در
کتابخانه
بازدید : 204937تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand اقبال و احیای فكر دینی اقبال و احیای فكر دینی
Expand تفكر دیروز و امروز مسلمین درباره یمیزان تأثیر عمل در سعادت انسان تفكر دیروز و امروز مسلمین درباره یمیزان تأثیر عمل در سعادت انسان
Expand تفكر زنده و تفكر مرده تفكر زنده و تفكر مرده
Collapse تفكر اسلامی درباره ی زهد و ترك دنیاتفكر اسلامی درباره ی زهد و ترك دنیا
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از كلمات خود آن حضرت است: اِنَّ اللّهَ جَعَلَنی اِماماً لِخَلْقِهِ، فَفَرَضَ عَلَیَّ التَّقْدیرَ فی نَفْسی مَطْعَمی وَ مَشْرَبی وَ مَلْبَسی كَضُعَفاءِ النّاسِ، كَیْ یَقْتَدِیَ الْفَقیرُ بِفَقْری وَ لایُطْغِیَ الْغَنِیَّ غِناهُ [1]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 471
خدا مرا پیشوا قرار داده است و من وظیفه ی خاصی دارم كه در خوراك و پوشاك و در زندگیم مانند ضعیف ترین افراد امّت باشم، تا فقیر به این وسیله تسكین خاطری پیدا كند و غنی هم كه مرا می بیند كه در رأس اجتماع هستم غنایش او را طاغی و یاغی نكند.
داستانی است از یكی از بزرگان علمای شیعه، مرحوم وحید بهبهانی (محمّد بن باقر بن محمّد اكمل) . از بزرگان علما و استاد بحرالعلوم و میرزای قمی و كاشف الغطاء و از كسانی است كه حوزه ی علمی او در كربلا حوزه ی بسیار پربركتی بوده و در كربلا هم زندگی می كرده است. ایشان دو پسر دارد یكی به نام آقا محمّد علی صاحب كتاب مقامع و دیگری به نام آقا محمّد اسماعیل. در شرح حال این مرد بزرگ نوشته اند روزی عروسش (زن آقا محمّد اسماعیل) را دید كه جامه های عالی و فاخر پوشیده است. به پسرش اعتراض كرد كه چرا برای زنت این جور لباس می خری؟ پسرش جواب روشنی داد، گفت: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتی اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ [2]. مگر اینها حرام است؟ لباس فاخر و زیبا را چه كسی حرام كرده است؟ گفت پسركم! نمی گویم كه اینها حرام است، البته حلال است. من روی حساب دیگری می گویم. من مرجع تقلید و پیشوای این مردم هستم. در میان این مردم غنی هست، فقیر هست، متمكّن هست، غیر متمكّن هست، افرادی كه از این لباسهای فاخر و فاخرتر بپوشند هستند ولی طبقات زیادی هم هستند كه نمی توانند این جور لباسها بپوشند، لباس كرباس می پوشند. ما كه نمی توانیم این لباسی را كه خودمان می پوشیم برای مردم هم تهیه كنیم و نمی توانیم آنها را در این سطح زندگی بیاوریم.

ولی یك كار از ما ساخته است و آن همدردی كردن با آنهاست. آنها چشمشان به ماست، یك مرد فقیر وقتی زنش از او لباس فاخر مطالبه می كند، یك مایه ی تسكین خاطر دارد، می گوید: گیرم ما مثل ثروتمندها نبودیم، ما مثل خانه ی آقای وحید زندگی می كنیم؛ ببین زن یا عروس وحید این جور می پوشد كه تو می پوشی؟ وای به حال آن وقتی كه ما هم زندگیمان را مثل طبقه ی مرفّه و ثروتمند كنیم كه این یگانه مایه ی تسلّی خاطر و كمك روحی فقرا هم از دست می رود. من به این منظور می گویم ما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 472
باید زاهدانه زندگی كنیم كه زهد ما همدردی با فقرا باشد. روزی كه دیگران توانستند لباس فاخر بپوشند ما هم لباس فاخر می پوشیم.
این وظیفه ی همدردی برای همه است ولی برای پیشوایان امّت خیلی بیشتر و دقیقتر است. این داستان را كه می خواهم عرض بكنم در نهج البلاغه است و زیاد شنیده اید:
علی علیه السلام بعد از جنگ جمل كه در آن فاتح شدند، وقتی وارد بصره گردیدند، وارد بر خانه ی علاء بن زیاد شدند و او خانه ی بسیار مجلّلی داشت. حضرت اول به صورت اعتراض مانندی به او فرمودند: این خانه ی به این بزرگی را می خواهی چكار كنی؟ در خانه ی كوچكتری هم می توانی زندگی كنی، تو در آخرت به خانه ی بزرگ احتیاج داری. بعد فرمودند: بلی می توانی همین خانه ی بزرگ را وسیله ی خانه ی بزرگتری در آخرت قرار بدهی به شرط اینكه در این خانه مهمان بیاوری و آن را وسیله قرار دهی برای خدمت كردن به خلق.
بعد آن مرد عرض كرد: یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! اَشْكو اِلَیْكَ اَخی عاصِمَ بْنَ زِیادٍ من شكایت برادرم عاصم بن زیاد را خدمت شما می كنم. فرمودند: چطور شده است؟ عرض كرد: برادرم، زاهد و راهب و گوشه نشین شده، حاضر نیست غذای خوب بخورد و اصرار دارد غذای نامطبوع بخورد و لباس خیلی درشت بپوشد و از لذت دنیا كناره گیری كرده است.
حضرت علی علیه السلام فرمودند: عَلَیَّ بِهِ احضارش كنید. عاصم را آوردند. حضرت با بیان عتاب آمیزی به او فرمودند: یا عُدَیَّ نَفْسِهِ ای ستمگرك بر خود! لَقَدِ اسْتَهامَ بِكَ الْخَبیثُ؟ آیا شیطان تو را گول زده است؟ شیطان بر تو مسلّط شده است؟ چرا نعمتهای خدا را رها كرده ای؟ تو كوچكتر از این هستی كه خدا از تو بازخواست كند كه چرا از نعمتهای من استفاده كردی. خدا نعمتها را برای استفاده كردن خلق كرده است. این مرد جواب خیلی روشنی داشت، گفت: یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! هذا اَنْتَ شما كه این حرف را به من می زنید، خودتان هم كه مثل من زندگی می كنید. لباس من كه از لباس شما درشت تر نیست، خوراك من كه از خوراك شما پایین تر نیست. من مثل شما زندگی می كنم. فرمود: اشتباه كرده ای، من پیشوای خلقم و تو یكی از مأمومین هستی. اِنَّ اللّهَ تَعالی فَرَضَ عَلی اَئِمَّةِ الْحَقِّ اَنْ یُقَدِّروا اَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ كَیْلا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقیرِ فَقْرُهُ [3]. وظیفه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 473
پیشوایان و امامان و زمامداران امّت وظیفه ی دیگری است. خداوند بر زمامداران حق واجب كرده است كه زندگی خودشان را در سطح پایین ترین افراد قرار بدهند، چون چشم توده ی مردم به آنهاست، برای اینكه با آنها همدردی كرده باشند، برای اینكه تسكینی برای آنها به وجود آورند و یك كمك روحی به آنها كرده باشند. البته در حدی كه می توانند باید كمك مادی بكنند، ولی در یك حدودی امكان كمك مادی وجود ندارد و باید كمك روحی كرد.
این هم فلسفه ی دیگری برای زهد. آیا اسلام همان طور كه ایثار و كمك مادی را می پذیرد، همدردی و كمك روحی را هم می پذیرد؟ بلی می پذیرد، چون این هم یك كار هدفدار است، هدف معقول و مشروع.
چندین هدف دیگر در زهد اسلامی وجود دارد كه تمام آنها زهد را یك امر معقول و انسانی می سازند؛ آن هدفها را در جلسه ی دیگر به عرض شما خواهم رساند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 474

[1] . اصول كافی، ج 2 / ص 227.
[2] . اعراف / 32.
[3] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 200، صفحه ی 663.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است