خوابی كه دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای
وحشتناكی به نظرش می رسید. هراسان آمد به حضور امام صادق و گفت: «خوابی
دیده ام. » .
«خواب دیدم مثل اینكه یك شبح چوبین، یا یك آدم چوبین، بر یك اسب
چوبین سوار است و شمشیری در دست دارد و آن شمشیر را در فضا حركت
می دهد. من از مشاهده ی آن بی نهایت به وحشت افتادم، و اكنون می خواهم شما تعبیر
این خواب مرا بگویید. » .
امام: «حتما یك شخص معینی است كه مالی دارد و تو در این فكری كه به هر
وسیله شده مال او را از چنگش بربایی. از خدایی كه تو را آفریده و تو را می میراند
بترس و از تصمیم خویش منصرف شو. » .
- حقا كه عالم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن به دست آورده ای. اعتراف
می كنم كه همچو فكری در سر من بود؛ یكی از همسایگانم مزرعه ای دارد و چون
احتیاج به پول پیدا كرده می خواهد بفروشد و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من
این روزها همه اش در این فكرم كه از احتیاج او استفاده كنم و با پول اندكی آن مزرعه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 277
را از چنگش بیرون بیاورم
[1]