1. موریس مترلینگ می گوید:
كسی كه از سرنوشت خود شكایت كند، از حقارت و ناچیزی
روح خود شكایت كرده است.
مسأله
دواؤك فیك و داؤك منك، هم نظر دارد به دنیای خارج و
رد استمدادهای ضعیفانه و عدم اعتماد به نفس و هم اعتقاد به
سرنوشت جبری و ناله های عاجزانه:
گلیم بخت كسی را كه بافتند سیاه
به آب زمزم و كوثر سفید نتوان كرد
2. در سخنرانی. . . گفتیم كه برخی از علمای اخلاق فرضیه
سعادت را معكوس كردند همان طوری كه كپرنیك فرضیه فلك را
معكوس كرد، و گفتند منشأ لذت در خود انسان است، یعنی دوای
انسان را در خودش تشخیص دادند. این نظریه تا چه اندازه صحیح
است؟
3. رجوع شود به ورقه های انسان و هم به یادداشتهای مربوط به
«من عرف نفسه عرف ربه» .
4. آیه
ان اللّه لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ناظر به
دواؤكجلد چهارم . ج4، ص: 27
فیك و داؤك منك است، همچنین آیه:
قالوا طائركم معكم و آیه:
و كل
انسان الزمناه طائره فی عنقه و بلكه اساس اصلی اصلاح نفس و تربیت،
توجه به منشأ اصلی درد و دواست.
5. دو نوع درد و بیماری و دو نوع دوا و بهبود: جسمی و روحی.
دردهای جسمی غالباً از خارج می رسد، اما دردهای روحی اگر فرد
را در نظر بگیریم البته آن هم غالباً از خارج یعنی از محیطها و
معاشرتها می رسد ولی منظور از اینكه گفته اند
دواؤك فیك وداؤك
منك نوع انسان است، یعنی درد و دوای نوع انسان در خودش است.
البته یك ملت نیز چون یك واحد است به نسبت خود چنین است،
یعنی غالب درد و دوایش از خودش است و در یك فرد كمتر این
قاعده جاری است.
6. در طب جسمانی در كنار بهداشت و پزشكی، داروسازی و
مؤسسات داروسازی هم هست. انواع داروها به وسیله كارخانه های
عظیم ساخته می شود. آمار نشان می دهد كه میلیاردها پول برای
خرید دوا مصرف می شود. دائماً علما در مقام آزمایش انواع دواها
برای انواع دردها هستند. علما دو كار دارند: یكی اینكه درد جسمی
و منشأ و علت آن را بشناسند، دیگر اینكه دوای او را پیدا كنند. اما در
قسمت بهداشت روحی، دیگر قسمت داروسازی در كنار آن قرار
نگرفته، آن خرجها و پولها و دانشكده ها و افراد مخصوص داروسازی
وجود ندارند، آزمایشها روی اشیائی برای مبارزه با دردها و
بیماریهای روحی نمی شود، چرا؟ چون
دواؤك فیك و داؤك منك.
دوای نوع انسان و درد نوع انسان در خود اوست:
7. مولوی در باب عشق می گوید:
مرحبا ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
رجوع شود به ورقه های آثار عشق و محبت و اینكه عشق و
جلد چهارم . ج4، ص: 28
محبت اكسیر است.
8. عطف به نمره 7، بهداشت دو رشته دارد: پزشكی و
داروسازی. اما بهداشت روحی دو رشته ندارد، چرا؟ چون دوای
دردهای انسان، امور خارجی نیست كه احتیاج به تهیه داشته باشد،
در خود انسان ذخیره شده و تهیه شده است، جز علم و اراده چیزی
نیست.
9. زدست غیر ننالم چرا كه همچو حباب
همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
بستر راحت چه اندازیم بهر خواب خوش
ما كه چون دل دشمنی داریم در پهلوی خویش
اعدی عدوك نفسك التی بین جنبیك.
10. دو مبحث است: یكی اینكه درد انسان چیست و دوای او
چیست؟ یكی اینكه منشأ درد و منشأ دوا كجاست؟ شك ندارد كه
مقصود از این درد و دوا، درد و دوای تن نیست. مقصود، آن اموری
است كه بشر را به صلاح می آورد و یا به فساد می كشاند و به عبارت
دیگر موجبات خوشبختی و بدبختی و سعادت و شقاوت اوست. پس
درباب سعادت و شقاوت دو مطلب است: یكی اینكه موجبات آنها
چیست، دیگر اینكه در كجاست؟
11. رجوع شود به ورقه های لذتهای معنوی، لذت بردن از خود
و از باطن خود و همچنین ورقه های شراب تحت عنوان «لذت و كیف
شراب در مقابل لذت و كیفهایی كه انسان از وجود خود می تواند
ببرد» .