در
کتابخانه
بازدید : 2838019تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قرآن در اینجا جوابی می دهد كه این جواب دو جنبه دارد؛ در عین اینكه تكرار مدعاست اقامه ی برهان بر مدعا هم هست.
توضیح [جنبه ی اول ] این است كه اگر كسی چیزی را مشاهده كرده است كه دیگران مشاهده نكرده اند و دیگران دائماً او را تكذیب می كنند چه راهی برای بیان دارد جز اینكه دائم قسم بخورد كه والله من راست می گویم؟ مثلاً كسی ادعا می كند كه من شب كه اینجا خوابیده بودم، نیمه شب صدایی شنیدم و هنگامی كه بلند شدم دیدم افرادی برای دزدی آمده اند. مرا كه دیدند فرار كردند و رفتند. كسی می آید و می گوید آقا تو بیخود می گویی. چنین فردی چه راهی برای اثبات این مطلب دارد جز اینكه دائم قسم بخورد كه به خدا من راست می گویم؟
خود حضرت رسول صلی الله علیه و آله عین همین تعبیر را دارند. ایشان در اوایل بعثت مردم را در تپه ی «صفا» - كه یكی از دو طرف سعی صفا و مروه است- جمع كردند. در مكه رسم بر این بود كه وقتی حادثه ی مهمی پیش می آمد و می خواستند به مردم اعلام كنند،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 360
آن كسی كه می خواست اعلام كند به كوه صفا می رفت. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه در دوران قبل از رسالت هم به عنوان امین و صادق و راستگو و مرد فوق العاده و متینی شناخته می شدند بالای تپه ی صفا رفته و مردم را فراخواندند. مردم جمع شدند. به آنها فرمودند: اگر به شما خبر بدهم كه من پشت كوهستان مكه رفته ام و دیده ام كه یك لشكر جرّار قصد حمله به مكه را دارند آیا قبول می كنید؟ (مقصود امری است كه برای خودم مشهود است) همه گفتند: البته، ما از تو جز راستی و درستی ندیده ایم؛ تو صادق و امین هستی و سخنت را می پذیریم. وقتی از آنها اقرار گرفتند فرمودند: پس من به شما خبر می دهم كه ورای این زندگی شما زندگی دیگری هست و آن زندگی دیگر چنین و چنان است؛ من آنچه را كه دیده ام به شما می گویم. ابولهب كه عموی پیامبر بود یكدفعه دستهایش را به هم كوبید و گفت: برای یك چنین مطلبی ما را جمع كردی؟ ! ما خیال كردیم صحبت پول و زندگی است.
غرض این است كه وقتی كسی حقیقتی را مشاهده كرده است و آنچه را كه می داند به مردمی كه نمی دانند اطلاع می دهد آنگاه كه مردم او را تكذیب كنند، راهش این است كه مرتب قسم بخورد كه مطلب همین طور است كه من می گویم و اشتباهی در آن نیست و عین حقیقت است. از این نظر قرآن جواب را به همین شكل می دهد: «زَعَمَ اَلَّذِینَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلی وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَی اَللّهِ یَسِیرٌ» بگو به پروردگارم قسم كه چنین است، البته و البته به پروردگارم قسم كه شما مبعوث خواهید شد و تمام كارهایی كه امروز انجام می دهید در آینده یك به یك به اطلاع شما خواهد رسید و به حساب اعمال شما رسیدگی خواهد شد و این امر مستبعدی نیست. خداست، وقتی كه خدا می گوید، بر خدا همه ی كارها آسان است. این یك جنبه ی قضیه است.
جنبه ی دوم قضیه این است كه برهان مطلب هم گفته شده است. توضیح اینكه به هر اسمی از اسمهای خداوند می توان قسم خورد ولی در اینجا به «رب» قسم خورده شده است. اگر فرموده بود «بَلی وَاللّهِ» قسم بود و اگر فرموده بود «بَلی وَالرَّحْمنِ» باز قسم بود ولی می فرماید: «بَلی وَ رَبِّی» یعنی بله، سوگند به ذات خداوند كه پروردگار من است و پروردگار همه ی عالم است. این «پروردگار» یعنی آن ذاتی كه اشیاء را در رسیدن به كمال و غایتی كه استعداد رسیدن به آن را دارند پرورش می دهد.

پروراندن یعنی چه؟ حقیقت پروراندن چیست؟ فراهم كردن مقدمات و وسائل برای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 361
چیزی كه استعداد رسیدن به كمال و غایتی را دارد به طوری كه آن چیز به نهایت خودش برسد. یك تخم گل می تواند همان ابتدا فاسد شود، جوانه از زمین كه بیرون آمد می تواند به خاطر نرسیدن آب یا امر دیگری از بین برود. ولی پروراندن گل این است كه كمالات و استعدادات گل به نهایت برسد؛ تا آنجا كه ممكن است شكوفه كند و گل بدهد. خداوند كه «رب العالمین» است، یعنی استعدادهایی را كه در ذات موجودات هست به فعلیت می رساند. استعداد انسان و بلكه هر موجودی در دنیا پایان نمی پذیرد. انسان استعداد بقا دارد و خدای رب العالمین و پرورش دهنده ی موجودات، انسان را تا آنجایی كه می تواند برود می برد.
پس در ضمن یك قسم برهان مطلب هم گفته شده است. خداوند متعال مكرّر در قرآن می فرماید خلقت «عبث» نیست، بیهوده و بدون هدف و غایت نیست؛ چنین نیست كه اشیاء در وسط راه معلق و فانی شوند. خدای متعال در نهایت امر هر موجودی را به هر حدی كه باید برسد می رساند و حد نهایی انسان جاودانگی و باقی ماندن است.
پس اینكه فرمود: «سوگند به پروردگارم كه پروردگار همه ی جهانیان است شما مبعوث می شوید» یعنی بعث شما شأنی از شؤون ربوبیت حق تعالی است.
«ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ» بعد خبر داده می شوید به آنچه انجام داده اید. «لَتُنَبَّؤُنَّ» از ماده ی «نبأ» است و «نبأ» یعنی خبر، اطلاع، آگاهی. این فعل، مجهول است و با نون تأكید ثقیله آمده است؛ یعنی قطعاً و شدیداً خبر داده می شوید به تمام اعمالی كه انجام داده اید.
مقصود از خبردادن و آگاه كردن انسان در اینجا چیست؟ خبردادن یك وقت مثل خبردادن هایی است كه در دنیاست. مثل اینكه برای یك نفر در جایی پرونده ای تشكیل داده اند و بعد از چند سال كه خودش هم فراموش كرده كه چه كرده است، محتوای پرونده اش را به او اطلاع می دهند كه در فلان وقت چنین كردی و در اوقات دیگر چنان. ولی قرآن آیاتش یكدیگر را تفسیر می كنند. در بعضی آیات می فرماید كه خود اعمال انسانها در آنجا حضور دارند؛ یعنی خود اعمال انسان را به انسان ارائه می دهند و كتاب انسان كه همان كتاب نفس انسان است، این كتاب پیچیده در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 362
آنجا باز می شود و بعد به او می گویند: «اِقْرَأْ كِتابَكَ كَفی بِنَفْسِكَ اَلْیَوْمَ عَلَیْكَ حَسِیباً» [1].

پس خبردادن در آنجا این طور است كه ناگهان انسان می بیند كه با میلیونها و بلكه میلیاردها عمل (عملهای طرف راست و عملهای طرف چپ، عملهای صالح و عملهای ناصالح) مواجه است، چون «لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا كَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها» [2]. بالأخره همان اعمال سرنوشت انسان را تعیین می كنند كه آیا به طرف چپ چربیده است یا به طرف راست. معنی راست و چپ را در توضیح آیه ی شریفه ی «فَأَصْحابُ اَلْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ اَلْمَیْمَنَةِ» [3] بیان كردیم.
حال كه این طور است كه به موجب ربوبیت پروردگار، بعث و جزا و پاداش در كار است و خبردار شدن از اعمال به معنایی كه گفته شد در كار است «فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلنُّورِ اَلَّذِی أَنْزَلْنا» پس ایمان آورید به ذات اَللّه و به رسول و پیام آور او و به آن نوری كه ما فرود آوردیم. این نور برای راهنمایی در همین راه طولانی است كه شما از اینجا تا ابدیت در پیش دارید، یعنی قرآن. وقتی كه برایتان روشن شد كه چنین راهی طویل و طولانی به سوی جاودانگی دارید، به خدا كه خالق شماست و بازگشت شما به سوی اوست و به رسول او كه آن پیام را آورده و آن حقیقت را برای شما روشن كرده است و به قرآن كه نوری است كه برای روشن كردن همین راه فرستاده شده است ایمان بیاورید.
«وَ اَللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» * و بدانید كه خدا به تمام اعمال شما آگاه است. شما خدایی دارید كه «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» [4] غفلتی و خوابی او را نمی گیرد و به همه ی اعمال شما ناظر است. پس به اصطلاح «مراقبةاللّه» داشته باشید، همیشه در حال مراقبه باشید، همیشه بدانید كه در حضور خداوند هستید و هر كاری كه می كنید و هر عملی كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 363
انجام می دهید و هر فكری كه می كنید همه در حضور خداوند است و او به آنها آگاه است.

[1] . اسراء / 14.
[2] . كهف / 49.
[3] . واقعه / 8.
[4] . بقره / 255.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است