در
کتابخانه
بازدید : 2838104تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
دوم مسأله ی شهادت است. مرگ به صورت شهادت، جمع میان هردوست. از یك طرف ولیّ اللّه از این جهان به جهان دیگر منتقل شده و از طرف دیگر فرصت را از دست نداده است، چرا كه شهادت یعنی تبدیل كردن عمر به بهترین شكل عمل؛ یعنی به صورت یك عمل و به صورت یك تكلیف و یك مسؤولیت، عمر را به پایان رساندن، كه دیگر انسان نمی تواند چنین فرض كند و بگوید كه اگر من شهید نشوم و در دنیا عمر كنم ممكن است كار بالاتری انجام دهم؛ كار بالاتری نیست.
پیغمبر فرمود: هر ذی بِرّی، یعنی هر صاحب عمل نیكی، فوق عمل بِرّش، برّی هست، مگر شهادت كه دیگر مافوق این برّ، برّی نیست [1]؛ یعنی كسی نمی تواند بگوید من آرزوی شهادت در راه خدا را ندارم، برای اینكه می خواهم به جای شهادت كار بالاتری در این دنیا انجام بدهم. پیغمبر فرمود كار بالاتری وجود ندارد.

این است كه در مقابل آرزوی مرگ به صورت شهادت، دیگر خواستن طول عمر معنی ندارد و ما می بینیم كه اولیاء اللّه همیشه مرگ به صورت شهادت را آرزو می كنند. آن جمله ای كه علی علیه السلام فرمود كه اگر هزار ضربت شمشیر بر من وارد شود و شهید شوم آن را بر مرگ در بستر ترجیح می دهم، معنایش همین است.
آن كسانی كه اولیاءاللّه واقعی هستند آن دنیا را به رأی العین دارند می بینند و از آنچه پیش فرستاده اند [خشنودند. ]
در نهج البلاغه آمده است كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: یا علی! مرگ تو به صورت شهادت است و تو شهید از دنیا خواهی رفت. علی علیه السلام می فرماید وقتی كه در احد هفتاد نفر از مسلمین شهید شدند و من از شهادت محروم شدم متأثر شدم. (ایشان در این زمان یك جوان سی ساله است، كسی كه بیش از سه چهار سال از ازدواجش نگذشته و دو پسر كوچك هم در خانه دارد. باید این قرائن و شواهد مادی را هم درنظر گرفت. ) رفتم خدمت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و عرض كردم یا رسولَ اللّه! آیا شما به من نفرمودید كه من شهید خواهم شد، پس چرا من شهید نشدم؟ فرمود: یا علی! تو شهید خواهی شد و شهادت برای تو مقدر است و تو با شهادت از دنیا خواهی رفت. بعد پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله می فرماید: یا علی! صبر تو در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 292
موطن شهادت چگونه خواهد بود؟ عرض كردم: «لَیْسَ هذا مِنْ مَواطِنِ الصَّبْرِ، هذا مِنْ مَواطِنِ الْبُشْری وَ الشُّكْرِ» [2] بفرمایید كه شهادت چقدر باصفاست؛ اینجا كه جای صبر نیست. صبر در یك امر مكروه است، شهادت آرزوی من است، محبوب من است، عطیّه ی الهی است.
ابراهیم علیه السلام در میان پیغمبران به خلّت معروف است. پیغمبران در عین اینكه همه پیغمبر هستند شؤون روحی آنها و یا به قول اهل معرفت مظهریت آنها برای صفات الهی تفاوت دارد. یكی مظهر بكاء و خوف است، دیگری مظهر محبت و عشق است و مانند آن. مثلاً كار ابراهیم یك وجهه دارد و كار یحیی بن زكریا یا عیسی بن مریم علیهم السلام وجهه ی دیگری دارد. ابراهیم خلیل اللّه، پیغمبر عشق است، پیغمبر محبت است ولهذا لقبش هم خلیل اللّه است. یك شب ابراهیم در حالی كه در صحرا دنبال گلّه ی گوسفندش است صدایی می شنود: «سُبّوحٌ قُدّوسٌ، رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرّوحِ» . این صدا را كه می شنود از خود بی خود می شود. یكدفعه می گوید كه بود؟ كه بود كه نام محبوب من را برد؟ یك بار دیگر تكرار كن، ثلث این گوسفندانم را به تو می دهم. بار دیگر تكرار می كند. هیجانش بیشتر می شود؛ می گوید بار دیگر تكرار كن ثلث دیگر گوسفندانم را هم به تو می دهم و هیجانش بیشتر می شود. . .
ابراهیم علیه السلام در وقت مرگ باز با خدا مغازله و عشق بازی می كند. در هنگام قبض روح می گوید: «هَلْ رَأَیْتَ خَلیلاً یُمیتُ خَلیلَهُ؟ » آیا دیده ای خلیل و دوستْ روح دوست خود را قبض كند؟ فرشته از ناحیه ی خدا به او می گوید: «هَلْ رَأَیْتَ خَلیلاً یَكْرَهُ لِقاءَ خَلیلِه» [3] آیا دیده ای دوستی لقای دوست خود را مكروه بشمارد؟ ! در همان حال هم در حال مغازله است؛ در همان حالی كه دارد می رود، باز دارد حرف می زند و عشق بازی می كند. به قول حافظ:
دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت
رخت بر بندم و تا ملك سلیمان بروم
به هواداری او ذره صفت رقص كنان
تا لب چشمه ی خورشید درخشان بروم
به هر حال این خود حقیقتی غیرقابل انكار است و فقط برای اولیاءاللّه است كه مرگ به صورت یك آرزوی واقعی درمی آید. مرگِ به صورت شهادت برای اولیاءاللّه، دیگر به صورت یك مرگ آرزوییِ غیرمشروط است كه هرگز با آن مبارزه نمی كنند. شهادت، هم انتقال از جهانی به جهان دیگر است و هم خودش درجه است، خودش بالا رفتن است.
البته این حرف هم گفته می شود كه اگر انسان قائل به دنیای دیگر هم نباشد، باز زندگی كمّیت دارد و كیفیت دارد و انسان زندگی را برای ارزشهایش می خواهد.

مسأله ی ارزشها در زندگی مسأله ی درستی است ولی پایه ی همه ی ارزشها یك ارزش است و آن توحید است. اگر این یك ارزش وجود نداشته باشد دیگر ارزشی در دنیا معنی ندارد.
پروردگارا دلهای ما به نور ایمان منوّر بگردان!
نیتهای ما را خالص بفرما!
پرتوی از انواری كه بر دلهای بندگان خالص و مخلصت و متهجّدینت تابانیده ای بر دلهای ما هم بتابان!
خدایا دست ما را از دامان ولای علی و آل علی كوتاه نفرما!
ما را پیرو واقعی آنان قرار بده!
پروردگارا! قلب مقدس امام زمان علیه السلام را از همه ی ما راضی بفرما!
اموات ما را مشمول عنایت و مغفرت خودت قرار بده!
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 294

[1] . بحارالانوار، ج 74 / ص 60.
[2] . نهج البلاغه، خطبه ی 154.
[3] . بحارالانوار، ج 6 / ص 127.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است