در
کتابخانه
بازدید : 2838150تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی طلاق</span>تفسیر سوره ی طلاق
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تحریم</span>تفسیر سوره ی تحریم
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand تفسیر سوره ی قلم (1) تفسیر سوره ی قلم (1)
Expand تفسیر سوره ی قلم (2) تفسیر سوره ی قلم (2)
Expand تفسیر سوره ی قلم (3) تفسیر سوره ی قلم (3)
Expand تفسیر سوره ی قلم (4) تفسیر سوره ی قلم (4)
Collapse تفسیر سوره ی قلم (5) تفسیر سوره ی قلم (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مكر در مورد خداوند چه معنی دارد؟ مكر خدا آن وقتی است كه كار خدا، یعنی سنت الهی، آن شكل پوشیده ی خود را پیدا می كند. اینكه «مكر» گفته می شود به اعتبار این است كه وقتی ما این افعال را به خدا نسبت می دهیم از نظر شكل كار است نه از نظر روح كار. یك انسان كه با انسان دیگر مكر می كند، معنایش این است كه طوری با او رفتار می كند كه او راز و رمز كار این را نمی فهمد و نمی داند. البته همه ی مكرها در مورد انسانها بد نیست؛ مكر یك انسان نسبت به انسان دیگر ممكن است بر اساس سوءنیت باشد و ممكن است بر اساس حسن نیت باشد در جایی كه انسان با یك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 623
مكّار مكر می كند. لازمه ی ایمان این نیست كه انسان سیاست و روشی را كه در مقابل دیگران پیش می گیرد صددرصد آشكار كند و به اصطلاح امروز دست خودش را رو كند تا طرف بخواند و بعد بر ضدش رفتار كند. این كه حماقت است. منتها فرق میان مكر خوب و مكر بد- كه مكر خوب را «تدبیر» می گوییم- در نیت نهایی است كه آدمی كه مكرش بد است، بر اساس یك سوءنیت یك كار پوشیده را انجام می دهد، ولی آن كسی كه نیت خیر دارد، بر اساس یك حسن نیت كار پوشیده ای را انجام می دهد. مقصود از «كار پوشیده» این است كه كاری كه انجام می دهد راز و سرّ این كار برطرف روشن نیست، طرف نمی تواند دست او را بخواند كه كار او برای چیست، و بسا هست در مورد او اشتباه می كند.
حال، رفتار خداوند با بندگان دو جور است: گاهی راز مطلب خیلی آشكار است، یعنی یك رابطه ی علت و معلولی واضح و آشكاری هست كه انسان زود می تواند راز مطلب را بفهمد. گاهی قضیه برعكس می شود، یعنی جریان كار عالم با انسان طوری رفتار و عمل می كند كه راز مطلب بر انسان پوشیده است و انسان ضد آنچه كه هست خیال می كند.
مثلاً، اگر فرض كنیم كه انسان معصیتی را انجام بدهد و بلافاصله یا با فاصله ی كم نتیجه ی بد آن معصیت را ببیند، این یك كار آشكار است، یعنی عكس العمل دارد ولی عكس العمل آشكار. یا كار خیری انجام بدهد و اثر كار خیر خودش را خیلی واضح در عمل مشاهده كند؛ این یك كار آشكار است. اینكه انسان كار بد بكند و خود اثر كار بد خود را احساس كند، خودش یك نعمتی است برای انسان. ولی یك وقت انسان می رسد به آنجا كه استحقاق این مقدار لطف را هم ندارد كه خداوند با چشاندن اثر گناه او، او را بیدار كند و به او بفهماند. این [چشاندن ] خودش یك نعمت و لطفی است از پروردگار. گاهی این لطف از او گرفته می شود؛ كار بد می كند، می بیند برعكس بجای اینكه یك اثر بد ببیند اثرهای خوب می بیند، یعنی نعمتها بیشتر بر او می بارد، باب نعمت بیشتر به روی او باز می شود، هیچ اثر بد ظاهری نمی بیند. آیا این از باب این است كه كار بد اثر بد ندارد؟ نه، اثر بد دارد، ولی به دلیل اینكه او چنین شایستگی نداشته است، كار بد می كند، باب نعمت بیشتر به روی او باز می شود؛ بدتر می كند و باز باب نعمت بیشتر به رویش باز می شود. می رسد به آنجا كه دیگر پیمانه اش پر می شود، یك وقتی به سراغ او می آیند كه دیگر هیچ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 624
فایده ای ندارد.
این است كه در یك تعبیر به آن گفته می شود «استدراج» ، یعنی درجه به درجه گرفتن، كم كم گرفتن؛ و در یك تعبیر دیگر به آن گفته می شود «مكر» ، مكر الهی، یعنی خدا با انسان طوری رفتار می كند كه راز كار بر انسان مخفی است و انسان ضد آنچه كه هست خیال می كند. عرض كردیم كه شخصی به شعیب پیغمبر گفت: ای شعیب! اینكه شما می گویید كار بد این همه اثر دارد، من تجربه كردم خلافش را دیدم. گناهی نیست كه من در دنیا نكرده باشم و هیچ اثر بدی هم از آن ندیده ام.

شعیب به خدای خودش عرض كرد: خدایا این بنده چنین می گوید. فرمود: به او بگو ما تو را گرفته ایم و خودت نمی دانی؛ بدترین نوع گرفتن تو همین است.
«وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ كَیْدِی مَتِینٌ» [1] مهلتشان می دهیم، مكر ما خیلی بامتانت است.

وَ لا یَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ [2].

این است كه قضیه زمان می خواهد. در مفهوم «استدارج» زمان خوابیده است.
حال، به پیغمبر اكرم خطاب می رسد: «فَاصْبِرْ» چون مسأله، مسأله ی استدراج است، تو هم نباید عجله داشته باشی، عجله نكن، مبادا در عذاب اینها استعجال كنی كه فوراً و بلافاصله [نازل شود] «وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ اَلْحُوتِ إِذْ نادی وَ هُوَ مَكْظُومٌ» اشتباهی كه یونس مرتكب شد، كه باید در مقابل گناهان قوم خودش صبر می كرد تا مهلت و مدت استدراج الهی پایان بیابد؛ این صبر را به خرج نداد آنگاه خودش گرفتار شد. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ» صبر داشته باش، صبر كن برای رسیدن حكم پروردگارت؛ یعنی زمان می خواهد- چون مسأله، مسأله ی استدراج است- ولی قطعاً رسیدنی است (خواندیم كه سَنَسِمُهُ عَلَی اَلْخُرْطُومِ) ، احتیاجی ندارد كه تو نفرین كنی تا عذاب الهی بیاید، همین الآن عذاب الهی آمده است ولی اثرش كم كم ظهور و بروز می كند، و اینها بدتر از آنها عذاب شده اند. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ» برای رسیدن حكم پروردگارت صابر باش، خویشتندار باش، انتظار داشته باش، عجله نداشته باش.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 625

[1] . قلم / 45.
[2] . آل عمران / 178.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است