در
کتابخانه
بازدید : 2837325تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی طلاق</span>تفسیر سوره ی طلاق
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تحریم</span>تفسیر سوره ی تحریم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی دیگر این است كه آیا مردم نسبت به اعضای خاندان خودشان، نسبت به همسران و فرزندان خودشان یك مسؤولیت جداگانه و مسؤولیت بیشتری دارند یا ندارند؟ جواب این است كه بله، مسؤولیت بیشتری دارند، و در این آیه ی كریمه با یك لحن بسیار شدیدی به این مسؤولیت اشاره می فرماید. لحن بسیار شدیدش از این جهت است كه [در این فرمان، نتیجه ی منفی آن مورد فرمان قرار گرفته است. توضیح اینكه ] می گویند وقتی كه فرمان به یك چیز داده می شود گاهی مستقیماً خود آن چیز مورد فرمان قرار می گیرد؛ گاهی نتیجه ی مثبت یا منفی آن، یعنی از اول توجه به آن نتیجه ی مثبت یا منفی است ولی مقصود مقدمات آن كار است. حال در همین ما نحن فیه مثالی می زنیم كه تعبیرش نزدیك به تعبیر خود قرآن كریم باشد. یك وقت شما به كسی می گویید كه آقا بچه ی خودت را تربیت كن، به دست تعلیم و تربیت بسپار؛ و یك وقت می گویید كه آقا جلوی سقوط فرزندت را بگیر، فرزندت را از سقوط حفظ كن. هر دو یك معنا می دهد و هر دو یك منظور است. در تعبیر دوم مقصود این نیست كه لحظه ای كه می خواهد سقوط كند دستش را بگیر كه سقوط نكند؛ مقصود این است كه كاری بكن كه منجر به سقوط او نشود. و این تعبیر دوم ابلغ و رساتر است، چون دو مطلب به جای یك مطلب گفته شده است.
معمولاً در فصاحت و بلاغت این طور است كه انسان یك جمله می گوید به جای دو یا سه جمله، یعنی از آن یك جمله دو یا سه جمله فهمیده می شود. یك وقت انسان به این تعبیر می گوید كه آقا خاندانت را تربیت كن برای اینكه جلوی سقوط آنها را در آینده بگیری (این دو جمله است) و یك وقت می گوید كه جلوی سقوط آنها را بگیر. با اینكه گفته جلوی سقوط آنها را بگیر، ضمناً گفته است پس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 455
آنها را تعلیم و تربیت كن، تأدیبشان كن تا مانع سقوطشان بشوی.
قرآن كریم در اینجا چنین تعبیری دارد. ولی در این تعبیر آن نهایت را در نظر گرفته است كه منجر به سعادت ابدی یا شقاوت ابدی می شود. به این تعبیر می فرماید كه «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا» ای اهل ایمان (مخاطب همه ی مردم مؤمن و مسلمان اند) ، ای مردمی كه به گفته ی این پیغمبر ایمان دارید، ای مردمی كه كلام او را كلام خدا و پیام او را پیام خدا می دانید، خودتان را و خاندانتان را از آن آتشی كه زبانه اش (یا آتش گیره اش) مردم و سنگها هستند نگه دارید. در دنیا ما به شما می گوییم خودتان را از چیزی كه در آخرت صورت می گیرد نگه دارید. ممكن است كسی بگوید چیزی كه در آخرت صورت می گیرد، در آخرت باید [خود را از آن ] نگه داشت.

جوابش این است كه خیر، آنجا دیگر جای نگهداری اش نیست؛ در اینجا باید خود و خاندان خود را در وقایه قرار بدهید، یعنی در اینجا خودتان و خاندان خودتان را طوری بسازید كه نتیجه اش جلوگیری از سقوط در آتش جهنم است.
اینجا یكی دو مطلب است كه باید عرض كنیم. یك مطلب این است كه قرآن در اینجا و در یك جای دیگر كه در سوره ی بقره است، این تعبیر را كرده است كه آتش جهنم مایه اش، آتش گیره اش مردم اند. (حال كلمه ی «آتش گیره» صحیح باشد یا خیر، من نمی دانم؛ من توضیح می دهم تا مطلب معلوم شود. ) در دنیا اگر بخواهند انسانی را آتش بزنند، انسان كه آتش نمی گیرد، باید یك ماده ی قابل احتراق دیگری در كار باشد، لااقل روی لباسش بنزین یا ماده ی قابل احتراق دیگری بریزند كه وقتی آن ماده محترق می شود، این هم به تبع آن محترق بشود؛ یعنی این یك امری است كه باید چیز دیگر فی حد ذاته قابل احتراق باشد كه این به تبع آن محترق بشود. راجع به ماهیت جهنم، قرآن این مطلب را بیان می كند كه اشتباه نكنید؛ خیال نكنید كه خدا آنجا آتشهایی از ماده های دیگر تهیه كرده است (مثل تنوری از آتش كه كُنده ای، هیزمی، چیزی قبلاً آتش می زنند و آن را محترق می كنند) بعد انسانی را در آنجا می اندازند. قضیه چیز دیگر است؛ قضیه این است كه اصلاً آن چیزی كه محترق و ماده ی اصلی احتراق است خود انسان است؛ یعنی در آنجا آتشی از بیرون وجودِ انسان وجود ندارد، تمام آتشها زاییده ی وجود خود انسان است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 456
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است