در
کتابخانه
بازدید : 597275تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
فهرست مطالب
مقدمه
Collapse حرف د حرف د
درد عرفانی
درد انسان و دوای او در خود اوست
درد داشتن
درد و دوای انسان
درد داشتن
درد داشتن ناشی از حساسیت است
دروغ مصلحت آمیز
دعای اهل دل
دعا
دعا و سنت تكوین
دعا- راز استجابت
دعا هم وسیله است و هم مطلوب- توفیق دعا و الهام دعا
دعا، حقیقت نیایش
دعا- اثر دعا از جنبه روانی و تربیتی
استجابت دعا
مسائل مربوط به دعا
دعا- خلاصه سخنرانی شب 21 رمضان 78
دعبل خزاعی
دنیا در تعلیمات روحانیت مسیحی از نظر آندره ژید
دنیا و لباس فاخر و عالی
دنیا و مال
دنیا و مسأله اتقان عمل
خوبی و بدی دنیا
دنیا و آخرت- كن لدنیاك كأنك تعیش ابداً
نوع تضاد دنیا و آخرت و جمع میان آنها
دنیا و آخرت و اثری كه اعتقاد به تضاد خوشبختی دنیا و آخرت، در عمل دارد
فهرست مطالب مربوط به دنیا
دنیا از نظر دین
دنیا از نظر اسلام- كن لدنیاك كأنك تعیش ابداً
ترك دنیا
آیا دنیا آدمی را فریب می دهد؟
هر چه از دنیا برای دنیاست زیان است و هرچه از دنیا برای آخرت است مفید است
آیاتی از قرآن و یا احادیثی كه دنیای مذموم را اكتفا به دنیا معنی می كند
دنیا منزلگاه مسافر است، نه منزلگاه مقیم
دنیاپرستی، از خودبیگانگی
دنیای مذموم یا دنیا از نظر دین
ذم دنیا
دنیا و آخرت
دنیا مهلت تمرین برای یك مسابقه نهایی است
دنیا و منع از حرص و طلب مافوق كفاف
دنیا
تحقیر دنیا در زبان علی علیه السلام
دنیا و پول از نظر اسلام و تمدن عصر ما
دنیا
دنیا دار واقعی نیست، مقدمه و مرحله است
ترك دنیا یا كمال مطلوب داشتن- مسأله ارزشها در مقابل منافع
توصیف كاملی از غرور و ضرر و تغییر و بی وفایی دنیا
فناء و عناء و غیر و عبر دنیا
فنا و زوال دنیا
رسول اكرم و داود و موسی و عیسی نسبت به دنیا
مفتون شدن به دنیا- دنیا و تقوا
دنیا و مرگ- تقوا
دنیا و آخرت
انسان بزرگتر از این است كه خود را به دنیا بفروشد
دنیا از نظر دین- دارایی كشیشها
دنیا مانند یك كشتی طوفانی است
دنیا- منابع بحث
دنیا از نظر دین
دنیا، آفت زدگی از ناحیه دنیا، انسان سالم و انسان معیوب
خلاصه مطالب راجع به نظر دین درباره دنیا
دنیازدگی
دنیا و تمدن- مسأله هدف تمدن
دنیا مردار است، عشق دنیا مردمی را اسیر خود كرده و سایر آثار سوء عشق به دنیا
دنیا منزلگاه مسافر است و نباید موضوع تنافس واقع شود
فنا و زوال دنیا، دنیا نباید ملاك رضا و غضب ما قرار گیرد و محور رغبت و نفرت باشد
رسیدن به دنیا بر حرص می افزاید
دنیاپرستی- زندان پول
دوستی و معاشرت
دوستیها
دوستیها و بی وفایی ها- نباید جز خدا به احدی اعتماد كرد
شرایط و آداب دوستیها
دولت- فلسفه ی اجتماعی
دین و سیاست، مسأله جدایی
دین (مذهب) و ماتریالیسم تاریخی
دین، مذهب، ریشه طبقاتی مذهب شرك و مذهب توحید
یادداشت نقش دین در اجتماع
فایده دین- دین و علم، ناتوانیهای علم
نیاز به دین- خدا و عدالت
دین و مسئولیت
یادداشت دین و مسئولیت
دینداریها
دین و مذهب، جهان بینی مذهبی و جهان بینی غیر مذهبی
دین و فلسفه
دین و سیاست
دین
دین و زندگی و تمدن
قدرت دین و مذهب- نمایش آن در 21 رمضان
دین و ایمان بهترین سرمایه زندگی است
دین و بیماریهای روانی
دین و عقل
دین
دین و عشق
قدرت دین و قدرت پول
دین و تمدن- ایدئولوژی
فواید و آثار دین
تعلیمات سوء به نام دین
دین و اخلاق
دین و جهت یابی دین و قطب نما- تفاوت دین و علم
دین و علم
تناقض دین و علم
دین و علم- ریشه فكر تضاد میان ایندو- ریشه بی دینی در اروپا
نیاز به دین و ایمان- سخن بزرگان
دین و دنیا
دین و تمدن
دین و تأثیر آن در رضا و خشنودی از جهان
دین، تبلیغ صحیح
دین و وقار و سنگینی
نسبت دین با عشق و با علم
دین و اخلاق- اثر دین در تصفیه و غربال حوادث
دین و مذهب و مسأله سودجویی و طرز روابط تولید
نیاز به دین- خدا و عدالت
دین- مبنا و منشأ و سرچشمه های دین
آیا منشأ دین خودخواهی و علاقه به سرنوشت خود است؟
دین- منشأ پیدایش و گرایش
دین و مذهب و علل پیدایش آن از نظر ماركسیسم
دین- علل پیدایش
فلسفه دین در قرآن
ریشه و منشأ دین آیا طبقه ضعفاست؟
سرچشمه میلها و آرزوهای مقدس دینی ماوراء الطبیعه است
نظر دانشمندان درباره دین
دین منسوخ شدنی نیست
دین و لزوم آن
دین و فطرت
مبنا و منشأ حس دینی
دین چیست؟ تعریفات، علل پیدایش
دین و بحرانهای عصر ما (موضوع)
دین، بازگشت به دین در عصر جدید
آینده دین- مراجع و مدارك
آینده دین
آینده دین ومذهب
آینده دین
آینده دین و
Expand حرف ذ حرف ذ
Expand حرف رحرف ر
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. داستان عطار و سیمرغ و سی مرغ در منطق الطیر، رمز عرفانی و توحیدی و سلوكی دواؤك فیك و داؤك منك است. همچنین داستان مرد طالب گنج و خواب نما شدن او كه در دفتر ششم مثنوی آمده نیز رمز عرفانی و توحیدی این مطلب است. آیه وفی انفسكم افلا تبصرون نیز رمز توحید انفسی است در مقابل توحید آفاقی.

2. مسأله نفس اماره و اعدی عدوك نفسك التی بین جنبیك و تحقیقات روانی جدید در باب تأثیر بیماریهای روحی در برهم زدن اساس سعادت بشر، رمز روانی و اخلاقی دواؤك فیك و داؤك منك است.

3. مسأله حكومت دموكراسی و حكومت مردم بر مردم و در دست گرفتن خود ملت مقدرات خود را رمز اجتماعی دواؤك فیك و داؤك منك است.

4. در قرآن تأكید شده به مطالعه احوال امم و ملل و سرّ تفوق و انحطاط، اعتلا و تنزل، سربلندی و سرافكندگی آنها و اینكه ان اللّه لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. [اینها] رمز حیاتی و تاریخی دواؤك فیك و داؤك منك است. چقدر در قرآن این جمله تكرار شده: ما كان اللّه لیظلمهم ولكن كانوا انفسهم یظلمون. 5. جمله معروف نهج البلاغه:

فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذكروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم
جلد چهارم . ج4، ص: 17
دفائن العقول. . .

بیان این جهت است كه انبیا آمده اند گوهر و فلز واقعی بشر را به خودش بنمایانند و مایه فلاح و رستگاری را از خودش به خودش بنمایانند.

6. آیه قرآن می فرماید:

یضع عنهم اصرهم والاغلال التی كانت علیهم.

این اصرها و غلها از چوب و آهن نبوده، یك سلسله معتقدات و ملكات اخلاقی بوده، یعنی دردی بوده در خود بشر و دوایش بیداری او بود. در عصر جدید بشر خود را از قید اوهام و خرافاتی كه عقل و اراده او را دربند كرده بود آزاد كرد، درد و دوا را در خود پیدا كرد. درد او جهالت و ترسهای بیجا و ضعف نفس و یك سلسله عادات سوء بود و دوایش علم بود و قوّت اراده. موضوع اسلام و جاهلیت، همچنین موضوع رنسانس و تحول جدید دو مثال خوبی است برای دواؤك فیك و داؤك منك. 7. حدیث معروف كافی در باب «استغناء عن الناس» درباره مرد فقیری كه از رسول خدا استمداد كرد و او فرمود:

من سألنا اعطیناه و من استغنی عنا اغناه اللّه.

اصولاً استغنا از مردم یعنی دوا را از خود جستن.

8. بیماریهای عمومی و اجتماعی ما عبارت است از میل به انعزال، تقیه و دورویی، نفاق و ظاهرسازی، علاقه به مجهول، علاقه به منفی، علاقه به سكون، تقشر و تحجر، مسمومیتهای روحی و فكری، نارضایتی و بدبینی و ناامیدی و بی علاقگی.

9. تحف العقول، حدیث معروف و طویل عبداللّه بن جندب
جلد چهارم . ج4، ص: 18
(صفحه 304) :

و لاتتكلن علی كفایة احد وقف عند كل امر حتی تعرف مدخله من مخرجه قبل ان تقع فیه فتندم واجعل قلبك قریباً تشاركه و اجعل عملك والداً تتبعه و اجعل نفسك عدواً تجاهده و عاریة تردها فانك قدجعلت طبیب نفسك و عرّفت ایة الصحة و بین لك الداء و دلّلت علی الدواء، فانظر قیامك علی نفسك. . .

10. نقطه مقابل دواؤك فیك و داؤك منك چند فكر است:

الف. اینكه اصلاً توجهی به درد و دوای اخلاقی و اجتماعی نیست، مثل جوامع همجی و جاهلی كه احساس درد و ضعف و نقص و عیب و تأخّر نمی كند و هرگز آینه و مقیاسی در دست نگرفته است، فقط درد حسی از قبیل درد دندان و چشم و زخم پا و خارپا و دمل و كورك و اثر شمشیر و دل درد و دردسر را احساس می كند و بس، به خلاف دردها و بیماریهای اخلاقی و اجتماعی.

ب. اینكه احساس درد می كند ولی منشأ درد را نمی شناسد و راه چاره را نمی داند، همان طوری كه مردم همجی و جاهلی بیماری را احساس می كنند ولی منشأ درد را جن زدگی و نظر كردن و غیره می دانند. اعتقاد به تطیّر و امثال اینها در حوادث، از این قبیل است.

11. به هر حال یكی از افكار صحیح كه در مشرق زمین در لباس عرفان و اشراق و تصوف و در مغرب زمین در لباس یك فكر عملی زندگی درآمده همین فكر است كه دواؤك فیك و داؤك منك، درد انسان در هر ناحیه از نواحی اخلاقی و روحی و اجتماعی ناشی از خودش است و دوای آن دردها هم خارج از وجودش نیست. قانون و قاعده و اصلی است گسترده به همه شئون انسان. معنی این جمله این است كه كلید سعادت و شقاوت تو به دست خودت است، تو موجودی هستی كه خودت باید خود را بسازی (كن عصامیاً لا عظامیاً)، خودساخته باش، بلكه به یك معنی همه كس خودساخته
جلد چهارم . ج4، ص: 19
است. انسان یعنی هركسی آن چیزی است كه بخواهد باشد، برخلاف جماد و نبات و حیوان كه آن چیزی است كه تقدیر شده و ساخته شده. هیچ موجودی به اندازه انسان مقدراتش به خودش واگذار نشده [1]. به قول شاعر:
تا در طلب گوهر كانی، كانی
تا درپی جستجوی جانی، جانی
من فاش كنم حقیقت مطلب را
هرچیز كه در جستن آنی، آنی
شكایت و ناله از سرنوشت و پنداشتن الناس معادن كمعادن الذهب و الفضة و گفتن اینكه: سگ به دریای هفتگانه بشوی- چون درآید پلیدتر باشد، نباید منشأ اشتباه بشود. به قول مترلینگ: آن كس كه از سرنوشت شكایت می كند، از حقارت روح خود شكایت می كند.

12. انسان هر چیزی را بشناسد بهتر است از اینكه نشناسد مثلاً خاك یا آب یا گیاه یا حیوان را، به دو جهت: یكی اینكه نفس معرفت نور است، اگر بنا هم بشود انسان در اتاقی بیكار بنشیند بهتر و لذت بخش تر این است كه اتاق روشن باشد. دیگر از جهت امكان استفاده. ولی همه اشیاء از لحاظ اهمیت شناسایی در یك درجه نیستند. یكی از موضوعاتی كه شناختنش برای انسان بسیار مفید و در عین حال لذت بخش است خودشناسی است. محور فلسفه سقراط خودشناسی است. در اخبار ما راجع به من عرف نفسه عرف ربه مضامین زیادی وارد شده. رجوع شود به ورقه های توحیدی.

در باب معرفة النفس و مسائل مربوط به آن یك عده مسائل است كه بسیار عمیق است و فقط از عهده متخصص و اهل فن ساخته است كه در آنها وارد شوند. حتی در علم النفس جدید با اینكه مسائل آزمایشی مورد بحث قرار می گیرد، بعضی مسائل بسیار عمیق پیش می آید. هنوز بسیاری از مسائل مربوط به روح مجهول است، حتی مسأله خواب دیدن تا چه رسد به مسائل خرق عادت.

جلد چهارم . ج4، ص: 20
ولی بعضی مسائل مربوط به معرفة النفس، ساده و عمومی فهم و در عین حال بسیار مفید است. یكی از آن مسائل همین است: دواؤك فیك و داؤك منك. 13. عطف به نمره 11 باید توجه داشت كه معنی جمله دواؤك فیك و داؤك منك تنها این نیست كه مركز درد و دوا خودت هستی نه بیرون، بلكه عنایت به این است كه در اختیار خودت هم هست؛ علاوه بر اینكه در خودت است در اختیار خودت است، بلكه شاید بیشتر عنایت به این جهت باشد كه در اختیار خودت است ولو آنكه خود دوا یا درد، بیرونی باشد، و چون اراده و عقل و علم داری پس مثل این است كه حتی بیرون هم نیست برخلاف گیاه و حیوان كه چون از این مزیت بی بهره است بیكاره است و مقدراتش در دست خودش نیست و خودش تقدیر نمی كند وجود خود را، خودش قضا و قلم قضایی خود نیست. 14.
دواؤك فیك و ما تبصر
وداؤك منك و تستنكر [2]
و انت الكتاب المبین الذی
باحرفه یظهر المضمر
أ تزعم انك جرم صغیر
و فیك انطوی العالم الاكبر
در این سه شعر، مخصوصاً دو شعر آخر بشر را به ارزش ذاتی و مقام والای خود آشنا می كند، سرّ لقد كرمنا بنی آدم را به او می فهماند.

ارزش ذاتی بشر در مشرق زمین بیشتر از جنبه ملكوتی و الهی است، از آن جهت است كه جام جم و آینه جهان نما و جهان بین و خلیفةاللّه و مظهر جمیع اسماء و صفات است. و اما در مغرب زمین از جنبه زمینی قضیه است، از آن جهت كه هر بشری دارای شخصیت ذاتی و حیثیت ذاتی قابل احترام و حقوق ذاتی یكسان غیرقابل سلب و انتقال است مورد توجه است. اعلامیه های حقوق بشر در مغرب زمین همه براساس به رسمیت شناختن شخصیت ذاتی بشر و اعتراف به حقوق اوست. پس یك مبحث در باب این اشعار مبحث ارزش ذاتی بشر
جلد چهارم . ج4، ص: 21
است كه در هر یك از شرق و غرب از جنبه ای مورد توجه است. از جنبه دوم رجوع شود به یادداشتهای اعلامیه جهانی حقوق بشر در یادداشتهای حقوق.

15. یكی از مسائلی كه امروز مورد مطالعه علما و دانشمندان است، روحیه ملل است. در قدیم این موضوع كمتر مورد توجه قرار می گرفت به واسطه كمتر بودن روابط و معاشرتها و اطلاع بر احوال و اخلاق یكدیگر. در میان قدما- و شاید در عالم- اولین كسی كه به طور علمی و محققانه در روحیه ملل و سرّ تكوّن روحیه ها و آثار خاص آنها بحث كرده، ابن خلدون دانشمند اسلامی تونسی است.

به هر حال این خود مسأله ای است قابل توجه كه مردم منطقه ای با منطقه دیگر، نژادی با نژاد دیگر، قاره ای با قاره دیگر از لحاظ روحیه متفاوتند، [هركدام ] یك نوع تفكر و یك نوع قضاوت و تشخیص و به یك سلسله امور توجه دارند و اهمیت می دهند و یك نوع موسیقی دارند و یك نوع ادبیات و فرهنگ دارند. ما ایرانیها با اقوام مجاور خودمان یعنی اعراب و تركها و هندیها و روسها از لحاظ روحیه متفاوتیم و این خود موضوع جالب قابل بحثی است. كتابها در این موضوعات به طور عمومی یا خصوصی نوشته شده، مثل كتاب سیر تطور ملل گوستاو لوبون یا كتاب تفوق نژاد انگلوساكسون و امثال اینها [و] كتاب غربزدگی. یكی از مسائل قابل توجه، تفاوت روحیه شرق و غرب است.

یكی از وجوه كلی تمایز روحیه شرق و غرب این است كه در مسائلی كه مشترك فكر كرده ایم، ما بیشتر قضایا را از جنبه آسمانی و آنها بیشتر از جنبه زمینی مورد مطالعه و توجه قرار داده اند. یكی از آن مسائل، ارزیابی انسان یعنی مسأله ارزش ذاتی انسان است. ارزش ذاتی انسان در نزد ما از جنبه آسمانی و مافوق خاكی و آینه خدانمایی و جام جم بودن است. ادبیات ما این معنی را منعكس نموده است.

یكی از عالیترین آثار ادبی ما در زمینه ارزش انسانی از جنبه آسمانی غزل معروف حافظ است كه می گوید: سالها دل طلب جام جم از ما
جلد چهارم . ج4، ص: 22
می كرد- آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می كرد. . . الی آخر. ادبیات ما در این زمینه لاتعدّ و لاتحصی است ولی در مغرب زمین همین موضوع ارزیابی شده و ارزش ذاتی انسان مورد قبول واقع شده ولی از جنبه زمینی قضیه یعنی از جنبه حیثیت ذاتی بشر در زندگی و حقوق بشر. چنانكه می دانیم اساس اعلامیه [حقوق ] بشر فرانسه و اعلامیه جهانی حقوق بشر از طرف سازمان ملل به رسمیت شناختن حقوق طبیعی و فطری انسانی است [3]. این خود یك وجه تمایز این دو روحیه است. این می رساند كه ما متوجه بالا هستیم و آنها متوجه پایین، و ایندو- چنانكه خواهیم گفت- دو جهت متضاد از قبیل داستان مجنون و ناقه نیست بلكه دو جهتی است متلازم و مكمل یكدیگر، هیچ كدام بدون دیگری كامل نمی شود [4].

به همین جهت است كه مركز دموكراسی و حكومت مردم بر مردم و همچنین حقوق، از قدیم مغرب زمین بوده است نظیر آنچه در یونان و رم بوده. ولی در شرق قدیم نه از حقوق بحثی شده و نه از حكومت دموكراسی خبری بوده، چون این تقاضا در روحیه حاكم و محكوم نبوده است. اما شرق گهواره اشراق و الهام و ذوق و وحی و نبوت است. تمام مغرب زمین از اروپا و آمریكا، از پیغمبران شرقی یعنی موسی و عیسی و محمد (صلوات اللّه علیه و علیهم) پیروی می كنند.

از معجزات اسلام یكی این است كه در ارزیابی انسان هر دو جنبه را در نظر گرفته است؛ هم بشر را متوجه ارزش آسمانی اش كرده: انی جاعل فی الارض خلیفة، و نفخت فیه من روحی، یا ایها الانسان انك كادح الی ربك كدحاً فملاقیه، یا ابن آدم خلقت الاشیاء لاجلك و خلقتك لاجلی. . . و هم به جنبه زمینی قضیه: و لقد كرمنا بنی آدم و حملناهم
جلد چهارم . ج4، ص: 23
فی البر و البحر. . . ، من اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم، والارض وضعها للانام، و هو الذی خلق لكم ما فی الارض جمیعاً، و جعلنا لكم فیها معایش، هو انشأكم من الارض و استعمركم فیها. رسول اكرم فرمود: لن تقدس امة حتی یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع. . . 16. ما باید ارزش انسان را هم از جنبه آسمانی و هم از جنبه زمینی مورد مطالعه قرار دهیم، چون سعادت بشر بستگی دارد به اینكه قدر خود را از هر دو جنبه بشناسد.

17. رجوع شود به سخنرانیهای دوشنبه مسجد اتفاق در دهه دوم جمادی الثانیه 1383 كه قرار است از ضبط صوت استخراج و آماده چاپ شود.

18. تمدن امروز معلول و مولود كشفیات بی حد و اندازه ای است كه تدریجاً نصیب بشر شده، از كشف آتش گرفته تا كشف استخدام حیوانات و كشاورزی و كشف صفر تا كشف برق و اتم. این كشفها چه از لحاظ اهمیت و چه از لحاظ فایده مانند هم نیستند، متفاوتند.

در اینكه آیا در این كشفها الهام و وحی دخالت داشته و دارد یا نه، بحثی است [5]. آیا مهمترین كشفی كه در زمینه سعادت بشر شده است، چه در حكمت عملی و اخلاق و چه در حكمت نظری چیست؟ بگذریم از توحید، مهمترین كشفها این است كه دواؤك فیك و داؤك منك. اگر مردمی هیچ چیزی نداشته باشند جز این ایمان، عاقبت به خیرند و اگر مردمی همه چیز داشته باشند ولی برخلاف این اصل فكر كنند بدعاقبت خواهند بود، ولی البته نه به این معنی است كه به اصطلاح انسان را درون گرا كند و از جهان خارج غافل كند.

19. رابطه این اصل با اصل اعتماد به حق: اعتماد و استعانت از غیر به معنی شریك گرفتن غیر و یا جانشین شدن غیر است. این معنی درباره خداوند محال است. خداوند در طول علل این جهان
جلد چهارم . ج4، ص: 24
است. استعانت از خدا آن است كه در دعای كمیل می خوانیم: قوّ علی خدمتك جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی. . . استعانت از خدا به معنی خدا را كمك و همكار گرفتن و یا جانشین خود فرض كردن، همان عقیده ای است كه علی در مورد استطاعت ابطال كرد و در حدیث معروف توحید صدوق، خطاب به سائل كه از استطاعت سؤال كرده بود فرمود: فهل تملكها مع اللّه او بدون اللّه؟ . . . آخر خودش فرمود: تملكها باللّه یعنی من اللّه. 20. اسلام اعتماد به غیر را ابطال كرده و در عین اینكه فرموده اعتماد باید به خدا باشد، تكیه به اراده و قوای خدادادی خود را توصیه كرده است.

21. اما مسأله سرنوشت. سرنوشت جبری كه با اصل دواؤك فیك و داؤك منك منافی باشد و اراده و تصمیم را از انسان بگیرد وجود ندارد.

در مقدمه رساله انسان و سرنوشت سخن واشنگتن ارونگ را نقل و انتقاد كرده ایم. او می گوید: در اسلام از قاعده «خودت را یاری كن تا خدا تو را یاری كند» خبری نیست. ما گفته ایم اتفاقاً، هم این قاعده در قرآن هست:

من كان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموماً مدحوراً. و من اراد الاخره و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئك كان سعیهم مشكوراً. كلاً نمد هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربك و ما كان عطاء ربك محظوراً.

و هم قاعده بالاتر:

یا ایها الذین امنوا ان تنصروا اللّه ینصركم و یثبت اقدامكم.

اینها به طور كلی قضا و قدر را با جبر یكی دانسته اند.
جلد چهارم . ج4، ص: 25
در هیچ فلسفه ای راجع به انسان، مثل قرآن خوب نظر داده نشده است. قرآن سوره ای دارد به نام «انسان» و در آنجا می گوید:

هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یكن شیئاً مذكوراً. انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً. انا هدیناه السبیل اما شاكراً واما كفوراً.

در این آیات، یكی تركیبات مختلف سرشتی انسان و دیگر آزادی او به نحو عجیبی به چشم می خورد.

در آیه دیگری می گوید:

انا عرضنا الامانة علی السموات والارض و الجبال فأبین ان یحملنها واشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولاً.

در این آیه انسان یگانه فرزند بالغ خلقت كه قادر بر تحمل امانت است معرفی شده. آیه خلق الانسان ضعیفاً ناظر به ضعف غرایز است كه به واسطه استعداد عقل و اراده است. در آیه: واذ اخذ ربك من بنی ادم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربكم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انا كنا عن هذا غافلین و آیه: فاقم وجهك للدین حنیفاً فطرت اللّه التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق اللّه ذلك الدین القیم ولكن اكثر الناس لایعلمون، استقامت ضمیر و فطرت بشر تأیید شده است.

در آیه: انی جاعل فی الارض خلیفة. در آیه: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم. در آیه: یا ایها الانسان انك كادح الی ربك كدحاً فملاقیه. و اما آیات: ان الانسان خلق هلوعاً. . . و خلق الانسان من عجل و آیه: خلق الانسان ضعیفاً و آیه: قتل الانسان مااكفره و آیه: و اذا انعمنا علی الانسان اعرض و نآ بجانبه.

جلد چهارم . ج4، ص: 26

[1] . به تعبیر دیگر هر موجودی از موجودات این عالم فقط جنبه قدری دارد نه جنبه قضایی. فقط انسان است كه در عین [اینكه ] یكی از مراتب قضای الهی است، مقدِّر وجود خودش هست و با قلم علم و عقل و اراده لوح وجود خود را می نویسد.
[2] . یا: و ما تشعر
[3] . رجوع شود به یادداشتهای حقوق خصوصاً یادداشتهای اعلامیه جهانی حقوق بشر.
[4] . رجوع شود به انسان موجود ناشناخته، صفحه 268، فصل لزوم تحول فكری، خطای رنسانس، اولویت ماده یا اصالت انسان.
[5] . رجوع شود به ورقه های الهام.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است