14. ص 114: شیخ محمد عبده.
ص 119: نظر عبده در تقدم تربیت اخلاقی بر تربیت سیاسی.
ص 119: نظر عبده بر اصلاح نه انقلاب.
ص 123: عبده و اصلاح فكر دینی.
توحید:
ص 123: عبده و (رسالة التوحید) (سید جمال و عبده و كواكبی هر سه
نفر توحید را سرآغاز اصلاح فكر دینی دانسته اند و در این جهت،
ولی در شكل انحرافی، محمدبن عبدالوهاب نیز شریك است و
فكر سید جمال و عبده و كواكبی صحیح است.
مسائل فقهی
دست و پاگیر:
ص 126: نظر عبده درباره ی ذبیحه اهل كتاب (در اینجا مسائلی از
قبیل حجاب، طهارت و نجاست، موسیقی و امثال اینها قابل طرح
است) .
ص 127: نظر عبده در تقدم اصلاح فكر و تربیت دینی بر مبارزه با
استعمار. باید مزاج مردم را از آمادگی استعمارپذیری بیرون آورد.
ص 127: غفلت عبده از جنبه ی فكری و فرهنگی استعمار.
ص 129: تأثیر «گیزو» روی افكار عبده.
پروتستانتیسم
اسلامی:
ص 130: گرایش عبده در اثر الهام گیزو به نوعی پروتستانتیسم و
نقش قاطع احیاء فكر دینی.
ص 136: پاسخ عبده به اینكه چرا مسلمانان دچار انحطاطند.
ص 137: سه خصلت اندیشه عبده:
الف. توانایی اسلام بر حل مشكلات مسلمانان.
ایمان به مكتب. اسلام پشتیبان تعقل است:
ب. ایمان به اینكه اسلام پشتیبان تعقل است.
افراط عقل گرایی و تفریط سنت گرایی:
ج. دلیل جمود فكری مسلمانان، افراط عقل گراها و تفریط
سنت گراها در تاریخ اسلامی است كه فكر معتدلی در بین پیدا نشد.
حكومت:
ص 150- 151: مسأله حكومت و اختیارات حاكم
جلد یك . ج1، ص: 201
علمانیت:
ص 150: علمانیت یا جدایی دین از سیاست كه هرگز عبده از آن
دفاع نكرده است.
ملیت:
ص 152: عبده و مسأله وطن و ملیت و توجیه اسلامی آن.
مشروطیت:
ص 154: عبده و مشروطیت.
دیكتاتورصالح:
ص 154: عبده و دیكتاتور صالح.
اختلاف سید و
عبده دراهمیت
رشد سیاسی:
ص 154: اختلاف نظر عبده و سید جمال و انتقاد عبده از سید كه
چرا تنها راه احراز پختگی و رشد سیاسی (كذا) و استقلال راستین
را فعالیت سیاسی معرفی می كند.
ص 156:
تفاوت عبده و
سید جمال:
«تفاوت سید جمال و عبده:
الف. سید جمال بیشتر مرد پیكار و سختكوشی بود و عبده مرد اندیشه
و میانه روی.
ب. سید جمال آزادی سیاسی مسلمانان را تنها راه تحرك فكری آنان
می دانست و عبده بیشتر پروای تربیت اخلاقی و دینی مسلمانان را
داشت.
ج. سید جمال دامنه ی كوششهای خود را كم و بیش در سراسر جهان
اسلامی گسترد و عبده بیشتر در اصلاح احوال مصریان كوشید. » .
ص 156:
«وجوه مشترك سید جمال و عبده:
الف. ضرورت بازگشت مستقیم به منابع اصلی فكری دینی (نه تنها
بازگشت به قرآن) .
ب. توجیه عقلی احكام شریعت و هماهنگی آنها با مسائل عصر.
ج. پرهیز از پراكندگی و فرقه بازی (وحدت اسلامی) .
د.
اصول اساسی
تجددخواهی
سنّی:
پافشاری بر سر احیای اجتهاد و كوشش برای شناخت روح و
جلد یك . ج1، ص: 202
جوهر دین اسلام در ورای قواعد خشك و بینش قشری علمای چاكر
حكومت (در این شكل خاص از مختصات اهل تسنن است و در شیعه
هرگز چنین نبوده است. ) .
همین خواستها و آرزوها بود كه به نام اصول اساسی تجددخواهی
سنّی پذیرفته شد. »