در
کتابخانه
بازدید : 2832779تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شكل و سبك و صورت استفهام، از صورتهایی است كه قرآن مجید مكرر از آن استفاده می كند. البته استفهام صورتهای مختلفی دارد. وقتی مطلبی به این شكل بر فطرت انسان عرضه می شود انسان چاره ای ندارد جز اینكه جواب مثبت بدهد. خودِ روش استفهامی روش خاصی است در بیان و یكی از بهترین روشهاست و معمولاً آن را «روش سقراطی» هم می نامند، از باب اینكه سقراط در فلسفه ی خود از همین روش استفاده می كرد، یعنی در محاورات خود مطلب را از جای ساده ای شروع می كرد و به صورت سؤال به طرف مقابل عرضه می كرد كه آن طرف بتواند جواب دهد. بعد كه جواب می گرفت سؤال دوم را مطرح می كرد، باز از او جواب می گرفت و بعد سؤال سوم را مطرح می كرد و به ترتیب، ذهن او را همین طور می كشید و بالا می آورد. یكمرتبه طرف مقابل متوجه می شد كه به حقیقتی كه پذیرفتن آن برای او بسیار مشكل بود و قبلاً هم بسا كه منكر آن حقیقت بود اعتراف كرده است و آن همان حقیقتی بود كه سقراط مدعی آن بود.
در قرآن مجید این سبك و روش زیاد معمول است. مثلاً وقتی می خواهد بفرماید: مردمان عالِم و مردمان جاهل نمی توانند برابر باشند، آن را به صورت استفهام ذكر می كند: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی اَلَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ اَلَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» [1] تو خودت بگو،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 255
آیا كسانی كه می دانند با كسانی كه نمی دانند مانند یكدیگرند؟ یا آیات دیگری در این زمینه مانند: «أَمْ نَجْعَلُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی اَلْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ اَلْمُتَّقِینَ كَالْفُجّارِ» [2].
این آیه هم به همین صورت است و این روش در تعلیم و تربیت بسیار روش خوبی است.
خداوند به اهل ایمان خطاب می كند. ببینید خدای عالم در وحی خود به ما انسانها و مخلوقهای ضعیف با چه صورتی مطلب را عرضه می دارد؟ مثل كسی است كه بخواهد قبلاً از ما اجازه بگیرد و بعد سخنش را ذكر كند و این چقدر در نفس و روح ما مؤثر است! می فرماید: «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا» ای اهل ایمان! «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ» آیا شما را راهنمایی كنم به معامله و تجارتی كه شما را از عذابی دردناك برهاند؟ این «هَلْ أَدُلُّكُمْ» آنقدر به قول علمای ادب در آن «استعطاف» هست كه وقتی انسان فكر كند كه خدای عالم با ما كه بشر ضعیف هستیم به این صورت دارد صحبت می كند [نمی تواند نه بگوید. ] گویا خداوند چنین می گوید: آیا اجازه می دهید من شما را یك راهنمایی كنم؟ حال مگر می شود انسانی پیدا شود كه ببیند خدای عالم از او تقاضا كند كه آیا اجازه هست من شما را یك راهنمایی كنم و بعد هم به طور مجمل و سربسته بگوید این راهنمایی، راهنمایی به معامله ای است كه شما را از عذاب دردناك نجات می دهد، آنوقت این انسان بگوید نه، [اجازه نیست؟ ! ] گذشته از اینكه او خدای عالم است، اگر یك فرد عادی هم به انسان چنین بگوید كه من می خواهم معامله ای به تو پیشنهاد كنم كه اثرش این است كه تو را از عذابی دردناك نجات می دهد [انسان می پذیرد. ] آنچه گفتیم مربوط به شكل و صورت این پیشنهاد بود كه صورت استفهام است.
اما ماده ی این پیشنهاد. می بینیم در ماده، مفهوم تجارت و معامله آمده است: آیا شما را به چنین معامله ای راهنمایی كنم یا نه؟ مكرر عرض كرده ایم كه همان طور كه مسأله ی استفهام یكی از صور تعبیرات قرآن مجید است، مسأله ی تجارت و معامله یكی از مواد تعبیرات قرآن است.
در چندین آیه از آیات قرآن تعبیر تجارت و معامله و امثال اینها شده است، اما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 256
نه تجارتها و معامله های معهود بازاری، بلكه قرآن از همین عمل كردن انسان و لبیك گفتن انسان به ایمان و به عمل، به تجارت و بیع تعبیر می كند، به معامله تعبیر می كند و به چیزهایی كه از لوازم معامله است مثل سود بردن، زیان كردن، ورشكست شدن و امثال اینها؛ مثل این آیه ی معروف: «إِنَّ اَللّهَ اِشْتَری مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی اَلتَّوْراةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ» . بعد می فرماید: «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ اَلَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ» [3]. این تعبیرات در قرآن كریم خیلی زیاد است. سوره ی «وَ اَلْعَصْرِ» بر اساس همین تعبیر است: «وَ اَلْعَصْرِ. `إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ. `إِلاَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» همه ی مردم در زیانند، مگر كسانی كه این چهار خصلت را داشته باشند: ایمان، عمل صالح، تواصی به حق، تواصی به صبر.

[1] . زمر / 9.
[2] . ص / 28.
[3] . توبه / 111.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است