در
کتابخانه
بازدید : 2838609تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی دوم عهد و پیمان است. عهد به طور كلی تعهد است، شامل هر تعهدی می شود، لزومی ندارد كه به چیزی عنوان امانت بدهیم؛ مقصود قراردادهاست. اگر انسان با یك نفر قرارداد می بندد و واقعاً متعهد می شود كه مثلاً این خانه را من به تو فروختم به این مقدار، باید رعایت عهد خودش را بكند. فقها خودِ صیغه ی شرعی را تحت عنوان عهد و عقد می پذیرند؛ می گویند به حكم اینكه رعایت عهد و عقد واجب است، صیغه خواندن همان تعهد كردن و متعهد شدن است. ولی البته عهد یك معنای خیلی اعمی از صیغه ی شرعی دارد؛ هرگونه تعهدی را شامل می شود حتی تعهدی كه انسان با یك كافر می بندد.
در آن نامه ای كه امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مالك اشتر نوشته است یك فصل خیلی زیبا و جالبی در زمینه ی پیمانها دارد. ولی نظر به اینكه مخاطبش مالك اشتر حاكم مصر است پیمانهایی كه در آنجا مورد ابتلای مالك بوده پیمانهای به اصطلاح سیاسی بوده است كه اغلب طرفش افرادی بوده اند كه یا مسلمان نبودند یا اگر مسلمان بودند از مسلمانهایی بودند كه تابع حكومت علی علیه السلام نبودند، مثلاً تابع حكومت معاویه بودند یا از آن گروه سوم بودند. حضرت در آنجا به مالك اصرار اكید و شدید می كند كه مالك! با هر گروهی هر پیمانی امضا كردی مباد كه به زیر امضای خودت بزنی مگر اینكه اول آنها زیر امضای خودشان بزنند. تا اینجای مطلب نصّ قرآن كریم است كه درباره ی عهدی كه مسلمین با كفار در حدیبیّه بسته بودند می فرماید: فَمَا اِسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ [1] مادامی كه آنها به عهدشان پایدار بمانند شما هم پایدار بمانید ولی اگر آنها نقض كردند دیگر شما دست روی دست نگذارید چون وقتی یك طرف نقض كرد از طرف دیگری هم پیمان نقض و تمام شده است.
امیرالمؤمنین این معنا را كه در قرآن آمده است تفسیر می كند. تفسیر خیلی زیبا و جالبی دارد و آن این است كه اصلاً زندگی بشر بر اساس وفادار ماندنِ به عهدهاست یعنی همه چیز با زور قانون عملی نیست. خیلی نكته ی جالب عجیبی است. بعضی ها خیال می كنند كه همه ی مشكلات را قانون با پشتوانه ی مجازات می تواند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 733
حل كند در صورتی كه همه ی مشكلات این طور نیست. فرض كنید كه انسان با دوستش یك قرار خیلی ساده ای می گذارد؛ مثلاً شما می خواهید به سفر حج بروید، چون احتیاج به رفیق دارید می آیید با او قرار می گذارید كه با همدیگر برویم. او هم قبول می كند. موقع عمل كه می شود یك وقت می بینید او با افراد دیگری راه افتاد و رفت. حال آیا اینها را قانون می تواند حل كند كه چون شما با یك نفر مذاكره كرده اید كه این سفر حج را با همدیگر برویم، بروید محضر و تعهد و امضا بگیرید تا قانونی بشود و بعد بتوانید به دادگستری شكایت كنید كه این با من قرارداد امضا كرده بود! اینجا دیگر وجدان و انسانیت انسان باید حكمفرما باشد.
امیرالمؤمنین به مالك می گوید: مالك! نه به دلیل یك زور و جبر [پیمان را نشكن؛ بلكه ] دست تو بالاست و دست دشمن پایین، هیچ جبری هم در كار نیست، منافعت هم اقتضا می كند كه فعلاً این عهد را بشكنی، اگر بشكنی به نفعت است، ولی نشكن كه نشكستن عهد بیشتر به نفع انسانیت است. اگر بنا بشود كه عهدها اعتبار نداشته باشند و هر وقت منافع آمد عهد و پیمان ها همه كأن لم یكن فرض بشود دیگر چه اعتمادی برای انسانیت باقی می ماند؟ پس در مورد كافر و دشمن هم عهد را هرگز نقض نكن و نشكن.

[1] . توبه / 7.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است