در
کتابخانه
بازدید : 2838101تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
امام مجتبی سلام اللّه علیه آن وقت واقعاً برای ما امام است كه عملاً الگو و مقتدا باشد. یكی از خصوصیاتی كه از زندگی این بزرگوار نقل شده است در همین مسأله ی حضّ بر طعام مسكین است. ایشان چند بار هرچه داشتند دو قسمت كردند، یك قسمت را به مصرف مساكین و فقرا رساندند و قسمت دیگر را برای خود نگهداری كردند. سفر حج را مخصوصاً از مدینه تا مكّه پیاده می رفتند نه از آن جهت كه مال و مركوب و چنین امكانی نداشتند، امكانش را هم داشتند ولی مخصوصاً برای اینكه افضل الاعمال احمزها، برای اینكه همه یاد بگیرند، برای اینكه نفس انسان بیشتر خاضع و خاشع بشود و برای اینكه در مقابل خدای متعال بیشتر اظهار عبودیت كرده باشد، در سفر حج این گونه عمل می كرد. ایشان ضرب المثل حلم و بردباری و تحمل اند، با توجه به این نكته كه امام حسن همان نشاط را برای شهادت و شهید شدن دارد كه امام حسین دارد.
اگر انسان خوب توجه كند آنوقت می فهمد كه به یك معنا مظلومیت امام حسن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 660
حتی از امام حسین بیشتر است. همان نشاط شهادتی كه در امام حسین هست در امام حسن هست ولی امام حسن در دوره ای قرار گرفته كه باید صبر و خودداری كند تا موقع و وقت برسد و آن موقع و وقت، وقتی است كه ایشان از دنیا رفته اند و نوبت به برادرشان اباعبداللّه الحسین رسیده است. حضرت تمام اینها را با چه حلم و صبری تحمل می كند كه عجیب و فوق العاده است! هیچ به روی بزرگوار خودش نمی آورد. برای اشخاص فهیم و حساس، رنجهای روحی از رنجهای جسمی خیلی بالاتر است. شاعر عرب می گوید:
جِراحاتُ السِّنانِ لَهُ الْتِیامٌ
وَ لایَلتامُ ما جَرَحَ اللِّسانُ
جراحت زبان از جراحت شمشیر خیلی بالاتر است. جراحت شمشیر التیام پذیر است ولی جراحت زبان التیام پذیر نیست. جراحت شمشیر بیشتر قابل تحمل است از جراحت زبان. امام حسین را در روز عاشورا با جراحات شمشیر مجروح كردند، گو اینكه جراحت زبانی هم كم و بیش بود، ولی امام حسن در این جهت عجیب است. معاویه آن سران شیطان خودش از قبیل عمرو عاص و مغیرة بن شعبه را جمع می كرد، بعد امام مجتبی را دعوت می كرد. اینها قبلاً تهیه ی حرفهایشان را دیده بودند، یك یك شروع می كردند به زخم زبان زدن و چه زخم زبان هایی! امام البته یك یك اینها را جواب می داد. اما اینها یك امر كوچكی نیست. و از اینها بالاتر اینكه در روزهای جمعه كه نماز جمعه خوانده می شد و برای هر كسی شركت در نماز جمعه واجب است و در آن نماز جمعه های اینها اگر امام حسن شركت نمی كرد متهم به الحاد و تفریق جماعت مسلمین می شد، امام و خطیب جمعه ی اینها می رفت بالای منبر و در حضور امام حسن پدر بزرگوارش علی علیه السلام را سبّ و لعن می كرد. اینها شوخی نیست. این است كه برای امام حسن درست گفته اند كه كوچكترین مصیبتهایش همان مصیبت مرگش بود. وقتی كه مسموم شد این مسمومیت كوچكترین رنجی بود كه او در دنیا دید.
مردی به نام جُناده می گوید من، از همه جا بی خبر و بی اطلاع، رفتم خدمت امام. به صورت عادی با من صحبت می كرد و هیچ فكر نمی كردم كه حادثه ای به این مهمی رخ داده است. همین طور كه با من صحبت می كرد، یكمرتبه دیدم حالش منقلب شد و صدا كرد طشت بیاورید و طشت آوردند. بعد دیدم خونهای لَخت لَخت مثل پاره ی جگر دارد می ریزد. این مرد وحشت می كند. می گوید آقا اینها چیست؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 661
خیلی با خونسردی می فرماید: بله، من را مسموم كردند. عرض كرد: پس چرا معالجه نمی كنید؟ فرمود: دیگر كار از معالجه گذشته است وَ بِما ذا اُعالِجُ الْمَوْت مگر مرگ را هم می شود معالجه كرد؟ فرمود: تاكنون مرا دو سه بار دیگر اینها مسموم كرده اند ولی به این شدت نبود و من بهبود پیدا كردم ولی این مسمومیت، دیگر قابل معالجه نیست.
و لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم. باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاكرم یا اللّه. . .
پروردگارا دلهای ما به نور ایمان منوّر بگردان، عاقبت همه ی ما ختم به خیر بفرما، قلبهای ما را محل و مهبط ایمان به اللّهُ العظیم كه خودت توصیف فرموده ای قرار بده، به ما توفیق خدمت به خلق خدا و حضّ و ترغیب به خدمت به خلق و نیكوكاری عنایت بفرما، حاجات مشروعه ی ما را برآور؛ گرفتارها، مسلمانانی كه در هر جای دنیا گرفتار دست دشمنان هستند خدایا خودت به آنها نصرت عنایت بفرما، اموات ما مشمول عنایت و مغفرت خودت بفرما.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 662
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است