رجوع شود به دفتر 89، فصل مربوط به عقل و به ورقه عقل و
دین درباره اینكه عقل قادر نیست كه نفس امّاره را رام و مطیع كند و
این كار ایمان است:
كشتن این، كار عقل و هوش نیست
شیر باطن سخره خرگوش نیست
تشبیه عقل به علمای فرنگ و اتم شناس معاصر و تشبیه نفس
امّاره به قوای نظامی و حكومتهای جبار و مقتدر كه از عالم بیچاره
سلب هرگونه آزادی شده و محكوم است تمام افكار و تدبیرات خود
را علیرغم میل خود در راه منویات جاه طلبانه آنها به كار ببرد. كار
عقل نقشه دادن است اما برای چه هدفی و مقصدی، معلوم نیست.
می توان گفت عقل فی حد ذاته قوه عملی و حاكم بر اعمال نیست، آن
چیزی كه حاكم بر اعمال است انواع تمایلات است.