اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ*» . كلمه ی «اللّه» را گفتیم كه اگرچه علَم است ولی اصلش به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 191
معنی ذات جامع جمیع صفات كمالیه است؛ یعنی خودِ «اللّه» ، لفظ «اللّه» به معنی این
است كه «
لَهُ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنی » ؛ اصلاً خود «اللّه» یعنی آن كه جمیع اسماء حسنی در او
جمع است، ذات مستجمع جمیع صفات كمالیه. «
هُوَ اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ*» . این «
لا
إِلهَ إِلاّ هُوَ*» توحید در عبادت است. اللّه، آن كه شایسته ی عبادت و پرستش جز ذات
او هیچ موجودی نیست. مسأله ی «
لا إِلهَ إِلاّ هُوَ*» یك سرش ارتباط به خدا دارد، یك
سرش ارتباط به انسان، چون مسأله ی پرستش است: ای انسان! تو در برابر هیچ ذاتی
جز آن ذات مستجمع جمیع صفات كمالیه نباید كرنش و پرستش كنی؛ آن «باید» هم
كه در او می گوییم از این جهت است كه او تنها ذاتی است كه شایسته ی پرستش و
ستایش و تعظیم است. وقتی كه شایسته باشد، خود پرستش انسان برای انسان كمال
است. اما غیر او چنین شایستگی را ندارد. اگر انسان در مقابل هر موجودی غیر از او
كرنش و پرستش كند خودش را پست كرده و پایین آورده است. جز ذات مقدس او
هیچ ذاتی اله نیست. اله یعنی معبودِ به حق، و معبود به حق یعنی شایسته ی پرستش،
موجودی كه حقِ معبودیت دارد، شایستگی معبودیت را دارد. وقتی كه تمام كمالات
در او جمع است اصلاً عبادت و پرستش [او] هم در واقع ثناگویی است، ثناگویی به
این معنا كه جمال پرستی و كمال پرستی و خضوع در مقابل كمال است، اقرار و
اعتراف به یك حقیقت است: او [شایسته ی پرستش ] است اما غیر او نه.