در
کتابخانه
بازدید : 2838057تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Expand تفسیر سوره ی ملك (1) تفسیر سوره ی ملك (1)
Expand تفسیر سوره ی ملك (2) تفسیر سوره ی ملك (2)
Expand تفسیر سوره ی ملك (3) تفسیر سوره ی ملك (3)
Collapse تفسیر سوره ی ملك (4) تفسیر سوره ی ملك (4)
Expand تفسیر سوره ی ملك (5) تفسیر سوره ی ملك (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از اینجا قرآن تقریباً به یك شاخه ی این بحث می پردازد. فرمود: مسأله این است كه اینها حالت لجاج به خودشان گرفته اند؛ یك درجه بالاتر، اینها موجودات مسخ شده ای شده اند، روح و فكر خود را در اثر این اعمال زشتشان و این لجاجتها مسخ كرده اند، اینها دیگر انسان نیستند. أَ فَمَنْ یَمْشِی مُكِبًّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ . اینها را تشبیه می كند به كسی كه مُكِبِّ به صورت خود است یعنی خودش را به صورت خود انداخته است. این را شما به دو گونه درنظر بگیرید: یا مثل چهارپایان [و یا مثل خزندگان. ] چهارپایان از نظر جسمی با انسان این تفاوت را دارند كه چهارپایان (اَنعام به تعبیر قرآن) سرشان به پایین است، بیشتر همان پیش پای خودشان را می بینند، ولی انسان یك موجود مستقیم القامه است، سر خودش را بلند می كند، جلو را می بیند، بالا سرش را نگاه می كند، طرف راستش را نگاه می كند، طرف چپ خودش را نگاه می كند. بدتر از چهارپایان آن حیوانی است كه روی زمین می خزد و این گونه به زمین چسبیده است.
قرآن می فرماید: اینها مانند آن حیواناتی هستند كه به رو به زمین افتاده اند، این طور دارند حركت می كنند؛ یعنی راه و روششان در زندگی، راه و روش كسی است كه سرش را همین طور پایین انداخته و همان جا را می بیند و روی زمین می خزد یا مثل یك چهارپا راه می رود. آیا اینها را شما می توانید مقایسه كنید با آن انسانی كه راست و مستقیم القامه ایستاده و راه راست را پیدا كرده است و بر این راه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 545
راست گام برمی دارد؟ «أَ فَمَنْ یَمْشِی مُكِبًّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» مقایسه ای می كند: آیا آن كسی كه به رو درافتاده است، او راه یافته تر است یا آن كسی كه راست و مستقیم بر یك جاده ی مستقیم حركت می كند؟
بحث، از مسأله ی لجاجت شروع شد و بعد رسید به این حالتی كه مردم دوگونه هستند: بعضی این طور در زندگی حركت می كنند و بعضی آن طور. حال آیا مردم دو جور خلق شده اند؟ نه، مردم یك جور خلق شده اند. خداوند وسائل و اسباب هدایت را در اختیار همه ی مردم قرار داده است ولی بعضی سپاسگزارند و بعضی ناسپاس، بعضی قدردان این نعمتها هستند و از این نعمتها استفاده می كنند و بعضی ناسپاس اند و این نعمتها را به هدر می دهند، و لهذا بعد دوباره همان اسباب و وسائل هدایت را ذكر می كند: «قُلْ هُوَ اَلَّذِی أَنْشَأَكُمْ» بگو خداست آن كه شما را انشاء و ابداع كرد. «وَ جَعَلَ لَكُمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصارَ» به شما گوش و دیده ها داد «وَ اَلْأَفْئِدَةَ» و دلها.

گوش داد كه بشنوید، و چشم داد كه ببینید، و دل داد كه بر روی این شنیده ها و دیده ها تفكر و تعمق و استنتاج كنید. همه ی این بحثهایی كه تا به حال می كردیم، فرع بر این است كه انسان گوشی داشته باشد آماده ی شنیدن، چشمی داشته باشد آماده ی دیدن.
همین طور كه مفسرین گفته اند، مقصود از چشم و گوش، منحصر به همین دو حاسّه نیست، ایندو نمونه ای است از مجموع حواس انسان. همین طور كه چشم و گوش برای انسان دو وسیله ی احساس و دو كانال ارتباطی نسبت به جهان خارج هستند كه انسان عالَمِ خارج را احساس می كند، ذائقه ی انسان هم یك حاسّه و كانال ارتباط دیگری است، شامّه ی انسان هم یك حاسّه و كانال ارتباط دیگری است، لامسه ی انسان هم یك حاسّه و كانال ارتباط دیگری است. ولی در میان حواسّ انسان آن كه عمده و مهمتر است، چشم و گوش است؛ یعنی اگر ما آن سه حاسّه و كانال را با مقایسه در نظر بگیریم، مجموع اطلاعاتی كه از اینها می رسد شاید یك صدم اطلاعاتی كه از چشمِ تنها می رسد نیست، تا چه رسد كه اطلاعات چشم و گوش را روی همدیگر حساب كنیم. این است كه قرآن چشم و گوش را كه عمده ی حواس است ذكر فرموده است.
چشم و گوش، ما را به جهان خارج مرتبط می كند، به ما از جهان خارج دریافت می دهد. ولی چشم و گوش ماده ی خام برای تفكر می سازند. چشم و گوش را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 546
كه الاغ هم دارد، حواس را حیوانات هم دارند، اما به انسان علاوه بر این حواس- كه مواد خام برای او در ذهنش و در اندرونش جمع می كنند- قوّه ی دیگری داده شده است كه قرآن از آن گاهی به «لُبّ» تعبیر می كند، گاهی به «عقل» ، گاهی به «فؤاد» و گاهی به «قلب» ، و به وسیله ی این قوّه در مورد اطلاعاتی كه از دنیای خارج به او رسیده است می اندیشد و نتیجه گیری می كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 547
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است