در
کتابخانه
بازدید : 597379تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
فهرست مطالب
مقدمه
Collapse حرف د حرف د
درد عرفانی
درد انسان و دوای او در خود اوست
درد داشتن
درد و دوای انسان
درد داشتن
درد داشتن ناشی از حساسیت است
دروغ مصلحت آمیز
دعای اهل دل
دعا
دعا و سنت تكوین
دعا- راز استجابت
دعا هم وسیله است و هم مطلوب- توفیق دعا و الهام دعا
دعا، حقیقت نیایش
دعا- اثر دعا از جنبه روانی و تربیتی
استجابت دعا
مسائل مربوط به دعا
دعا- خلاصه سخنرانی شب 21 رمضان 78
دعبل خزاعی
دنیا در تعلیمات روحانیت مسیحی از نظر آندره ژید
دنیا و لباس فاخر و عالی
دنیا و مال
دنیا و مسأله اتقان عمل
خوبی و بدی دنیا
دنیا و آخرت- كن لدنیاك كأنك تعیش ابداً
نوع تضاد دنیا و آخرت و جمع میان آنها
دنیا و آخرت و اثری كه اعتقاد به تضاد خوشبختی دنیا و آخرت، در عمل دارد
فهرست مطالب مربوط به دنیا
دنیا از نظر دین
دنیا از نظر اسلام- كن لدنیاك كأنك تعیش ابداً
ترك دنیا
آیا دنیا آدمی را فریب می دهد؟
هر چه از دنیا برای دنیاست زیان است و هرچه از دنیا برای آخرت است مفید است
آیاتی از قرآن و یا احادیثی كه دنیای مذموم را اكتفا به دنیا معنی می كند
دنیا منزلگاه مسافر است، نه منزلگاه مقیم
دنیاپرستی، از خودبیگانگی
دنیای مذموم یا دنیا از نظر دین
ذم دنیا
دنیا و آخرت
دنیا مهلت تمرین برای یك مسابقه نهایی است
دنیا و منع از حرص و طلب مافوق كفاف
دنیا
تحقیر دنیا در زبان علی علیه السلام
دنیا و پول از نظر اسلام و تمدن عصر ما
دنیا
دنیا دار واقعی نیست، مقدمه و مرحله است
ترك دنیا یا كمال مطلوب داشتن- مسأله ارزشها در مقابل منافع
توصیف كاملی از غرور و ضرر و تغییر و بی وفایی دنیا
فناء و عناء و غیر و عبر دنیا
فنا و زوال دنیا
رسول اكرم و داود و موسی و عیسی نسبت به دنیا
مفتون شدن به دنیا- دنیا و تقوا
دنیا و مرگ- تقوا
دنیا و آخرت
انسان بزرگتر از این است كه خود را به دنیا بفروشد
دنیا از نظر دین- دارایی كشیشها
دنیا مانند یك كشتی طوفانی است
دنیا- منابع بحث
دنیا از نظر دین
دنیا، آفت زدگی از ناحیه دنیا، انسان سالم و انسان معیوب
خلاصه مطالب راجع به نظر دین درباره دنیا
دنیازدگی
دنیا و تمدن- مسأله هدف تمدن
دنیا مردار است، عشق دنیا مردمی را اسیر خود كرده و سایر آثار سوء عشق به دنیا
دنیا منزلگاه مسافر است و نباید موضوع تنافس واقع شود
فنا و زوال دنیا، دنیا نباید ملاك رضا و غضب ما قرار گیرد و محور رغبت و نفرت باشد
رسیدن به دنیا بر حرص می افزاید
دنیاپرستی- زندان پول
دوستی و معاشرت
دوستیها
دوستیها و بی وفایی ها- نباید جز خدا به احدی اعتماد كرد
شرایط و آداب دوستیها
دولت- فلسفه ی اجتماعی
دین و سیاست، مسأله جدایی
دین (مذهب) و ماتریالیسم تاریخی
دین، مذهب، ریشه طبقاتی مذهب شرك و مذهب توحید
یادداشت نقش دین در اجتماع
فایده دین- دین و علم، ناتوانیهای علم
نیاز به دین- خدا و عدالت
دین و مسئولیت
یادداشت دین و مسئولیت
دینداریها
دین و مذهب، جهان بینی مذهبی و جهان بینی غیر مذهبی
دین و فلسفه
دین و سیاست
دین
دین و زندگی و تمدن
قدرت دین و مذهب- نمایش آن در 21 رمضان
دین و ایمان بهترین سرمایه زندگی است
دین و بیماریهای روانی
دین و عقل
دین
دین و عشق
قدرت دین و قدرت پول
دین و تمدن- ایدئولوژی
فواید و آثار دین
تعلیمات سوء به نام دین
دین و اخلاق
دین و جهت یابی دین و قطب نما- تفاوت دین و علم
دین و علم
تناقض دین و علم
دین و علم- ریشه فكر تضاد میان ایندو- ریشه بی دینی در اروپا
نیاز به دین و ایمان- سخن بزرگان
دین و دنیا
دین و تمدن
دین و تأثیر آن در رضا و خشنودی از جهان
دین، تبلیغ صحیح
دین و وقار و سنگینی
نسبت دین با عشق و با علم
دین و اخلاق- اثر دین در تصفیه و غربال حوادث
دین و مذهب و مسأله سودجویی و طرز روابط تولید
نیاز به دین- خدا و عدالت
دین- مبنا و منشأ و سرچشمه های دین
آیا منشأ دین خودخواهی و علاقه به سرنوشت خود است؟
دین- منشأ پیدایش و گرایش
دین و مذهب و علل پیدایش آن از نظر ماركسیسم
دین- علل پیدایش
فلسفه دین در قرآن
ریشه و منشأ دین آیا طبقه ضعفاست؟
سرچشمه میلها و آرزوهای مقدس دینی ماوراء الطبیعه است
نظر دانشمندان درباره دین
دین منسوخ شدنی نیست
دین و لزوم آن
دین و فطرت
مبنا و منشأ حس دینی
دین چیست؟ تعریفات، علل پیدایش
دین و بحرانهای عصر ما (موضوع)
دین، بازگشت به دین در عصر جدید
آینده دین- مراجع و مدارك
آینده دین
آینده دین ومذهب
آینده دین
آینده دین و
Expand حرف ذ حرف ذ
Expand حرف رحرف ر
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. زبان دین زبان مخصوص به خود است، باید معنی و مفهوم آن
جلد چهارم . ج4، ص: 106
را درك كرد. امروز یكی از ناله های بشر این است كه در دنیای سرمایه داری پول هدف اصلی تمدن عصر ما به شمار می رود. در اصول اقتصاد نوشین- كه در ورقه های فلسفه زهد نقل كردیم- بحث خوبی راجع به این جهت شده است.

علی هذا یك بحث اساسی راجع به مسأله دنیا از نظر دین این است كه هدف تمدن و هدف بشریت چه چیز باید باشد [1]، آیا صحیح است كه پول درآوردن هدف تمدن و هدف بشریت باشد؟ البته پول هم معمولاً از آن جهت هدف است كه یك سلسله امور كه با پول می شود به دست آورد از قبیل وسایل تنعمات مادی، هدف اصلی بوده باشند ولی می دانیم كه آنچه اخلاق و انسانیت به شمار می رود با پول قابل خریداری نیست.

بلی، دو مطلب هست: یكی اینكه این بیماری قطعاً برای بعضی از افراد بشر پیش می آید كه نفس پول درآوردن و انباشتن و افزودن هدف می شود و انسان فقط افزون طلب می شود. به قول كمونیستها فرمول: كالا- پول- كالا تبدیل می شود به پول- كالا- پول.

دیگر اینكه ممكن است گفته شود كه پول وسیله همه چیز است حتی علم و اخلاق، درست است كه علم و اخلاق را نمی توان در بازار خرید ولی می توان با پول وسایلش را فراهم كرد. جواب این است كه پول به این درجه اگر مطلوب باشد هرگز حالت حرص و پول پرستی را پیدا نمی كند مخصوصاً در اخلاق. پولی كه به خاطر اخلاق محبوب باشد هرگز ضد اخلاق نخواهد بود.

هدف تمدن :

به هرحال یك مطلب اساسی در تمدن این است كه چه چیز باید هدف تمدن و هدف بشریت و هدف اجتماع باشد. قطعاً پیامبران
جلد چهارم . ج4، ص: 107
توانستند هدف مشخصی را عرضه بدارند و یك تمدن هدفدار به وجود آورند، در حالی كه بشر امروز هنوز نتوانسته است هدفی برای تمدن خویش عرضه بدارد.

رابطه میان یك زندگی مرفه و آبرومند و ثروتمندانه و پرنشاط و پركار و میان آن هدف:

پیامبران گفتند هدف، خدا و لایتناهی و زندگی ابدی و دائمی باید بوده باشد و در عین حال توانستند رابطه ای میان یك زندگی معقول و مرفه و متكامل و میان آن هدف برقرار كنند. ولی بشر امروز نتوانسته است یك هدف معقول و مشخص معرفی كند و در عین حال میان یك زندگی آبرومند و شرافتمندانه و پر از كار و نشاط و جوشش و تكامل و آن هدف رابطه صحیح و معقول برقرار نماید.

دو نوع مكتب از نظر هدف زندگی و تمدن :

از نظر هدف، دو مكتب به طور كلی وجود دارد:

الف. مكتبی كه هدف روشن و مشخص معرفی می كند ولی راه وصول به آن هدف را پشت كردن به زندگی و شرافت زندگی و تمدن و كار و فعالیت و نشاط و جوشش و تكامل معرفی می كند، مانند همه مكتبهای ریاضتی و رهبانیتی. قطعاً راهبان و ریاضت كشان جهان از طبقه ای هستند كه می دانند چه می خواهند، یعنی هدف قطعی و مشخصی دارند مثلاً وصول به نیروانا، خلاصی روح از رنج بدن، كشتن اراده و اینكه هیچ نخواهد و امثال اینها. اما وسیله و راه چیست؟ زجر دادن به خود، مبارزه با تمدن.

آیا هدف پول باشد یا چیز دیگر؟ آن چیز دیگر چیست و چگونه می توان [آن ] را هدف قرار داد؟ :

ب. مكتبی كه رو به تمدن می آورد، به نشاط و كار و جوشش و فعالیت و پیشروی دعوت می كند، به استفاده از تنعمات دنیوی می خواند ولی نمی داند برای چه می خواند و برای چه تمدن را می خواهد. اینجاست كه هدف ما باید پول و مادیات باشد و یا چیز دیگر. سخن در آن چیز دیگر است. امروز مورد اتفاق است كه هدف تمدن و بشریت باید آن چیز دیگر باشد كه همانا معنویات است از قبیل صلح، تعاون، آزادی، عدالت، مساوات و غیر اینها. پس تا اینجا مسأله اینكه به اصطلاح دین، دنیا نباید هدف و مطلوب باشد روشن شد.

هدف قابل ایمان و جاذبه دار:

در اینجا دو مطلب دیگر باقی می ماند: یكی اینكه دیگران كه به
جلد چهارم . ج4، ص: 108
هدفهایی غیر مادی دعوت می كنند، آیا می توانند آن معنویات را به صورت یك هدف اساسی و روشن و قابل ایمان معرفی كنند؟ به عبارت دیگر آیا قادر است انسان را بسازد، لااقل در حد ایمان ریاضت كشان، چه رسد به ایمان مذهبیون؟ یعنی آیا قادرند واقعاً آن طور كه سارتر مدعی است «انسان» را هدف تمدن قرار دهند یا نه؟ جواب این است كه نه. اینها می خواهند زندگی را وسیله برای آن هدف قرار دهند ولی هدف روشن و مشخص و قابل ایمان و جاذبه داری ندارند، برعكس ریاضت كشان كه هدف روشن و مشخص و قابل ایمان (تا حدودی) دارند ولی وسیله آنها فرار از زندگی است نه رو آوردن به زندگی.

دو مطلب راجع به اسلام: آیا اسلام هدف معقول و جاذبه داری معرفی كرده است؟ :

مطلب دوم این است كه آیا اسلام واقعاً برای زندگی هدف مشخص و معقول و قابل ایمانی معرفی كرده است نظیر هدف ریاضت كشان (لااقل) و آنگاه رو آوردن به زندگی را به نحو معقولی وسیله وصول به آن هدف قرار داده است یا خیر؟ جواب این است كه بلی.

آیا اسلام آن هدف را از راه رو آوردن به زندگی خواسته است نه از راه پشت كردن به زندگی؟ :

از نظر اسلام قطعاً و مسلماً زندگی محدود نمی شود به حیات دنیا و انسان حیات خود را محصور به چند روزه دنیا نمی بیند، حیات آخرت هست (والاخرة خیر و ابقی. واللّه عنده حسن المآب) . اسلام اعتقاد به یك زندگی جاودانه را به وجود می آورد.

عبادات و معاملات به دو دنیای جداگانه تعلق ندارد:

از طرف دیگر همان طور كه در ورقه های اسلام و نیازهای جهان امروز گفتیم، در اسلام عبادات و معاملات به دو دنیای جداگانه تعلق ندارند و اشتغال به هریك مستلزم چشم پوشی از دیگری نیست.

كار و كسب در اسلام:

كار و كسب فریضه الهی است، كَلّ بر دیگران بودن گناه است، اتلاف و اسراف مال حرام است، شغل و حرفه جنبه تقدس دارد.

احقاق حقوق در اسلام:

احقاق حقوق جنبه تقدس دارد، آزادی و عدالت جنبه تقدس دارد.

جهاد و مبارزه در اسلام:

جهاد و مبارزه و سرسختی و عمل جنبه تقدس دارد.

مؤثر بودن در تحولات جامعه در اسلام:

مؤثر بودن در تحولات جامعه جنبه تقدس دارد. اسلام هرگز مشوق درماندگی و فقر نبوده است و ایاك والفقر گفته است.

اسلام مشوق عزت است:

اسلام مشوق عزت و سربلندی مؤمنین بوده است (وللّه العزة و لرسوله و للمؤمنین. و لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون
جلد چهارم . ج4، ص: 109
ان كنتم مؤمنین) . .

اسلام پاسدار شخصیت است:

اسلام پاسدار شخصیت و كرامت و شرف انسانی است و راهنمای او به اصلاح زندگی مادی علاوه بر زندگی معنوی است. اسلام می گوید نصیب خود را از دنیا فراموش مكن (و لاتنس نصیبك من الدنیا و احسن كما احسن اللّه الیك). اسلام می گوید: لیس منا من ترك دنیاه لاخرته او ترك آخرته لدنیاه و امثال اینها.

اسلام طرفدار پیكارجویی و مؤثر بودن در تحولات جامعه و هدف اجتماعی داشتن است:

اسلام تجارت، زراعت، درختكاری، دامداری و بالاخره هر شغل و حرفه مفیدی را مقدس می شمارد. اسلام دعوت به پیكارجویی و مبارزه و تأثیر در تحولات جامعه می نماید.

ترك دنیا آنگاه مذموم است كه ضد توجه به زندگی، ضد توجه به كار و شغل و حرفه و عمران و پیشروی وسایل مادی، ضد پیكارجویی و مبارزه، ضد مؤثر بودن در تحولات جامعه، ضد احقاق حقوق و ضد آزادی خواهی و عدالت خواهی و طرفدار بی طرفی و كناره گیری در این جهت باشد، طرفدار فقر و درماندگی و ذلت و توسری خوری باشد. اسلام ضد هیچ یك از اینها نیست، بلكه طرفدار اینهاست. اسلام ضد معبود قرار گرفتن پول و مادیات است كه منافی شخصیت انسانی است. اسلام ضد اطمینان و سكون و دلبستگی به دنیاست، ضد این است كه حد آخر هدف انسان همین زندگی دنیا باشد، ضد كمال مطلوب واقع شدن مادیات است، همچنین ضد این است كه انسان عملاً و عادتاً خود را وابسته و اسیر نماید، اما ضد تسلط بر دنیا و علاقه عملی به دنیا و مؤثر بودن و اداره كردن نیست بلكه مشوق آن است. تعالیم اسلام انگیزه تكاپو و جنبش و پیكار انسان در راه بهبود زندگی است.

خلاصه مطلب:

آنچه در اسلام راجع به تحقیر دنیا و به نام تحقیر دنیا داریم مربوط به چگونگی زندگی و دیگر هدف زندگی است كه برای چه باشد نه مربوط به اصل زندگی، یعنی اسلام طرفدار رو آوردن به زندگی [2] است نه پشت كردن به زندگی. ترك دنیا به معنی پشت كردن
جلد چهارم . ج4، ص: 110
به زندگی نیست و لهذا از ضروریات اسلام این است كه ترك كار، ترك تجارت و كسب، ترك تحصیل، ترك زراعت و كشاورزی و ترك دامداری غلط است.

اما در چگونگی زندگی. بعضی از چگونگیهای زندگی جنبه های مادی آن است كه بر اساس یك سلسله مصالح معقول مربوط به خود زندگی است از قبیل ترك شراب، قمار، ربا، خدعه، گوشت خوك و غیره. این ممنوعات همه اساس معقولی دارد و طب هم خود ممنوعیتهایی دارد، زندگی اجتماعی هم ممنوعیتهایی از قبیل دزدی دارد، كه البته به حساب پشت كردن به زندگی نباید گذاشته شود.

ولی بیشتر این چگونگیها جنبه های روانی دارد [3] از قبیل فلسفه زندگی [4] و اینكه هدف زندگی و تمدن آیا پول و آنچه با پول به دست می آید باشد یا نه؟ اینجاست كه فقط ادیان هستند كه هدفهای روشن و معنوی و فلسفه صحیح برای زندگی عرضه می دارند. اینجاست كه میلها را از بستگی و انحصار خارج می كنند و دشمن سكون و قناعت و رضایت و اخلاد نسبت به زندگی دنیا می شوند و اینجاست كه مسأله توسعه شخصیت و تولدی دیگر رخ می دهد.

اینكه چگونه لذتهایی را جستجو كنیم مربوط به چگونگی است.

اینكه لذات مادی لذات انحصاری نیست و هم اینكه در عین لذةٌ فی غیرمحرَّم مشروع است مربوط به چگونگی زندگی است.

دیگر اینكه خود را جسماً و روحاً چه اندازه ببندیم به مادیات
جلد چهارم . ج4، ص: 111
زندگی به وسیله عادت و به وسیله اسارت و معبود قرار دادن مادیات كه همان پرستش است.

دیگر اینكه انسان در مسیر زندگی سر دوراهی ها زیاد قرار می گیرد كه باید از یك چیز بگذرد. سربازی گذشت می خواهد، شرافت در قضاوت، امانت در كسب، صحت عمل در خدمت اداری، در طبابت همه گذشت می خواهد.

مسأله از دنیا گذشتن:

از دنیا گذشتن واقعاً یك مسأله جدی است. حتماً از ضروریات زندگی و تمدن، از دنیا گذشتن است. منتها بحث در این است كه انسان به خاطر چی و برای چی از دنیا بگذرد؟ یك وقت به صرف این خیال كه ضدیت است به طور كلی میان این زندگی و زندگی اخروی، پس باید از این گذشت تا به آن رسید كه البته مستلزم ترك همه چیز است اعم از حلال و حرام.

یك وقت برای این است كه آدمی در همین دنیا بر سر دوراهی قرار می گیرد و باید یا از یك امر مادی بگذرد یا از یك امر معنوی كه رضای حق در اوست، یا باید از پول و مقام بگذرد یا از حق و عدالت، یا از ثروت و شهرت بگذرد یا از شرافت و شخصیت و از امانت در كسب و از صحت عمل در خدمت اداری و از. . .

خلاصه:

اسلام طرفدار رو آوردن به زندگی است نه پشت كردن به زندگی و ریاضت. زندگی انسان دو نوع سرمایه دارد: مادی و معنوی. از نظر سرمایه های مادی طرفدار بهره برداری از زمین و نعمتهای زمین است با یك محدودیتهای معقول پزشكی و اجتماعی، و از نظر سرمایه معنوی طرفدار قلع و قمع میلها كه هریك نیرویی است نمی باشد، بلكه طرفدار پرورش میلهای عالیتر است و تعدیل میلها را از راه خروج از انحصار می خواهد.

اما چگونگی زندگی. بعضی چگونگیها مربوط می شود به سرمایه های مادی كه قوانین اسلام را در باب معاملات و سایر دستورهای زندگی تشكیل می دهد و بعضی مربوط است به
جلد چهارم . ج4، ص: 112
سرمایه های معنوی از قبیل فلسفه و هدف زندگی و تمدن وتوسعه شخصیت و تولد دیگر و لذات معنوی و خروج از بستگیها به شكل عادت و به شكل پرستش و اسارت و اینكه از دنیا گذشته باشد.


[1] . به عبارت دیگر مسأله رفض و ترك دنیا در اصطلاح قرآن- اگرچه این عبارت در قرآن نیست- و نهج البلاغه مربوط به هدف زندگی است نه خود زندگی، مربوط به این است كه زندگی چگونه باشد. البته راجع به چگونگی زندگی، چه از جنبه مادی و چه از جنبه روحی نیز نظر خاص دارد. به عبارت دیگر آن چیزی كه هدف دین است خود انسان است و خود انسان حاكم بر همه چیز است و محكوم دین.
[2] . رو آوردن به زندگی، به سرمایه ها و مایحتاج مادی فردی و اجتماعی و سرمایه های معنوی. از نظر سرمایه های معنوی، اسلام طرفدار قلع و قمع میلها نیست زیرا هر میلی نیرویی است، بلكه طرفدار پرورش دادن میلهای عالیتر است و طرفدار خروج از انحصار و بستگی.
[3] . یعنی مربوط است به عامل زندگی كننده نه به وسایل زندگی. پس از نظر اسلام به اصل زندگی نباید پشت كرد بلكه باید رو آورد و از نظر چگونگی زندگی تا آنجا كه مربوط است به مادیات، مربوط است به وسایل زندگی كه اسلام محدودیتهای معقولی طبی یا اجتماعی دارد و تا آنجا كه مربوط است به عامل زندگی كننده نیز لازمه زندگی وتمدن است.
[4] . درباره فلسفه زندگی مطلب این است كه دنیا برای انسان آفریده شده نه انسان برای دنیا و نه هیچ كدام برای هیچ كدام.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است