در كتاب
اسلام شناسی، صفحه 621، پاورقی 290، در توضیح
اینكه برای غرب اسپارتاكوس از سقراط و افلاطون و برای شرق
ابوذر از بوعلی و ملاصدرا كارآمدتر است، می گوید:
. . . زیرا برخلاف آنچه غالباً می پندارند، جامعه و تمدن را
ایدئولوژی و ایمان پی می ریزد و نه فلسفه و علم و صنعت و
هنر و ادب. اینها مصالح و مواد تمدن است. زمینه و روح تمدن
ساخته مردانی است كه دارای یك هدف اجتماعی و انسانی اند
و در راه آن مبارزه می كنند. اینان زمینه را می سازند و نبوغهای
فلسفی و علمی و هنری و فنی بعدها در این زمینه می رویند و
رشد می كنند. امروز مشرق برای متمدن شدن به یك ایمان
تازه نیاز دارد و بی آن وارد كردن مظاهر و مصالح تمدن
اروپایی بیهوده و حتی زیان آور است.
این بیان، شعر معروف پروین اعتصامی را تحت عنوان «شاهد و
شمع» به یاد می آورد:
شاهدی گفت به شمعی كامشب
در و دیوار مزین كردم. . .
جلد چهارم . ج4، ص: 161
در ورقه بلایا و شداید گفتیم اینكه می گویند رنجهای بزرگ
آدمهای بزرگ می سازند، در زمینه ای است كه آن مردان از حیات
یعنی از نوعی عشق و ایمان بهره مند باشند، خواه عشق دینی،
مسلكی، نژادی، وطنی و غیره كه او را به مقابله در برابر حوادث و
شكیبایی برای حفظ موضوع ایمان وادار كند، و اگرنه یك آدم
هرهری و بی مبنا به صرف اینكه خیلی چیزها می داند اما به چیزی جز
خودش دلبستگی و ایمان ندارد و عشق نمی ورزد و نمی پرستد، هرگز
مقاومت نمی كند و مانند برف در مقابل آفتاب آب می شود. ملت
فلسطین یا ویتنام كه به مصداق
و جعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا
دارند مقتدای ملتهای دیگر می شوند به خاطر این است كه در كوره
بلایا و شداید با روحی مملو از ایمان و عشق وارد شده و خالص از
آب درمی آیند. سدها و مانعها و دیوارهای روحشان می ریزد و
خراب می شود و حجابها دریده می شود اما روح و جوهر حیات كه
سراسر تموّج، حركت و نشاط است بیشتر تجلی می كند.