در
کتابخانه
بازدید : 2837700تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Expand تفسیر سوره ی ملك (1) تفسیر سوره ی ملك (1)
Expand تفسیر سوره ی ملك (2) تفسیر سوره ی ملك (2)
Expand تفسیر سوره ی ملك (3) تفسیر سوره ی ملك (3)
Expand تفسیر سوره ی ملك (4) تفسیر سوره ی ملك (4)
Collapse تفسیر سوره ی ملك (5) تفسیر سوره ی ملك (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
«قُلْ هُوَ اَلرَّحْمنُ» او همان خدای رحمان است «آمَنّا بِهِ» ما به او ایمان آورده ایم، ما به او آرامش پیدا كرده ایم، ما به او پناه برده ایم. اصلاً كلمه ی «امَنَ» از همان معنای باب اِفعالی است كه در واقع به معنی «صارَ» است، یعنی «صارَ ذا أمْنٍ» . وقتی كه شخص به یك حقیقتی به معنی واقعی ایمان پیدا می كند (بالخصوص در مورد خدا؛ شاید در مورد غیرخدا این كلمه صادق نباشد، یعنی شاید ایمان به معنی واقعی جز به خدا یا آنچه مربوط به خداست كه آن هم به ایمان به خدا برمی گردد صادق نباشد) امنیت می یابد؛ آن چیزی كه تصدیق به آن به انسان امنیت می دهد. مؤمن یعنی كسی كه صارَ ذا أمْنٍ. «مؤمن» به «خدا» اگر گفته می شود یعنی امن دهنده، و به انسان وقتی گفته می شود یعنی امن گیرنده. هُوَ اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْمَلِكُ اَلْقُدُّوسُ اَلسَّلامُ اَلْمُؤْمِنُ اَلْمُهَیْمِنُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبّارُ اَلْمُتَكَبِّرُ [1]. او مؤمن است (باب افعال است) به معنای معطی امنیت. انسان مؤمن باللّه است «اَیْ صارَ ذا أمْنٍ باللّه» به وسیله ی خدا به امن و آرامش می رسد، چون خدا یگانه تكیه گاهی است كه انسان می تواند داشته باشد؛ با داشتن او به امنیت مطلق می رسد و با نداشتن او به هر چه اعتماد كند پایه اش متزلزل است.
وَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْنا. اینجا مفسرین- كه از كشاف هم شروع شده است- گفته اند چرا فرموده: آمَنّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْنا. در اوّلی فعل را بر جار و مجرور مقدم داشته است و در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 557
دومی جار و مجرور را بر فعل. در زبان عربی حالت طبیعی این است كه فعل باید بر متعلقات خودش تقدم داشته باشد، مثلاً «امَنّا بِهِ» حالت طبیعی است ولی «بِهِ امَنّا» حالت غیرطبیعی است كه این حالت غیرطبیعی به دلیل خاص باید آورده شود.

«تَوَكَّلْتُ عَلَی اللّهِ» حالت طبیعی است، یعنی توكل كردم بر خدا، اما «عَلَی اللّهِ تَوَكَّلْتُ» حالت غیرطبیعی است كه به دلیل خاص این طور می آورند؛ آنگاه معنایش این می شود: تنها بر خدا اعتماد می كنم (تقدیم ما هو حقه التأخیر یفید الحصر؛ یعنی چیزی كه حقش این است كه مؤخر داشته شود اگر آن را جلو بیندازی معلوم می شود روی آن تكیه داری و آن تكیه انحصار است) . اگر بگوییم: «نستعین یا اللّه» یعنی از تو كمك می جوییم. اما إِیّاكَ نَسْتَعِینُ (ایّاك مقدم شده با اینكه باید مؤخر باشد) یعنی تنها از تو كمك می جوییم.

[1] . حشر / 23.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است