در
کتابخانه
بازدید : 2838205تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ایام محرم نزدیك است و ایام ایام مصیبت است؛ و عجیب است كه من در سال 41 (سال فوت مرحوم آقای بروجردی) كه دو سه ماه بود ایشان فوت كرده بودند (ایشان در ماه شوّال فوت كردند) در مثل همین ایام كه محرم نزدیك بود و چند روزی به محرم بیشتر نمانده بود، ایشان را خواب دیدم (حال آن خواب كیفیتی دارد و به تفصیل است) و خودم معنی این خواب را نفهمیدم. شخصی بود به نام آقای حاج آقا احمد كه قمی بود و فوت كرد. او عجیب تعبیر خواب می كرد. حتی خود مرحوم آقای بروجردی گاهی كه یك خوابهایی می دیدند حاج آقا احمد را برای تعبیر می خواستند. من به آقای حاج آقا احمد تلفن كردم و تعبیر خواب را خواستم. من حقیقتش وجهش را نفهمیدم كه او از كجای آن خوابی كه من دیده بودم این جور فهمید. (آن وقتها من منبر نمی رفتم؛ مدتی بود منبر را ترك كرده بودم. ) گفت معنی این خواب این است كه منبر را ترك نكن؛ یعنی معنی این خواب این است كه- حال تعبیر او چه بود یادم نیست- نوكری امام حسین را بكلی رها نكن. من دیگر به همان كه او گفت عمل كردم و به تعبیری كه او كرد ترتیب اثر دادم.
دیروز صبح بعد از نماز- كه من معمولاً می خوابم- خوابیدم، خواب دیدم كه یك مجلس معظمی است، همه اهل علم و علما هستند و ما یك جایی نشسته ایم و مثل اینكه انتظار داریم كه آقای بروجردی وارد شوند و بعد گفتند ایشان عن قریب می خواهند وارد شوند. مجلس از جا حركت كرد، مثل همان زمان حیاتشان؛ من هم به سرعت [تلاش ] كردم كه بلند شوم، عبایم پیچید به دست و پایم، خودم را كشیدم به یك طرف و بعد عبایم را از دست وپایم باز كردم و بلند شدم. ایشان هم اتفاقاً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 235
آمدند همان جا كه من نشسته بودم. جا را خالی كردم. مثل اینكه من می دانستم ایشان همین جا باید بنشینند كه جا را آنجا خالی كردم. بعد دیدم ایشان رفتند روی صندلی و می خواهند برای مردم صحبت كنند، آنهم نمی خواهند درس بگویند، می خواهند منبر بروند. دیدم ایشان در منبر گفتند كه «ما واعظها» . من در عالم خواب تعجب كردم، با خود گفتم آقای بروجردی! (می دانستم ایشان در همان زمان منبر هم می رفتند؛ در دوره ی مرجعیتشان مخصوصاً در بروجرد در ماه رمضان گاهی منبر هم می رفتند، ولی بالأخره ایشان مرجع تقلید بودند نه واعظ) چطور ایشان می گویند «ما واعظها» ؟ ! نگاه كردم دیدم شال سفید هم به سرشان است. تعجب كردم.
بعد- خواب است، صحنه ها عوض می شود- دیدم ایشان در شهر دیگری هستند و در آنجا هم باز همین طور منبر می روند ولی با همان احترامات مرجعیتی كه دارند. در یك باغی بود، همین قدر كه آمدم پایین، یك وقت دیدم كه ایشان در كنار آبی هستند و آنجا مثل اینكه می خواهند وضو بگیرند. فكر كردم بروم جلو، كه یادم افتاد ما شاگرد ایشان بودیم، گفتم بروم دست آقا را ببوسم. رفتم آنجا و دیدم ایشان پشت سر هم صورتشان را زیر آب می كنند، بعد یكدفعه متوجه شدم، مثل اینكه جوی آبی بود و آب صافی داشت می آمد، دیدم ایشان صورتشان را داخل آب گذاشته اند، نصف صورتشان داخل آب است و نصف صورت بیرون، چشمها را هم روی همدیگر گذاشته اند، یك حالی، مثل حال استغراق عارفانه ای، مثل یك عارفی در حال استغراق كه از دنیا و مافیها غافل است، حال گریه ای و این قلب مثل اینكه همین جور تپش می كند و ناله می كند و اسم مبارك حضرت امام حسین را می آورند:

ای حسین، ای حسین فرزند علی، ای حسین فرزند زهرا؛ همین جور ناله می كند و ناله می كند، برای خودش؛ یعنی خودش برای خودش دارد روضه می خواند و خودش هم دارد همین جور گریه می كند، آنهم چه جور گریه ای، نه گریه ای كه اثرش در اشكش خیلی نمایان باشد؛ یك حالتی كه اصلاً مثل اینكه حس نمی كند كه دنیایی هم وجود دارد؛ یعنی این طور غرق شده در امام حسین!
بعد كه بیدار شدم، یادم افتاد كه آن خوابی هم كه من چند سال پیش دیدم دو سه روز قبل از محرم بود. حالا هم باز می بینم كه چند روز قبل از محرم است. . . [1]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 236
چند كلمه هم دعا كنیم:
باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاكرم یا اللّه. . .
پروردگارا دلهای ما به نور ایمان منوّر بگردان.
پروردگارا به ما توبه ی قبل الموت عنایت بفرما، به ما راحت عند الموت روزی بفرما، مغفرت بعد الموت را شامل حال ما بگردان.
پروردگارا پرده های غفلت را از جلوی چشمها و گوشها و دلهای ما به لطف و عنایت خودت بردار، توفیق توبه و اخلاص به همه ی ما عنایت بفرما، بیماریهای روحی و جسمی ما را به كرم و لطف خودت شفا ببخش. پروردگارا اموات ما مشمول مغفرت و عنایت خودت بفرما.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 237

[1] . [چند ثانیه ای از بیانات استاد شهید متأسفانه ضبط نشده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است