در
کتابخانه
بازدید : 554532تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand جمهوری اسلامیجمهوری اسلامی
Collapse مسائل حكومتمسائل حكومت
Expand اسلام و انقلاباسلام و انقلاب
Expand ایران و اسلامایران و اسلام
Expand عظمت و انحطاط مسلمینعظمت و انحطاط مسلمین
Expand اسلام و مقتضیات زماناسلام و مقتضیات زمان
Expand اجتهاداجتهاد
Expand امر به معروف و نهی از منكرامر به معروف و نهی از منكر
Expand بردگیبردگی
Expand تكاملتكامل
Expand تكامل اجتماعی انسان در تاریختكامل اجتماعی انسان در تاریخ
Expand جامعه و تاریخجامعه و تاریخ
Expand <span class="HFormat">فهرست ها</span>فهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مجله ی نگین (مقاله ی تحلیلی علمی از وضع كنونی- انور خامه ای)
7. عوامل عینی و ذهنی نهضت
8. ویژگیها و مشخصات و شكل سیاسی و ایدئولوژیك نهضت
9. موقعیت طبقات، قشرها، نهادها، بنیادهای اجتماعی در جریان نهضت و موقعیت انسانی و طبقاتی نهضت
10. نقش فشار افكار عمومی جهان آزاد
11. نقش ساكت و در حقیقت حمایت جهان سوسیالیست
12. موقعیت ژئوپولیتیك (جغرافیای سیاسی) ایران و نقش آن در نهضت
13. روحیه ی ضعف و زبونی كه استعمار قرنهاست در ملت ما كه مورد مطامع استعمار بوده، تلقین و تزریق كرده است و از آن به سود خود بهره برداری كرده است
14. الناس من خوف الذلّ فی الذلّ. نقش اندیشه ی ترس در تضعیف قوا و داستان راه رفتن روی دیوار باریك، نقش تلقین ترس و تلقین
جلد دهم . ج1، ص: 63
جرئت و داستان مسجد مهمان كُش و نقش روحانیت در زایل كردن رعب، و توكل و اعتماد به خدا
15. نقش اساسی و اوّلی روحانیت و آرمانها و گرایشهای مذهبی در نهضت به طوری كه رهبری جنبش را روحانیت در دست گرفته و به راستی اراده و آرمان یك ملت در یك قشر و در یك فرد تبلور یافته است، مصداق: لو جئته لرأیت الناس فی رجل و الدهر فی ساعة و الارض فی دار.
16. ابراز شخصیت روحانیت در مقابل سیاست و زور و تحت الشعاع قرار دادن عامل اقتصاد و زر
17. مجله ی نگین، شماره ی 161، صفحه ی 16، مقاله ی دكتر انور خامه ای:
پیش از تحولات اخیر چنین به نظر می رسید كه در جامعه ی ما دو نیروی بزرگ وجود دارد: اقتصاد و سیاست، سرمایه و قدرت، زر و زور و مظاهر آنها یعنی تكنوكراسی و بوروكراسی. . . لكن ناگهان در عرض چند هفته بر همه كس آشكار شد كه در بطن جامعه ی ما نیرویی بسیار گسترده تر، ژرفتر، پرتحرك تر و قدرتمندتر از آن هردو وجود دارد كه می تواند علی رغم تمام تلاشهای دو نیروی دیگر، اكثریت مطلق ملت را به دنبال خود به حركت درآورد و تمام كوششهای آن دو نیروی دیگر را با نومیدی و ناكامی روبرو سازد و تحت الشعاع حركت نیرومند خویش قرار دهد. این پدیده به راستی در تاریخ دو قرن اخیر ایران بی سابقه بوده است.
ایضاً می گوید:
ماركسیستهای جزمی، مذهب را به مثابه «افیونی برای مردم» ، تخدیركننده ی توده ها و مانع و رادع جنبش انقلابی آنها، «مدافع و
جلد دهم . ج1، ص: 64
مزدور طبقه ی حاكمه» و جیره خوار زر و زور معرفی می كنند. . . به عقیده ی آنها مذهب زائده ای از جامعه ی طبقاتی است و برای دفاع از طبقات ستمگر و تخدیر توده های ستمكش پدید آمده است و با از میان رفتن جامعه ی طبقاتی و استثمار انسان از انسان، مذهب نیز به قول آنها به «زباله دان تاریخ» سپرده خواهد شد.

اما تاریخ از یك سو و پژوهشهای گسترده ی جامعه شناسان از سوی دیگر، بطلان این عقیده را ثابت كرده است.
در تمام طول تاریخ، دست كم تا زمان انقلاب دموكراتیك، تمام انقلابها زیر لوای دین و آیین و تحت رهبری نیروی مذهبی انجام گرفته است. . . موسی و نجات بنی اسرائیل از چنگال فراعنه ی مصر. . . مسیح و نجات غلامان از اشراف روم، اسلام و جاهلیت عرب، لوتر و كالون و نجات اروپا. . .
از سوی دیگر پژوهشهای گسترده ی جامعه شناسان نشان داده است كه پیدایش مذهب مربوط به جامعه ی طبقاتی نیست و هزاران سال پیش از آن كه اختلاف طبقاتی و حتی اختلاف ثروت و مالكیت در جامعه پدید آید، مذهب در جامعه وجود داشته، بلكه راهنما و اداره كننده و گرداننده ی چرخهای جامعه بوده است. به طور مسلم می توان گفت كه هیچ جامعه ای بدون مذهب وجود نداشته و نمی توانسته است زیست كند.
ص 17: انقلابهای ملی و اجتماعی ایران:
علویان در طبرستان، آل بویه و تشیع، اسماعیلیه و قرامطه كه واقعاً مذهبی و مؤمن بودند، ایلخانان مغول كه پس از قبول مذاهب اسلام در خط اصلاح و تمدن افتادند، عثمانیها به نام جهاد علیه كفار پایه ی امپراطوری عظیم خود را نهادند (سلطان محمود و غزای كفار) ، صفویه و تئوكراسی درویشی.
جلد دهم . ج1، ص: 65
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است