در
کتابخانه
بازدید : 2837725تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی طلاق</span>تفسیر سوره ی طلاق
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تحریم</span>تفسیر سوره ی تحریم
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand تفسیر سوره ی قلم (1) تفسیر سوره ی قلم (1)
Expand تفسیر سوره ی قلم (2) تفسیر سوره ی قلم (2)
Expand تفسیر سوره ی قلم (3) تفسیر سوره ی قلم (3)
Collapse تفسیر سوره ی قلم (4) تفسیر سوره ی قلم (4)
Expand تفسیر سوره ی قلم (5) تفسیر سوره ی قلم (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
«استدراج» كه در آیات دیگر قرآن با تعبیرات دیگری آمده است، از جمله اصول و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 614
حقایقی است كه قرآن مجید بیان كرده است. در رابطه ی انسان و نعمتها یا در رابطه ی انسان و بلایا و شدائد، فكرهای كوتاه همین طور فكر می كنند كه قرآن نقل كرد، یعنی یك چیز بیشتر نمی بینند: نعمت چیست؟ مگر جز سلامتی و پول، نعمتی هم در دنیا وجود دارد؟ پول نعمت مطلق، سلامتی نعمت مطلق، اولاد و فرزندان و عشیره نعمت مطلق؛ هر كسی كه خدا اینها را به او داد، اینها نعمت مطلق است و نعمت مطلق هم دلیل بر تقرب در نزد خداست. (مسلّم اگر چیزی نعمت علی الاطلاق باشد دلیل بر قرب انسان به خداست. ) بلایا چیست؟ مگر جز فقر بلایی وجود دارد؟ مگر جز بیماری بلایی وجود دارد؟ مگر جز تنهایی و بی كسی بلایی در دنیا وجود دارد؟ پس هر كس این طور بود خدا زده است: فلان كس یك آدم خدا زده است. ما خدا زده هستیم، اگر خدا زده نبودیم كه این همه فقیر نبودیم، اگر خدا زده نبودیم كه تن ما سالم می بود. درصورتی كه مطلب این طور نیست. عكسش هم نیست كه مال و ثروت بلاست، فقر نعمت است. هیچ كدام از اینها نیست. مال و ثروت با نوع عكس العملی كه انسان با داشتن مال و ثروت نشان بدهد مشخص می شود كه بلاست یا نعمت. مال، ثروت، سلامت، فرزندان برای یك انسانی كه اینها را نعمت خدا می بیند و می داند و مغرور نمی شود و شكر این نعمتها را بجا می آورد، یعنی این نعمتها را آنچنان استفاده می كند كه رضای الهی در آنهاست، می شود نعمت. همینها به علاوه ی غرور و اسراف در نعمتهای خدا و خرج كردن در راه نامشروع یا درآوردن از راه نامشروع، نقمتهای الهی است. فقر هم همین طور است. ای بسا مردمی كه با داشتن فقر جهنمی هستند، برای اینكه عكس العملی كه در این زمینه نشان می دهند عكس العمل ناسپاسی، نارضایی، ناشكری، كفرگویی و امثال اینهاست.
پس افرادی ممكن است كه متنعم به نعمتهای ظاهری باشند و هیچ اشكالی در كارشان پیش نیاید؛ بیشتر باید از این وحشت كنند كه نكند ما مغضوب پروردگار هستیم كه هیچ اشكالی در كار ما پیش نمی آید.
در حدیث است (همین را باز مولوی به شعر آورده است) كه در زمان شعیب مردی بود كافر نعمت، فاسق و فاجر؛ آمد به شعیب گفت كه شعیب! این چگونه است، اینهایی كه شما اسمش را گناه گذاشته اید من همه ی این گناهها را مرتكب می شوم؛ معلوم می شود خدا مرا خیلی دوست دارد برای اینكه هرگز مرا معاقبه و اخذ نمی كند. شعیب در عالم وحی از خدا سؤال كرد كه این بنده چنین می گوید. به او
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 615
وحی رسید كه به او بگو كه ما مدتهاست كه تو را گرفته ایم و تو خودت خبر نداری.

همین كه اساساً ما هیچ اشكالی در كار تو به وجود نمی آوریم این بدترین عقوبتهاست كه نمی خواهیم تو رویت به طرف ما بیاید.
این، اخذ تدریجی است و در تعبیر قرآن «استدراج» آمده است و یكی از بدترین عقوبتهاست، چون مجال و فرصت توبه كردن را از انسان می گیرد، یعنی انسان می رسد به حالی كه لطف و عنایت خدای متعال، دیگر به هیچ نحو شامل حال او نمی شود و انسان این مقدار شایستگی ندارد كه خدا او را با یك گرفتاری متوجه خودش كند.
«فَذَرْنِی وَ مَنْ یُكَذِّبُ بِهذَا اَلْحَدِیثِ» بگذار مرا و مردمی كه این حدیث و سخن و این حقایق را دروغ می پندارند؛ اینها را در همین دنیا می گیریم، اما طوری می گیریم كه خودشان هم نمی دانند گرفته شده اند، عكسش را خیال می كنند: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» تدریجاً و درجه به درجه اینها را می گیریم از راهی كه خودشان نمی دانند. اینكه می گویند مكر الهی، نه مكر به آن معناست كه یك انسان درباره ی انسان دیگر مكر می كند، بلكه كاری است كه نتیجه اش نظیر نتیجه ی یك مكر است؛ یعنی به طور پنهان و ناآشكار می گیریم. وَ یَمْكُرُونَ وَ یَمْكُرُ اَللّهُ [1]وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اَللّهُ [2]. در همین جا هم كلمه ی «كید» دارد: «وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ كَیْدِی مَتِینٌ» مهلتشان می دهیم، كید و مكر ما خیلی با متانت و حكیمانه است. تا اینجا قسمتی از این مطلب بود.

[1] . انفال / 30.
[2] . آل عمران / 54.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است