1. آیا انسان برای دنیا آفریده شده یا دنیا برای انسان؟
جلد چهارم . ج4، ص: 62
(ورقه های خوبی و بدی دنیا و ورقه های دنیای مذموم یا دنیا از نظر
دین) .
2. اشعار ناصرخسرو: جهانا چه در خورد و بایسته ای. . .
3. فریبكاری و دارالغرور بودن دنیا (ورقه های آیا دنیا آدمی را
فریب می دهد؟ )
4. چگونه باید زندگی كنیم یك مطلب است، و برای چی زندگی
كنیم و هدف چیست و كمال مطلوب چیست مطلب دیگری است.
(ورقه كمال مطلوب)
5. فنا و زوال دنیا و ارائه مظاهر آن در
نهج البلاغه و غیره
6. قسم به امور طبیعی در قرآن
7. آیا آنچه بد است، محبت و میل به دنیاست یا اقتصار و اكتفا و
اطمینان و رضایت و قناعت و اخلاد به دنیا؟ (ورقه های دنیای مذموم
یا دنیا از نظر دین)
8. هر میلی نیرویی است. آیا نیروی میل به دنیا را باید از بین برد
یا باید نیروهای دیگر را بیدار كرد؟ (ورقه های دنیای مذموم و
ورقه های تزكیه نفس و ترك دنیایی كه نیرو است) گفتیم پیغمبران
آمده اند وجود بشر را از بستگی و انحصار میلها خارج كنند. به
عبارت دیگر، ترك دنیا نوعی آزادی روحی است. رجوع شود به
ورقه های فلسفه زهد.
9. رابطه ترك دنیا و ترك هواپرستی. هوای نفس یعنی هوسهای
هرزه و بی قاعده و خارج از كنترل عقل.
10. سه نوع تفسیر راجع به بدی دنیا: یكی اینكه طبیعت روزگار
بر ستم و جبر و بدی است كه فلسفه بدبینی به وجود می آورد كه
خلاف منطق قرآن است و طبق این نظریه چاره ای جز سوختن و
ساختن نیست. نوع دیگر اینكه ریشه بدی دنیا میلهای ماست و آنها
را باید ریشه كن كرد تا خوشبخت شد. سوم اینكه قناعت و رضایت و
محدودیت و محصوریت و بردگی دنیا بد است. این هم چاره دارد و
چاره اش پرورش میلهای عالی و توسعه شخصیت و تولدی دیگر و
جلد چهارم . ج4، ص: 63
نوعی تحصیل آزادی است مقرون به آسایش بدن و روح هر دو.
(ورقه های دنیای مذموم)
11. اما ریشه ترك دنیا به تفسیر سوم، از نظر اسلام سه چیز
است: الف. وجود جهانی دیگر ابدی و در سطح عالیتر ب. اصل رضا
به حدود خود ج. حسن روابط اجتماعی (ورقه های دنیای مذموم) .
12. مسأله
[1] اسیر مادیات بودن و برده و بنده بودن كه ضد شخصیت آدمی است، آدمی كه خود را و رأی خود را و شهادت خود
را به پول بفروشد.
13. مسأله دیگر این است كه انسان باید از دنیا گذشته باشد. اما
بحث در این است كه بر سر چی و به خاطر چی از دنیا بگذرد؟ آیا
بیخودی فقط به بهانه اینكه شرط وصول به آخرت عدم تمتع است از
دنیا؟ البته نه. اما مسلماً مراحل [و] مواقفی پیش می آید كه انسان باید
گذشت داشته باشد. آنجا كه باید فداكاری كند باید گذشت داشته
باشد. بخواهد قاضی امین و سرباز فداكار، دوست صمیمی، انسان
قابل معاشرت، حتی كاسب خوب، اداری خوب، طبیب خوب باشد،
باید گذشت داشته باشد.
14. مسأله دیگر این است كه هدف تمدن چه باید باشد؟ امروز
همه از سرمایه داری می نالند كه هدف تمدن سرمایه داری پول است.
در اینجاست كه دین نقش اصلی خود را در تمدن نشان می دهد،
برای تمدن گرانبهاترین چیزها را می دهد، هدف.
[1] . [در نسخه اصل دستنویس بر روی مطالب بندهای 12 تا 14 یك خط طولی كشیده شده است. علت خط خوردگی به احتمال زیاد مورد استفاده قرار گرفتن این مطالب در جای دیگری بوده است. نظر به اینكه به حذف این قسمت از یادداشتها از طرف استاد یقین نداشتیم، با بیان این توضیح به درج آن مبادرت ورزیدیم. ]