بعضی كه در منطق خود خیلی افراط می كنند، برای دین هیچ
گونه فایده ای قائل نیستند و صد درصد آن را مضر و زنجیر و مخدر
می دانند و بعلاوه مولود جهل نیز می دانند.
اما بعضی دیگر فواید دین را انكار ندارند ولی می گویند كه
جلوگیر علم است و ناسازگار با علم است؛ اگر می شد بشر از هر دوتا
استفاده كند خوب بود ولی به منزله دو دوایی است كه هر دو به
تنهایی خوبند ولی باهم نمی سازند، یا مثل دو خدمتكار در یك
خانه اند كه هر دو خدمت می كنند و صاحب خانه از هر دو راضی است
اما عیب این است كه خودشان با هم نمی سازند و دشمن یكدیگرند.
حق این است كه مسأله تناقض علم و دین در حقیقت تناقض
علم و دین نیست، تناقض متدینین (به ادعا) و علماست، جنگ بین
اغراض و اهواء پرچمداران هر دو است، یعنی جنگ بی دینی با
بی دینی است كه غرض و منافع دو دسته با یكدیگر اصطكاك پیدا
می كند و به نام علم و دین تمام می كنند، و یا جنگ جهل و جهل است،
یعنی یا علما از دین بی خبرند و یا متدینین از علم و یا هر دو و در
نتیجه سوء تفاهم پیدا می شود و جنگ پیدا می شود. پس در حقیقت
جلد چهارم . ج4، ص: 164
جنگ بین علم و دین نیست، جنگ بین اغراض و بی دینی هاست و یا
بین جهلها و بی علمی ها. پس مرجع و منشأ این خیال و توهم، یا
لادینی و غرض است و یا بی علمی و جهل.