1. ویلیام جیمز در فصل اول كتاب
دین و علم در فرق میان
مذهب و اخلاق می گوید:
اساس در مذهب و یا اخلاق این است كه ما چگونه خلقت و
جهان هستی را تلقی می كنیم؟ آیا این هستی و كائنات را با
جلد چهارم . ج4، ص: 171
سختی و رنج تلقی كرده، پاره ای از آن را قبول داشته و قسمتی
از آن را قبول نداریم یا آنكه برعكس آن را با آغوشی باز و دلی
آكنده از عشق و محبت استقبال می نماییم؟ اخلاق محض،
قوانین كلی جهان را كه حاكم بر كائنات می داند از روی علم و
اطلاع اطاعت می كند اما این اطاعت با یك سنگینی و ملالت
همراه است كه در قلب خود هیچ گونه حرارت و شوقی ندارد
[1]. و هیچ وقت احساس اینكه این قوانین مانند یوغی است به
گردن او
[2] از او جدا نمی شود. اما در مذهب برعكس، این اطاعت سرد و غم انگیز جای خود را به استقبال و پذیرشی گرم
كه همه چیز را پر از لطف و شوق و صمیمیت و نشاط می سازد
وا می گذارد. جان جانان جهان كه فیلسوف رواقی خود را به آن
تسلیم می كند احترام و تعظیم
[3] را متوقع است اما خدای مسیحی محبت و عشق را طالب می باشد. اینجاست كه می بینیم
این دو دسته در دو محیط مختلف از عواطف و احساسات
واقعند كه در مقابل یكدیگر یكی به سردی قطب و دیگری به
گرمی و حرارت خط استواست، گو اینكه نتیجه ای كه هریك
از آنها به دست می آورند یعنی تسلیم محض و بدون چون و
چرا یكی باشد.
یكی می گوید: در كف شیر نر خونخواره ای. . . دیگری می گوید:
رضا اللّه رضانا اهل البیت. یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربك. . .
2. راجع به اینكه دین مخصوصاً خداشناسی پشتوانه اخلاق و
یگانه منطق و پایه انسانیت است، رجوع شود به ورقه های توحید،
جلد چهارم . ج4، ص: 172
اول الدین معرفته.
3. رجوع شود به ورقه دین و تأثیر آن در رضا و خشنودی از
جهان.
[1] . چون به نظر یك عالم اخلاق، به خاطر مصلحت زندگی چاره ای نیست از اینكه خود را تطبیق دهیم بر جهان (رجوع شود به دفتر 96، شماره ی 99، راجع به تأثیر دین در رضا و انطباق با محیط) .
[2] . و باری است بر دوش او و گاهی خاری است در چشم او.
[3] . از نوع احترام و تعظیم زورمندان و جاه طلبان