می توان گفت كه برخی دینداریها در عین دینداری بودن بر ضد
جلد چهارم . ج4، ص: 142
دینداری است. روح دین تهذیب نفس و طرد اخلاق رذیله و مبارزه
با هوای نفس است. البته روح اصلی دین خداخواهی و خداپرستی و
توحید به معنی واقعی كلمه است كه مستلزم امور نامبرده است. ولی
برخی دینداریها ناشی از هوای نفس و مطامع زیاد و دنیاپرستی است؛
یعنی شنیده اند كه مثلاً اگر از فلان راه مذهبی برویم پول و سرمایه ما
اضافه می شود، سلامت مصون می ماند، عمر زیاد می شود، فلان ذكر
یا ورد فلان اثر دنیوی را دارد. برای اینكه به وسیله دین به دنیا یعنی
به مادیات برسند، دنبال مظاهر به اصطلاح دینی می روند. شك نیست
كه دینداری صحیح زندگی سالم به دنبال خود می آورد ولی فرق است
میان اینكه انسان دین را به عنوان راه سالم زندگی انتخاب كند و اینكه
مظاهری دینی را وسیله برای مادیات قرار دهد و هدفش انباشتن و
تأمین مادیات باشد.
از نظر این طبقه، دین چیزی است مرموز و سحرآمیز و تأثیراتی
مرموز در كائنات دارد آنچنان كه جادو و سحر و طلسمات دارد، و
همچنان كه دنبال جادو و سحر رفتن هدفی جز یك مطمع ندارد
دینداری هم چنین است. از این رو این گونه دینداریها در جهت نذر و
نیاز و ختم و روضه هفتگی و خلاصه چیزهایی كه گفته می شود تأثیر
جادویی در باز شدن گرهها و حل مشكلات دارد، سیر می كند.