هُوَ اَللّهُ اَلْخالِقُ اَلْبارِئُ اَلْمُصَوِّرُ» اوست اللّه. این هر سه آیه با «
هُوَ اَللّهُ » شروع شد، منتها
در آن دو آیه (
هُوَ اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ*. . . ) مسأله ی عبودیت هم مطرح بود آنجا كه در
واقع صفات ذاتی بیان می شد؛ این آیه باز با «
هُوَ اَللّهُ » شروع می شود ولی بعد «
لا إِلهَ
إِلاّ هُوَ» ندارد چون اینجا وارد صفات فعل می شود. [آنجا داشت: ] «
اَلْمَلِكُ اَلْقُدُّوسُ
اَلسَّلامُ اَلْمُؤْمِنُ اَلْمُهَیْمِنُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبّارُ» ، اینجا [دارد: ] «
هُوَ اَللّهُ اَلْخالِقُ » اوست خدای
آفریننده ی اندازه گیر، آفریننده ی به تقدیر، چون بعضی گفته اند اصلاً «خلق» یعنی تقدیر
و اندازه گیری، یا آفریدنِ با تقدیر و اندازه گیری. «
اَلْبارِئُ » . بارئ یعنی موجِد،
ایجاد كننده. پس او ذات اندازه گیرنده و ایجاد كننده [است ] یعنی در امور عالم كه
خدای متعال آفریده است اگر مثلاً از فلان ماده این قدر و از فلان ماده ی دیگر این قدر
دیگر است، حساب شده است. در مركّبات، در یك گُل، در یك حیوان، در یك
انسان [این گونه است. ] اگر مثلاً انسان پاهایش این قدر است و دستهایش این قدر،
انگشتهایش یكی بلندتر است یكی كوتاهتر، یكی ضخیمتر است یكی باریكتر،
اینها همه كارهای حساب شده و اندازه گرفته است. و بارئ و موجِد، خود اوست؛
اوست ایجاد كننده؛ علت ایجادی اوست.