عمربن عبد العزیز در زمان خلافت خویش روزی بالای منبر مشغول سخنرانی
بود. در خلال سخن گفتن وی مردمی كه پای منبر بودند می دیدند خلیفه گاه به گاه
دست می برد و پیراهن خویش را حركت می دهد. این حركت موجب تعجب حضار
و شنوندگان می شد و همه از خود می پرسیدند: چرا در خلال سخن گفتن دست
خلیفه متوجه پیراهنش می شود و آن را حركت می دهد؟ .
مجلس تمام شد و به آخر رسید. پس از تحقیق معلوم شد كه خلیفه برای رعایت
بیت المال مسلمین و جبران افراطكاریهایی كه اسلاف و پیشینیان وی در تبذیر و
اسراف بیت المال كرده اند یك پیراهن بیشتر ندارد و چون آن را شسته، پیراهن
دیگری نداشته است كه بپوشد، ناچار بلافاصله پیراهن را پوشیده است و اكنون آن
را حركت می دهد تا زودتر خشك بشود
[1]
[1] . مقدمه ی ترجمه ی كتاب
نیایش (تألیف آلكسیس كارل) به قلم آقای محمدتقی شریعتی، از نشریات
شركت انتشار.