در
کتابخانه
بازدید : 2837290تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Expand تفسیر سوره ی ملك (1) تفسیر سوره ی ملك (1)
Collapse تفسیر سوره ی ملك (2) تفسیر سوره ی ملك (2)
Expand تفسیر سوره ی ملك (3) تفسیر سوره ی ملك (3)
Expand تفسیر سوره ی ملك (4) تفسیر سوره ی ملك (4)
Expand تفسیر سوره ی ملك (5) تفسیر سوره ی ملك (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد می فرماید: وَ لَقَدْ زَیَّنَّا اَلسَّماءَ اَلدُّنْیا بِمَصابِیحَ . در آیه ی قبل سخن از هفت آسمان یا به تعبیر دیگر طبقات هفتگانه ی آسمان بود. در این آیه تعبیرش این است كه ما نزدیكترینِ آن آسمانها را با مصباحها و چراغها مزین گردانیده ایم، كه مقصود از چراغها بدون شك ستاره هاست. وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ. راجع به مسأله ی آسمانها، در قرآن به طور مسلّم معنی و مفهومی به نام هفت آسمان، البته هفت سماء، وجود دارد. مكرر گفته ایم: سماء با آسمان متفاوت است، چون كلمه ی «آسمان» كه فارسی است یعنی مانند آس (سنگ آسیا) ، یعنی آن چیزی كه مانند سنگ آسیا می چرخد؛ یعنی مفهوم چرخیدنِ آنچه را كه آسمان می نامیم باید قبول كرده باشیم، كه همان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 511
«فلك» قدما می شود. ولی سمائی كه قرآن می گوید، یعنی آن كه در بالا قرار گرفته است؛ دیگر ندارد كه آن كه در بالا قرار گرفته، دور زمین می چرخد یا نمی چرخد.

ولی ما چون فعلاً لغتی نداریم كلمه ی «آسمان» را به كار می بریم بدون اینكه مفهوم چرخیدن را- چون در لغت عربی اش نیست- منظور كرده باشیم. قرآن به طور مسلّم از حقیقتی به نام «هفت سماء» نام برده است و این هفت سماء را به شكل هفت طبقه نام برده است، یعنی یكی بعد از دیگری. این جای شك و شبهه نیست. و باز این مسأله كه ما نزدیكترینِ آنها را با ستارگان مزین كرده ایم، یعنی نزدیكترین آسمانها به ما (نه آن دومی، نه آن سومی، نه آن هفتمی) مزین است به این قندیلها و چراغها، به این ستاره ها، این مقدار مطلبی است كه از قرآن كاملاً و در نهایت روشنی ثابت می شود.
ما مطلبی را كه از قرآن استنباط كنیم هیچ اصراری نداریم كه حتماً آن را با علم روز منطبق كنیم، چون علم بشر متغیر است، در هر دوره و زمانی یك نظریه ای دارد كه در زمان دیگر نیست، گو اینكه برای خود بشر هر چه كه در زمان خودش هست امری است مسلّم. آنچنان كه امروز برای ما یك سلسله مسائل از نظر علمی مسلّم است، در دویست سال پیش و پانصد سال پیش و هزار سال پیش همان نظریه ی هیئت بطلمیوسی برای آنها صد درجه مسلّم تر و یقینی تر و قطعی تر بود. ما اصرار نداریم كه آنچه را كه در قرآن آمده است حتماً تطبیق كنیم با آنچه كه علوم قدیم گفته اند یا علم جدید می گوید. ای بسا مسائلی باشد كه فعلاً در این زمان برای ما یك مشكل و لاینحل باشد، بعد در دوره های دیگر كه علوم بشر پیشرفت بیشتر می كند مسأله حل شود.
ولی آنچه كه ما می دانیم این است كه این مطلبی كه در قرآن آمده است اگر نخواهیم هیچ گونه توجیه و تأویلی در آن بكنیم، با هیئت قدیم متضاد است و با هیئت جدید متضاد نیست ولی منطبق نیست. ایندو با هم فرق می كنند. با هیئت قدیم متضاد است، یعنی این ضد آن است، از چند جهت. اول، آنها نُه فلك می گفتند و قرآن می گوید: هفت تا. ثانیاً آنها شدیداً معتقد بودند كه این سیارات هفتگانه- كه از ماه شروع كرده بودند، بعد عطارد، بعد خورشید، بعد مریخ، مشتری، زحل- هر كدام در یكی از آسمانها قرار دارد و در آسمان هشتم همه ی ستارگان دیگر قرار دارد.

آسمان نهم هم اطلس است یعنی هیچ ستاره ای در آن نیست. قهراً این سؤال را در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 512
قدیم برای معتقدین به قرآن و معتقدین به هیئت قدیم به وجود می آورد كه ما این را با قرآن چگونه تطبیق كنیم. قرآن می گوید ما نزدیكترین آسمانها را به ستاره ها مزین كرده ایم، و هیئت قدیم می گوید در نزدیكترین آسمانها فقط ماه وجود دارد، در دومی ستاره ی عطارد وجود دارد، در هشتمین آسمانهاست كه سایر ستارگان وجود دارد. ناچار بودند به گونه ای توجیه و تأویل كنند، بگویند از باب اینكه آسمان دنیا از همه نزدیكتر است، گو اینكه این چراغها در بالاتر از آسمان دنیاست ولی چون ما از اینجا می بینیم مجازاً چنین چیزی می گوییم. ولی این، توجیه و تأویل است.
اگر ما باشیم و ظاهر آیه ی قرآن، مطلبی به دست می آید كه اگر می گویند با هیئت جدید منطبق نیست، به این معنی است كه هیئت جدید ساكت است، چطور؟ هیئت جدید مدعی است كه این ستارگانی كه بشر كشف كرده است، بعضی از ستارگانی است كه در عالم وجود دارد؛ هنوز تا همه ی ستارگان كشف بشود راه بشر خیلی زیاد است. ما هنوز مقدار كمی از ستارگان را كشف كرده ایم. تا آنجا كه ما كشف كرده ایم فقط ستاره دیده ایم و غیر از ستاره ی خورشید یا خورشیدهای منظومه های شمسی كهكشانها چیزی ندیده ایم. بعد از آن چیست، چقدر ستاره و كهكشان است، نمی دانیم. آیا این ستاره ها و این كهكشانها، آن مقداری كه تاكنون كشف شده- كه زیاد هم كشف شده است- [چه نسبتی با آن مقداری كه كشف نشده است دارد؟ ] ستاره هایی كشف شده است كه می گویند میلیونها سال نوری طول می كشد كه نور خودش را [به زمین ] برساند. نوری كه در هر ثانیه سیصد هزار كیلومتر یعنی پنجاه هزار فرسخ حركت می كند، ستاره هایی هست كه اینقدر از ما دور است كه اگر بخواهد نورش به ما برسد چندین میلیون سال نوری طول می كشد. در عین حال شاید آنهایی كه وجود دارد و كشف نشده است چندین برابر اینها باشد. حال آیا بعدش به جایی منتهی می شود یا نمی شود، علم جدید نمی گوید منتهی نمی شود، می گوید: نمی دانم.
ظاهر آیه ی قرآن این است كه همه ی این ستارگان در زیر نزدیكترین آسمانها قرار گرفته است. پس آسمانهایی كه قرآن معتقد است، غیر از آن چیزی است كه هیئت بطلمیوس می گفت در آسمان اولش ماه است، در آسمان دومش عطارد و. . .

آسمانهایی كه قرآن می گوید فوق همه ی این ستارگانی است كه بشر كشف كرده است.

آیا روزی بشر با علم خودش به نزدیكترینِ آن آسمانها می رسد یا نمی رسد،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 513
نمی دانیم، خدا عالم است. شاید هرگز چنین روزی نرسد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است