1.
و اللّه اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شیئاً. . . 2. مقدمتاً دو مطلب باید گفته شود:
یكی اینكه انسان در میان جانداران تنها جانداری است كه
آگاهیهایش و راهیابیهایش اكتسابی است، به دنیا می آید در حالی كه
فاقد هر گونه آگاهی و راهیابی است، اطلاعات غریزی اش نزدیك به
صفر است، بی خبرترین حیوانات به دنیا می آید همچنان كه
ضعیف ترین آنها به دنیا می آید. آیه ی فوق بی خبری انسان را در آغاز
ولادت و آیه ی
خلق الانسان ضعیفاًعجز و ناتوانی او را ذكر می كند.
افلاطون معتقد است كه انسان هنگام ولادت همه چیز را می داند ولی
فراموشش شده، اما این نظریه مردود است. از نظر آگاهیهای غریزی،
حشرات از همه غنی ترند. بچه ی اسب یا گوسفند با مقایسه به بچه ی
انسان نشان می دهد كه روز اول، هم داناتر است و هم تواناتر. این
است كه حیوانات موظف به درس آموزی برای آگاهی نیستند ولی
جلد دهم . ج1، ص: 568
انسان موظف است به درس آموزی و كسب آگاهی. انسان با اینكه در
آغاز از لحاظ دانایی و توانایی از همه ضعیف تر است، بالقوه از همه
داناتر و تواناتر است. دایره ی دانایی اش آن قدر وسعت می گیرد كه
زمان و منطقه و فردیت را درمی نوردد و دایره ی توانایی اش تا افلاك
وسعت می یابد. آیه ی كریمه ی فوق اعلام می كند كه شما در آغاز چیزی
نمی دانستید، ولی با جمله ی
«و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم
تشكرون» دو مطلب را می گوید: اول ابزارها یعنی حس و عقل (و
محتملاً قلب) ، دوم وظیفه یعنی استفاده از ابزارها كه با جمله ی
«لعلكم
تشكرون» بیان شده است.
مطلب دوم اینكه منابع معرفت و آگاهی چه چیزهایی است؟ این
خود مسئله ی مهمی است كه هیچ گاه مورد توافق عموم نبوده است. ما
نظر قرآن را ذكر می كنیم. از نظر قرآن، یعنی مطابق آنچه از قرآن كریم
استنباط می شود، منابع معرفت پنج چیز است: طبیعت، ضمیر، كتاب
(یعنی اندوخته های فكری دیگران اعم از صورت كتابی یا تعلیمی
مستقیم و به عبارت دیگر اقلام الرجال و افواه الرجال) ، عقل
[1]،
تاریخ. به نظر می رسد كه از قرآن می توان این پنج منبع را به رسمیت
شناخت.
آیات قرآنیِ ارجاع به طبیعت و مطالعه ی آن زیاد است. شاید
جامع ترین آنها آیه ی 164 از سوره ی بقره است:
ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و
الفلك التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل اللّه من
السماء من ماء فأحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من كل دابة
و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض
لآیات لقوم یعقلون.
جلد دهم . ج1، ص: 569
[1] [در نسخه ی دستنویس استاد شهید به جای عقل، قرآن كریم آمده است ولی ظاهراًسهوالقلم است. رجوع شود به كتاب وحی و نبوت صفحه ی 101. ]