1. روز یأس و ناامیدی كافران و رفع خطر از خارج دنیای اسلام و
انحصار خطر به داخل حوزه ی اسلامی.
2. همان طوری كه در آیه می فرماید: از دشمن خارجی نترسید و
از من بترسید كه نعمت شما را به واسطه ی عدم لیاقت سلب كنم. پیغمبر
فرمود: .
انی لااخاف علی امتی مشركاً و لا مؤمناً و اما المؤمن فیمنعه اللّه
بایمانه و اما المشرك فیقمعه اللّه بشركه ولكن اخاف كل عالم
اللسان منافق الجنان یقول ما تعرفون و یفعل ما تنكرون. .
3. جلسه ای محترم و بسیار عزیز؛ از دو جهت فوق العاده عزیز
است كه به همان موجب من این راه دراز را طی كرده و آمده ام كه با
خوشوقتی در این جشن شركت كنم. اولاً این جشن مذهبی و دینی از
طرف جوانان یعنی نیروهایی كه آینده و سرنوشت به دست آنها
[است ] تشكیل می شود و دیگر اینكه [توسط] جوانان تحصیل كرده
و رشد یافته یعنی طبقه ای كه مغزشان رشد كرده و قدرت تجزیه و
جلد نهم . ج9، ص: 211
تحلیل مسائل را دارند تشكیل شده است. عصر ما عصری است كه
هم كوشش می شود جوانان از مذهب فاصله بگیرند و هم میان علم و
دین تضاد تصنعی برقرار شود. .
به مناسبت عید سعید غدیر كه روز انتصاب امیر علیه السلام است، از
جهات زیاد می توان بحث كرد كه البته بحث كرده اند و البته سخن، چه
از ناحیه ی شخصیت امیرالمؤمنین و چه از ناحیه ی خصوص حادثه و
حدیث غدیر، خیلی وسیع و كثیر الجوانب است: .
1. واقعیت این حادثه و قطعی بودن آن با استناد به مدارك معتبر و
اصیلی كه اكنون موجود است. در این زمینه كتابها نوشته شده است.
یك جلدِ
عبقاتو قسمتی از مباحث كتاب
الغدیرمربوط به این
مطلب است. .
2. از جنبه ی فقه الحدیثی و اینكه مقصود رسول اكرم از جمله ی
من
كنت مولاه فهذا علی مولاهبا مقدمات و مؤخراتش قولاً و عملاً [چه
بود] كه مقدمتاً فرمود:
الست اولی بكم من انفسكم؟ قالوا: بلی. فقال:
من
كنت مولاه فهذا علی مولاهو سپس فرمود:
اللّهم وال من والاه و انصر من
نصره و اخذل من خذلهو ضمائمش كه در محلی نزدیك جحفه این
كار را كرد، بعد از حجة الوداع این كار را كرد یعنی پس از اعلامیه های
مهم حجة الوداع؛ دیگر اینكه علی را همه می شناختند و شخصی
دیگر به این نام نبود، در عین حال رسول اكرم علی را به روی دست
بلند كرد و آنگاه گفت:
من كنت مولاه فهذا علی مولاه. . . .
3. اصلحیت مولی از دیگران، چه از جنبه ی علمی و چه عملی كه
خود می فرماید: .
واللّه لقد تقمصها فلان و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من
الرحی ، ینحدر عنی السیل و لایرقی الیّ الطیر. . . .
4. سوابق فضائل علی از: سابقه ی شرك نداشتن، مربّی بر تربیت
خاص پیغمبر بودن، مخلص بودن،
لایخاف فی اللّه لومة لائمبودن،
جلد نهم . ج9، ص: 212
سوابق شجاعت و فداكاری و امتیازاتی كه در تاریخ اسلام نصیب او
شده است. .
5. نصوص رسول خدا و یا آیه های قرآن در غیر غدیر درباره ی
ولایت علی.
6. آیات دیگری در فضیلت علی كه مربوط به خلافت نیست، مثل
سوره ی
هل اتیو یا احادیث نبوی در این زمینه كه فوق العاده و فراوان
است. .
آنچه امشب می خواهم بحث كنم مطلبی است در اطراف همین
موضوع كه بیشتر در عمل به درد ما می خورد و امروز هم مورد نیاز
ماست و آن اینكه چگونه شد كه با آن همه تأكیدات رسول اكرم باز
هم این امر اجرا نشد؟ آیا واقعاً مسلمین تمرد كردند یا اغفال شدند؟
اگر تمرد كردند، به چه شكل بود؟ آیا به خاطر این امر كه بر ضد
تعصبات آنها بود، از اسلام برگشتند و یكباره كافر شدند و یا تنها در
همین موضوع تمرد كردند؟ اگر اغفال بود، چگونه شد كه مسلمین
اغفال شدند؟ قطعاً در صورت اغفال، عده ای را كه اغفالگر هستند
باید متمرد شناخت؛ متمرد در همین یك فرمان یا در اصل اسلام؟
مطلبی است كه فعلاً وارد بحث آن نمی شویم. .
ما بحث خود را از خود آیه ی غدیر شروع و هم استنتاج می كنیم.
آیه چنین است: .
الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلاتخشوهم و اخشون الیوم
اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام
دیناً. .
در این چند جمله چند مطلب بیان شده است: .
1. در امروز امید نهایی كفار تبدیل به ناامیدی شد. .
2. پس، از ناحیه ی آنها نگران نباشید. .
3. اما از ناحیه ی من نگران باشید.
جلد نهم . ج9، ص: 213
4. امروز دین شما را به حد كمال و انعامم را بر شما به حد اتمام
رساندم و امروز اسلامِ كامل شده و تمام شده را به عنوان دین شما
پسندیدم. .
در قسمت اول، یك حادثه ی تاریخی را بیان می كند و در قسمت
دوم مسلمانان را تسلی خاطر می دهد. در قسمت سوم اعلام خطر
می كند. در قسمت چهارم اهمیت بلكه كمال اهمیت حادثه ی غدیر را
بیان می كند كه كمال دین و تمام نعمت به اوست و روح اسلام است. .
از آن جهت كه تمام نعمت به اوست، فقط جزء متن بودن آن را
بیان می كند و از این نظر درباره ی یك دستورالعمل واجب فرعی نیز
می توان اینچنین اظهارنظر كرد. ولی از آن نظر كه كمال دین است
نشان دهنده ی این است كه یك جزء طولی است نظیر نفس نباتی كه
كمال جسم جامد است و نفس حیوانی كه كمال نفس نباتی است و
نفس انسانی كه كمال نفس حیوانی است؛ نظیر این است كه می گوییم:
«كمال العلم بالعمل و كمال العمل بالنیة و كمال النیة بالاخلاص» كه
مقصود این است آن اثر واقعی بدون این حاصل نمی شود. همچنین
است:
اول الدین معرفته و كمال معرفته التصدیق به و كمال التصدیق به
توحیده. .
در چهار قسمت این آیه، ما بحث خود را در قسمت سوم اشباع
می كنیم
[1]
[1] [در اصل نسخه ی دستنویس، مطلب ناتمام است. ]