در
کتابخانه
بازدید : 2837393تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال اینجا قرآن اشاره می كند كه جریانی در همان اوایل اسلام رخ داده است. پیغمبر اكرم در مكه مشغول قرائت قرآن بوده، گروهی از جنها- كه همیشه در عالم در حال حركت هستند ولی انسان وجود آنها را احساس نمی كند- وقتی آمدند از آن نزدیك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 783
عبور كنند پیغمبر را درك كرده و صدایش را شنیده اند. صدای قرآن را كه شنیده اند توقف كرده اند برای اینكه درست بشنوند. وقتی كه شنیده اند تحت تأثیر عجیب قرآن قرار گرفته اند. بعد رفته اند در میان قوم خودشان مسأله ی قرآن را طرح كرده اند. قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اِسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ اَلْجِنِّ. حال پیغمبر از كجا مطلع شد؟ از قرآن اینچنین فهمیده می شود كه پیغمبر مستقیماً متوجه وجود آنها نشد، بعد به او وحی شد كه چنین جریانی رخ داد. قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اِسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ اَلْجِنِّ بگو به من چنین وحی شد كه گروهی از جن قرآن را استماع كردند. «نفر» كلمه ای است كه ما در فارسی به یك معنای خاص (به معنی عدد) به كار می بریم، می گوییم یك نفر، دو نفر، پنج نفر، هزار نفر. در زبان عربی نفر یعنی گروه كوچك. نفور به معنای حركت كردن است. یك گروه كوچكِ هم حركت، گروه كوچكی كه با هم حركت می كنند «نفر» گفته می شود، و گفته اند كه بین عدد 3 و عدد 5 را نفر می گویند.
قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اِسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ اَلْجِنِّ یعنی گروه كوچكی از جن، یك گروه چند نفری از جن قرآن را استماع كردند. بدون آنكه خود را بر پیغمبر ظاهر كنند و استفساری از او بكنند، بعد از استماع قرآن از آنجا گذشتند و به میان جمع خودشان رفتند و قضیه را گزارش كردند. فَقالُوا إِنّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً گفتند ما یك قرآن عجیبی، یك شی ء قرائت شده ی فوق العاده عجیب و شگفت آوری شنیدیم. یَهْدِی إِلَی اَلرُّشْدِ كه انس و جن را به سعادت و حقیقت، به رشد و كمالش رهنمون می شود. فَآمَنّا بِهِ ما حقیقت را فهمیدیم، همان جا هم ایمان آوردیم و تصدیق كردیم. وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً دیگر هرگز برای پروردگار خود شریكی قائل نخواهیم شد. معلوم می شود در میان آنها هم شرك و توحید وجود دارد، درست مثل انسان. وَ أَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبِّنا. از قرآن درس توحید و عظمت حق را یاد گرفتند، گفتند متعالی و منزّه است عظمت پروردگار ما از این نسبتهای ناروایی كه انس یا جن به پروردگار می دهند ( «تعالی عظمة ربنا» عظمت پروردگار ما خیلی برتر از این حرفهاست) . مَا اِتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً این چیزی كه در میان جن و انس وجود دارد یعنی جفتگیری و فرزند داشتن، خدای متعال منزه از آن است. پس این نسبتها كه در انس و جن وجود دارد همه دروغ است. وَ أَنَّهُ كانَ یَقُولُ سَفِیهُنا عَلَی اَللّهِ شَطَطاً. حالا كه ما ایمان آوردیم اقرار می كنیم كه آن سخنان شطط و غلطی كه سُفَهای ما به خدای متعال نسبت می دادند همه چرند و مزخرف بوده. درست مثل گروهی انسان كه بیایند تعلیماتی را یاد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 784
بگیرند و این تعلیمات جدید فكر اینها را دگرگون كند، وقتی كه به مركز اصلی برگردند آن افكار گذشته ی خودشان را یك یك انكار كنند.
وَ أَنّا ظَنَنّا أَنْ لَنْ تَقُولَ اَلْإِنْسُ وَ اَلْجِنُّ عَلَی اَللّهِ كَذِباً. حرف عجیبی است! می گوید ما قبلاً چه موجودهای ساده لوحی بودیم! خیال می كردیم هرچه كه در میان جن و انس وجود دارد- یعنی هر فكر و عقیده ای كه وجود دارد و هر حرفی كه گفته می شود- راست است. اگر می گویند خدا چنین گفته است خدا چنین كرده است، باور نمی كردیم كه بتواند اینها دروغ باشد. تازه فهمیدیم كه چقدر حرفهای دروغ درباره ی خداوند در میان انس و جن رایج بوده؛ یعنی از این تعلیمات جدید، تازه یك حالت انكار نسبت به معتقَدات قوم خودشان و معتقدات انس پیدا شد كه عجب! معلوم شد چه دروغگوهایی تا حالا در میان جن و انس وجود داشته است. وَ أَنّا ظَنَنّا أَنْ لَنْ تَقُولَ اَلْإِنْسُ وَ اَلْجِنُّ عَلَی اَللّهِ كَذِباً ما گمان می كردیم كه انس و جن به خدا دیگر دروغ نمی بندند، هرچه می گویند از آنِ خداست، خدا چنین خواسته، خدا چنین كرده؛ باور می كردیم كه راست است؛ فهمیدیم چقدر دروغ وجود داشته است!
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است