اند» . پس شومی شان از این پیدا شد كه اعمالشان بد بوده.
«وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ» و قومی هم هستند حدّ وسط، بین «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ *» و آن دسته ی دیگر. «وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ » و یك دسته ی دیگر هستند كه پیشی گرفته اند به خیرات؛ خیرات را با خود برده اند. در اینجا هم این جور آمده است: «فَأَصْحابُ اَلْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ اَلْمَیْمَنَةِ. `وَ أَصْحابُ اَلْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ اَلْمَشْئَمَةِ. `وَ اَلسّابِقُونَ اَلسّابِقُونَ » اما «پیشی گیرندگان» در شأنشان همین كافی است كه بگوییم پیشی گیرندگان هستند.

«أُولئِكَ اَلْمُقَرَّبُونَ » آنها هستند مقرّبان، یعنی نه اَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ؛ اَصْحابُ الْمَشْئَمَة كه به جای خود. «مقرّبان» هر گاه در قرآن اطلاق شود- كه یك بار دیگر در آخر همین سوره ی واقعه باز نامی از مقرّبان برده خواهد شد- همانها هستند كه ما آنها را «سابقان» می نامیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 96
«فِی جَنّاتِ اَلنَّعِیمِ » مقربان در جناتی از نعیم هستند. «جَنَّةُ نَعِیمٍ» [4]* هم ما داریم. اگر «جَنَّةُ نَعِیمٍ *» فرموده بود، یك بهشت بیشتر نبود. ولی وقتی كه «جَنّاتِ اَلنَّعِیمِ » می گوید (بهشتهایی از نعیم) انواعی از بهشتها را مخصوصاً برای اهل اخلاص بیان می كند، كه در آیات سوره ی رحمن هم خواندیم، بهشتهای روحی و معنوی ای كه وجود دارد و درجاتی بالاتر از بهشتهای مادی است. آنها اموری است غیرقابل توصیف، بر عكسِ بهشت مادی كه قابل توصیف است. اول می فرماید: «فِی جَنّاتِ اَلنَّعِیمِ *» یعنی بهشتهای قابل توصیف و بهشتهای غیرقابل توصیف. درباره ی آن بهشتهای غیرقابل توصیف همین قدر فرموده: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ» [5] كسی نمی تواند بفهمد كه چه چیزهایی در آنجا پنهان است.

[1] . فاطر / 32.
[2] . یس / 18 و 19.
[3] . اعراف / 131.
[4] . واقعه / 89.
[5] . سجده / 17.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است