در
کتابخانه
بازدید : 2837800تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Expand تفسیر سوره ی ملك (1) تفسیر سوره ی ملك (1)
Expand تفسیر سوره ی ملك (2) تفسیر سوره ی ملك (2)
Collapse تفسیر سوره ی ملك (3) تفسیر سوره ی ملك (3)
Expand تفسیر سوره ی ملك (4) تفسیر سوره ی ملك (4)
Expand تفسیر سوره ی ملك (5) تفسیر سوره ی ملك (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
داستان معروفی است از ابوسعید ابوالخیر و بوعلی سینا. ابو سعید ابوالخیر عارف معروفی است، از عرفای خیلی مهم است و در نیشابور بوده است. بوعلی سینا در ماوراءالنهر (بلخ و بخارا و آن مناطق) بود. محمود غزنوی از امیر سامانی چند نفر را می خواهد كه به دربار او بفرستد. او دربار خودش را از دانشمندان، فلاسفه، شعرا و سایرین غنی می كرد. [پیك ] فرستاد كه این چند نفر را بفرستید. اینها قبل از آنكه رسماً اعلام بشود، از این قضیه خبردار شدند. بعضی گفتند می رویم، مثل ابوریحان و یكی دو نفر دیگر؛ یكی دو نفر دیگر فرار كردند و حاضر نشدند بروند، یكی از آنها بوعلی سینا بود. او تا گرگان رفت، بعد به همدان رفت كه خودش را از قلمرو محمود خارج كند. در سر راهش به نیشابور آمد. در نیشابور با ابوسعید ابوالخیر [برخورد كرد. ]
معروف است و در كتابها نوشته اند كه ایندو سه شبانه روز با یكدیگر ملاقات و خلوت داشتند و بیرون نمی آمدند مگر برای نماز و تطهیر. صحبتهایی بینشان [رد و بدل ] شده است. می گویند یك وقت این دو نفر با هم در حمّام بودند. ابوسعید برای اینكه به بوعلی ارزش عرفان را در مقابل ارزش فلسفه نشان بدهد (حالا داستان راست است یا دروغ من كاری ندارم، می خواهم نتیجه گیری كنم) آن طاس حمام را به طرف بالا پرتاب كرد و بعد همین طور معلّق نگهش داشت. به بوعلی گفت: شما فلاسفه می گویید كه جسم ثقیل اگر در بالا باشد، لازمه ی طبیعتش این است كه بیفتد، چرا این نمی افتد؟ پس آن قانونِ شما فلاسفه را نقض كرد. بوعلی گفت كه این قانون ما فلاسفه نقض نمی شود. قانون فلاسفه این است: طبیعت حكمش این است كه [جسم ثقیل ] به طبع خودش اقتضا دارد پایین بیاید مگر اینكه یك قاسر مانع او شود. اینجا یك اراده ی قوی است كه مانع آمدن اوست. الآن هم او به طبع خودش می خواهد پایین بیاید ولی یك اراده ی قوی مانع است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 529
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است