در
کتابخانه
بازدید : 2837753تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی ابن اللّهی (خدا نژادی) یكی از آن معانی و مفاهیمی است كه در طول تاریخ زیاد به آن برمی خوریم كه قومی بزرگ یا كوچك، برای اینكه یك سلسله امتیازات اجتماعی را به خودشان اختصاص بدهند دعوی خدا نژادی كرده اند. البته دعوی آنها به عقایدی كه در بین آن مردم رایج بوده بستگی داشته است. آنها كه به ارباب انواع معتقد بوده اند، می گفته اند نژاد ما به فلان ربّ النوع می رسد. یهودیها چون اساس دین و مذهبشان بر توحید بود و مسأله ی ربّ النوع برایشان مطرح نبود رسماً می گفتند ما پسران خدا هستیم، حال اعم از آن كه برای حرف خود توجیهی می كردند یا نمی كردند؛ اگر توجیه می كردند لااقل در این حد بود كه خداوند به ما عنایت مخصوص دارد مانند عنایت یك پدر به پسران خود.
در ایران خود ما هم این ادعای خدا نژادی زیاد دیده شده است. در كتیبه هایی كه از دوره های خیلی قدیم به دست آمده است، سلاطین آن زمان ادعای خدا نژادی كرده اند. حتی گاهی در بعضی از تعبیراتی كه در كتب تاریخ ثبت شده این طور آمده است: «خدایی از نژاد خدایان» .
به هرحال آنها می گفتند ما فرزندان خدا هستیم و دوستان خدا: «نَحْنُ أَبْناءُ اَللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ» .
قرآن در اینجا روی كلمه ی «اولیاء اللّه» تكیه كرده است و بر این اساس استدلالی كرده است كه ما این استدلال را طرح و درباره ی آن بحث می كنیم و بسیار هم قابل بحث است و بحث خوبی هم هست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 279
قرآن چنین استدلال می كند كه شما اگر در ادعای خودتان كه اولیاءاللّه هستید راست می گویید پس مرگ را آرزو كنید: «فَتَمَنَّوُا اَلْمَوْتَ» ؛ اگر راست می گویید مرگ باید برای شما مانند یك امر آرزویی باشد. در اینجا ابتدا ترجمه ی دو آیه ی بعد را عرض می كنم و بعد به توضیح استدلال قرآن می پردازم.
قرآن در ادامه می فرماید: «وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً» ولی هرگز اینها آرزوی مرگ نخواهند داشت، چرا؟ «بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ» به موجب آنچه دستهایشان پیش فرستاده است. بعد می فرماید: «وَ اَللّهُ عَلِیمٌ بِالظّالِمِینَ» خدا به ستمكاران آگاه است. معنای «بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ» این است كه خودشان می دانند چه پیش فرستاده اند، یعنی می دانند چه اعمالی مرتكب شده اند و ضمناً می دانند كه اگر انسان بمیرد بر همان اعمال خودش وارد می شود و آینده اش به آنچه كه قبلاً پیش فرستاده بستگی دارد.

خودشان می دانند و خدا هم به ستمكاران آگاه است. یك وقت است كه انسان خودش می داند كه چه كرده است ولی می توان آن دستگاهی را كه مراقبت می كند اغفال كرد ولی وقتی خدا مراقب باشد دیگر امكان اغفال كردن نیست.
بعد قرآن اشاره می فرماید كه نه تنها مرگ برای اینها یك امر آرزویی نیست بلكه این كسانی كه به زعم خود اولیاء اللّه هستند و مدعی «نَحْنُ أَبْناءُ اَللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ» هستند خیلی هم از مرگ فرار می كنند و می ترسند. به آنها بگو: چه فایده ای از فرار؟ این مرگی كه شما از آن فرار می كنید ملاقی شما خواهد بود و یك روز با شما روبرو خواهد شد و فراركردنی نیست (ملاقی یعنی ملاقات كننده، روبرو شونده) . این خود مرگ. اما بعد از مرگ خواه ناخواه بازگردانده می شوید به آن حقیقتی كه دانای غیب و شهادت است؛ آن كسی كه آنچه ظاهر كرده اید می داند و آنچه هم كه مستور و مخفی كرده اید می داند. او در موقع حسابرسی- كه به خود شخص افهام می شود كه چه كرده است- شما را به آنچه عمل می كردید خبر خواهد داد. این ترجمه ی آیات.
شبیه این آیه كه «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِیاءُ لِلّهِ مِنْ دُونِ اَلنّاسِ فَتَمَنَّوُا اَلْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ» آیه ای است در سوره ی مباركه ی بقره: «قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ اَلدّارُ اَلْآخِرَةُ عِنْدَ اَللّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ اَلنّاسِ فَتَمَنَّوُا اَلْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ» [1]. آنها ادعای بالاتر داشتند، می گفتند اساساً خدا خانه ی آخرت را برای ما ساخته است، به مردم دیگر مربوط
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 280
نیست؛ اگر خدا در آن عالم به هر كس دیگر چیزی بدهد از مال ما به او داده است؛ اگر غیریهودی به بهشت برود از طفیلی ما و صدقه ی سر ماست، یك قسمت از آن چیزهایی كه مال ماست به او داده اند. در آیات دیگر از اینها نقل می فرماید كه می گفتند خدا هرگز ما را معذب نمی كند، ما هرگز اهل جهنم نیستیم. قرآن می گوید اگر چنین است پس شما باید عالم آخرت را خیلی دوست داشته باشید، پس چرا این قدر از مرگ می ترسید؟
من در اینجا می خواهم این استدلال را كه مبتنی بر آرزوی مرگ است طرح كنم، چون ممكن است سؤالاتی را به وجود آورد.

[1] . بقره / 94.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است