مجموعه ای از افراد انسانی كه با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص به
یكدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی دارند، جامعه را تشكیل می دهند. زندگی
دسته جمعی این نیست كه گروهی از انسانها در كنار یكدیگر و در یك منطقه زیست
كنند و از یك آب و هوا و یك نوع موادّ غذایی استفاده نمایند. درختان یك باغ نیز در
كنار یكدیگر زیست می كنند و از یك آب و هوا و یك نوع موادّ غذایی استفاده
می نمایند، همچنانكه آهوان یك گلّه نیز با هم می چرند و با هم می خرامند و با هم نقل
مكان می كنند. امّا نه درختان و نه آهوان هیچ كدام زندگی اجتماعی ندارند و جامعه
تشكیل نمی دهند.
زندگی انسان كه اجتماعی است به معنی این است كه «ماهیّت اجتماعی» دارد:
از طرفی نیازها، بهره ها و برخورداریها، كارها و فعّالیّتها ماهیّت اجتماعی دارد و جز با
تقسیم كارها و تقسیم بهره ها و تقسیم رفع نیازمندیها در داخل یك سلسله سنن و
نظامات میسّر نیست، از طرف دیگر نوعی اندیشه ها، ایده ها، خلق و خویها بر عموم
حكومت می كند كه به آنها وحدت و یگانگی می بخشد، و به تعبیر دیگر، جامعه، عبارت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 332
است از مجموعه ای از انسانها كه در جبر یك سلسله نیازها و تحت نفوذ یك سلسله
عقیده ها و ایده ها و آرمانها در یكدیگر ادغام شده و در یك زندگی مشترك غوطه ورند.
نیازهای مشترك اجتماعی و روابط ویژه ی زندگی انسانی، انسانها را آنچنان به
یكدیگر پیوند می زند و زندگی را آنچنان وحدت می بخشد كه افراد را در حكم
مسافرانی قرار می دهد كه در یك اتومبیل یا یك هواپیما یا یك كشتی سوارند و به سوی
مقصدی در حركت اند و همه با هم به منزل می رسند و یا همه با هم از رفتن می مانند و
همه با هم دچار خطر می گردند و سرنوشت یگانه ای پیدا می كنند.
چه زیبا مثلی آورد رسول اكرم (ص) آنجا كه فلسفه ی امر به معروف و نهی از منكر
را بیان می كرد:
«گروهی از مردم در یك كشتی سوار شدند و كشتی سینه ی دریا را می شكافت و
می رفت. هر یك از مسافران در جایگاه مخصوص خود نشسته بود. یكی از مسافران
به عذر اینكه اینجا كه نشسته ام جایگاه خودم است و تنها به خودم تعلّق دارد، با
وسیله ای كه در اختیار داشت به سوراخ كردن همان نقطه پرداخت. اگر سایر
مسافران همانجا دست او را گرفته و مانع می شدند، غرق نمی شدند و مانع غرق
شدن آن بیچاره نیز می شدند» .