در
کتابخانه
بازدید : 816761تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد نهم
مقدمه
Expand سیره نبویسیره نبوی
Expand امامتامامت
Expand امام علی علیه السلامامام علی علیه السلام
Expand حضرت فاطمه علیها السلامحضرت فاطمه علیها السلام
Expand امام حسن علیه السلامامام حسن علیه السلام
امام سجاد علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلامامام صادق علیه السلام
Expand موسی بن جعفر علیه السلامموسی بن جعفر علیه السلام
Expand امام رضا علیه السلامامام رضا علیه السلام
Collapse مهدی موعودمهدی موعود
Expand فهرست هافهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. اخبار مهدی در قرن دوم- كه قرن تدوین اخبار است- مسلّم بوده و هیچ یك از ائمه ی حدیث آن را مردود نشمرده است و همه ی بحثها درباره ی این بوده كه مهدی چه كسی است. احمد بن حنبل و ترمذی احادیث مهدی را نقل كرده اند. بخاری و مسلم حدیث نزول عیسی در آخرالزمان را نقل كرده اند، گو اینكه حدیث مهدی را نقل نكرده اند ولی البته رد هم نكرده اند و عدم نقل آنها دلیل بر رد نمی شود. .

تنها در قرون اخیره است و شاید از ابن خلدون شروع شود كه همه ی احادیث مربوط به مهدی را مردود می شمارد. باید دید ابن تیمیّه كه روش نقّادی در حدیث دارد چگونه اظهارنظر كرده است. .

2. آیات قرآن: .

الف. و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا. . . .

ب. وعداللّه الذین امنوا و عملوا الصالحات. . . .

ج. هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق. . . .

د. و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر. . . .

هـ. و تمت كلمة ربك صدقاً و عدلاً. . . .

3. دعایصحیفه ی سجادیه، دعای عرفه (47) ص 336: .

اللّهم انك ایّدت دینك فی اوان بامام اقمته علماً لعبادك و مناراً فی بلادك بعد ان وصلت. . . .

4. نهج البلاغه، حكمت 147:
جلد نهم . ج9، ص: 376
اللّهم بلی لاتخلو الارض من قائم للّه بحجة اما ظاهراً مشهوراً و اما خائفاً مغموراً لئلاّ تبطل حجج اللّه و بیناته و كم ذا و أین؟ اولئك و اللّه الاقلّون عدداً و الاعظمون عنداللّه قدراً، یحفظ اللّه بهم حججه و بیناته حتی یودعوها نظرائهم و یزرعوها فی قلوب اشباههم، هجم بهم. . . .

ابن ابی الحدید می گوید: .

و هذا كاد یكون تصریحاً بمذهب الامامیة الاّ ان اصحابنا یحملونها علی ان المراد به الابدال الذین وردت الاخبار النبویة عنهم انهم فی الارض سائحون فمنهم من یعرف و منهم من لایعرف و انهم لایموتون حتی یودعو السرّ و هو العرفان عند قوم آخرین یقومون مقامهم. .

5. از قرآن ظاهر می شود كه عاقبت با متقین است، آنهم در یك سطح جهانی نه منطقه ای و نه قومی. .

6. پریشانیها و سامانیها در سطحهای رو به بالا- دفتر 83، یادداشتهای مربوط به حضرت حجت، شماره ی 29. .

7. مسئله ی اینكه آیا اصلاح، انقلاب را تأخیر می اندازد یا تسریع می كند و اینكه در نظام تكاملی تسریع می كند. ما نباید همواره اجتماع را به صورت یك قرحه [1]فرض كنیم و طرفدار انفجار آن باشیم، بلكه میوه ای است كه باید برسد. (ایضاً دفتر 83، شماره ی 30) .

8. سه دوره برای فرد: كودكی و بازی، جوانی و خشم و شهوت، پیری و عاقله مردی و فرهنگ و تجربه و معرفت.

ایضاً سه دوره برای اجتماع بشری: دوره ی اساطیر و جهالت و
جلد نهم . ج9، ص: 377
كارهای كودكانه، دوره ی بمب و مینی ژوپ، دوره ی [2]عقل و علم و صلح و صفا و حقوق بشر به معنی واقعی و عدالت و معنویت. علیهذا فرض نابودی در دوره ی مشابه دوره ی ما مساوی است با جوانمرگی بشر، همچنان كه اگر در دوره ی اول نابود شده بود مساوی بود با كودك میری. .

9. حافظ می گوید:
مژده ای دل كه مسیحا نفسی می آید
كه ز انفاس خوشش بوی كسی می آید
از غم هجر مكن ناله و فریاد كه دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
كس ندانست كه منزلگه مقصود كجاست
این قدر هست كه بانگ جرسی می آید
ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم و بس
موسی اینجا به امید قبسی می آید
خبر بلبل این باغ بپرسید كه من
ناله ای می شنوم كز قفسی می آید
10. مهدویت نه یك آرزوی كودكانه است [3]كه هدفش فقط انتقام است، بلكه یك فلسفه ی بزرگ جهانی است مبنی بر: .

الف. خوشبینی به زندگانی سعادتمندانه ی بشر و نابود نشدن دنیا و به عبارت دیگر خوشبینی به اینكه بشر دوره ی عمر را به پایان می رساند و به پیری و كمال می رسد. .

ب. پیروزی و حكومت عقل و سقوط حكومت خشم و شهوت.

ج. عاقبت و پیروزی با عدل و حق است نه ظلم و باطل؛ با صالحان و متقیان و مستضعفان است نه با زورمندان [4]، فاسدان،
جلد نهم . ج9، ص: 378
اقویای داروینی، زرداران و زورداران. و مخصوصاً همان طور كه در دفتر 83 شماره ی 43 گفته ایم مهدویت مساوی است با دجّال كُشی یعنی خریتهای عوامفریب. دجّال مظهر فریب است و معلوم می شود تمام مفاسد در مظاهر فریب صورت می گیرد [5]. .

11. كتابدادگستر جهان: .

داستان فاطمه بنت الحسین (ص 29) ، سخن زهری كه چرا این خانواده عجله می كنند (ص 30) ، داستان مذاكره ی منصور با مسلم بن قتیبه درباره ی محمد بن عبداللّه بن محض (ص 30) ، داستان مختار و محمد بن حنفیه (ص 31 و 32) ، داستان محمد بن عبداللّه كه دوستانش او را مهدی و دشمنانش نفس زكیه می خواندند (ص 33) ، داستان بیعت فقیه محمد بن عجلان و عذرخواهی فقهای مدینه (ص 33) ، داستان امام صادق و محمد بن عبداللّه (ص 35) ، شعر دعبل: خروج امام لامحالة واقع- یقوم علی اسم اللّه بالبركات.

12. از قرآن ظاهر می شود كه عاقبت (در سطح جهانی) با متقین است. .

13. ظهور انفجارمانند. دفتر 83 نقل ازمنتخب الاثردر حدیث جابر انصاری: ثم یقبل كالشهاب الثاقب. .

14. همان دفتر: جنگ از موجبات و مقدمات ظهور مهدی (آیا این جنگ، جنگ صالح با طالح است یا جنگ طالح با طالح؟ )
جلد نهم . ج9، ص: 379
15. دفتر 83، شماره ی 5 و 17، استدلال به آیه ییحی الارض بعد موتهاخیلی جالب است. همچنین تطبیق آیه یو النهار اذا جلّیهاكه در شماره ی 6 آن دفتر آمده است، خصوصاً با توجه به همریشگی ظلم و ظلمت. .

16. سیره ی انقلابی. حدیث شماره ی 8: سأله (ای الصادق علیه السلام) عن المهدی فقال: یصنع كما یصنع رسول اللّه، یهدم ما كان قبله كما هدم رسول اللّه الجاهلیة و یستأنف الاسلام جدیداً. ایضاً حدیث شماره ی 9. ایضاً مضمونیعبدك و لایشرك بك شیئاً [6]در دعای افتتاح ناظر به همین مطلب است. .

17. سیره ی زاهدانه. دفتر 83، شماره ی 11.

18. در ورقه های
مهدی موعود- امدادهای غیبی

، شماره ی 12 با مقدماتی ثابت كرده ایم كه جهان و دنیای بشریت به سوی بن بست می رود و علیهذا یا نابودی است و یا دست غیبی. در ورقه های
آینده ی دین و مذهب

همین مطلب به صورت دیگری تقریر شده است، یعنی راههای دیگر بر اثر مطالعات جدیدتر در زمینه ی رفتن دنیا به طرف بن بست ذكر شده. مراجعه شود و دو بیان جمع و تلفیق شود. .

19. دفتر 83، شماره ی 15: الخصالفی حدیث تعلیم امیرالمؤمنین اصحابه فی مجلس واحد اربعمأة باب مما یصلح للمؤمن فی دینه و دنیاه: .

. . . و لو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها ولاخرجت الارض نباتها [7]و لذهبت الشحناء من قلوب العباد [8]و اصطلحت السباع و البهائم [9].

جلد نهم . ج9، ص: 380
20. راجع به مشخصات آن عصر، رجوع شود به ورقه های
مهدی موعود- امدادهای غیبی

ص 421 كه تلخیصی است از دفتر 83. ایضاً خود دفتر 83، شماره ی 26.

از بین رفتن شرور اخلاقی و عملی:

21. دفتر 83، شماره ی 16: . . . و یذهب الشر و یبقی الخیر(جنگ خیر و شر و استقرار حكومت بر خیر با توجه به فلسفه ی اضداد [10]و عقاید زردشتیان درباره ی غلبه ی خیر بر شر و نظریه ی قرآن راجع به پیروزی صالحان و متقیان و مؤمنان عامل به عمل صالح و مستضعفان و فرق آن با نظریه ی زردشتیان كه آنها مربوط می دانند به نظام كل عالم و سخنی سخیف است و اسلام مربوط می داند به تكامل جامعه ی بشری)و یذهب الزنا و شرب الخمر و یذهب الربا و یقبل الناس علی العبادات و الشرع و الدیانة و الصلوة فی الجماعات و تطول الاعمار و تؤدّی الامانات و تحمل(كذا)الاشجار و تتضاعف البركات. . . .

22. شماره ی 19: یبلغ سلطانه المشرق و المغرب(حكومت واحد جهانی)و تظهر له الكنوز(تسلط كامل بر منابع زمینی و یا آشتی انسان و طبیعت [11])و لایبقی فی الارض خرب الاّ یعمره(عامل آبادانی كلی نه خرابی) . .

23. شماره ی 23: عن الحسن بن علی عن ابیه علیه السلام قال: .

یبعث اللّه رجلاً فی آخر الزمان و كَلَب من الدهر و جهل من الناس یؤیده اللّه بملائكته و ینصره بآیاته و یظهره علی اهل الارض حتی یدینوا طوعاً او كرهاً یملأ الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً یدین له عرض البلاد و طولها لایبقی كافر الاّ آمن
جلد نهم . ج9، ص: 381
و لا طالح الاّ صلح و تصطلح فی ملكه السباع و تخرج الارض نبتها و تنزل السماء بركتها و تظهر له الكنوز یملك ما بین الخافقین اربعین عاماً فطوبی لمن ادرك ایامه و سمع كلامه. .

24. امام مظهر عدل و ایده آل انبیاست، نه مظهر ایده آل كهنه پرستان یا بیكارگان یا نژادپرستان یا بیماران عقده ای كه در شماره ی 27 و بعد به آنها اشاره خواهد شد. .

25. یكی از عناصر اساسی این فكر و این فلسفه، عنصر نفی و انكار و ضد تسلیمی است كه در این فلسفه نهفته است. باید توجه داشت كه همان طور كه در فلسفه ی جدید تا حدودی این مطلب روشن شده است، یك موجود متكامل تا به مرحله ی نفی و انكار نرسد و وضع حاضر خود را طرد نكند به مرحله ی اثبات و كمال نمی رسد و همان طور كه در ورقه های
معنی و ارزش آزادی

و ورقه های
آزادی معنوی

گفته ایم آزادی صرفاً یك مفهوم منفی محض نیست، واجد یك معنی اثباتی است و آن روح و حالت انكار و نفی و طرد است. نفی و طرد و انكار یك حالت اثباتی است. منفی، امر اثباتی است و خود نفی نیز هجوم است، نتیجه اش عدم مانع است. و از طرف دیگر ایده آل عالی و منطقی داشتن و كمال مطلوب جو بودن شرط رسیدن به حالت نفی و انكار است. انسان تخم مرغ زیر مرغ نیست كه تحت عوامل طبیعی به حالت نفی وضع موجود خود برسد. .

در فلسفه ی مهدویت، حكومتها و رژیمها كه یا ظلم مطلق اند و یا ظلم و عدل نسبی، همه طرد می شوند و به آنها به عنوان مانعی برای عدل جهانی كه باید از میان برداشته شود نظر می شود. .

26. از مطلب بالا یك نكته ی دیگر روشن می شود و آن رسالت و وظیفه ی مردم است. درست است كه عدل جهانی مانند نیروی حیاتی است و جنبه ی ماورائی دارد، ولی تا موانع رفع نشود حیات تجلی نمی كند. پس وظیفه ی مردم است مبارزه با موانع برای تسریع ظهور عدل مطلق. به عبارت دیگر تا مردم كمال جو و عدل مطلق طلب
جلد نهم . ج9، ص: 382
نباشند، آنهم طلبی صادق و توأم با تلاش، به آن هدف عالی ماورائی نمی رسند. .

27. در زمینه ی موعود اسلام مسائلی هست كه همه ی آنها باید مورد توجه قرار گیرد: .

الف. اینكه موعود اسلام در درجه ی اول یك ایده [12]و یك فكر و یك مرحله ی خاص از زندگی بشر است و لازم است درباره ی مشخصات آن از نظر اجتماعی بحث شود كه مثلاً آیا یك فكر و آرزوی مرتجعانه و كهنه پرستانه است، یعنی آرزوی بازگشت و رجعت جامعه به عقب است- كه غالباً بلكه همیشه در جامعه گروهی هستند كهنه پرست كه توجهشان همیشه به گذشته است- و ناشی از نارضایی از پیشرفتهای زندگی كه نمونه ی آن را غالباً در نسلهای كهنه و عقب مانده می بینیم كه گذشته در نظر آنها ایده آل است. و یا یك آرزوی كاهلانه است نظیر آنچه در مشروطیت گروهی از مردم به این صورت تبلیغ شدند كه مشروطه یعنی آنكه صبح به صبح نان سنگك و كباب فرد اعلی به در خانه ی همه كس می برند. و یا یك فكر مثلاً انتقام جویانه و ناشی از عقده های بیمارگونه است و مشخصات انتقام جویانه نسبت به فرد یا قومی در كار است و بس. تقی با نقی كینه دارد و آرزو دارد در دولت مهدی انتقام خود را در موضوع پول، مقام، عشق بگیرد. مهدی ظهور می كند تا عقده های متراكم را بگشاید و كینه های انباشته شده را تسلی بخشد و سینه های مملو از غیظ را شفا دهد. و یا یك آرزوی قومی و ملی و نژادی و ناسیونالیستی است در برخوردهای اقوام و ملل كه یك ملت آرزوی برتری دارد و چون عملاً به آن نمی رسد، به صورت یك آرزوی دور در آینده متجلی می شود [13]و از همین قبیل است آرزوی یك خانواده ی خاص، آنچنان كه كسروی گفته است. و یا فكری است برتر از این تصورات كودكانه؛ فكری است بر اساس یك
جلد نهم . ج9، ص: 383
فلسفه ی قابل توجه راجع به طبیعت و اجتماع و آینده ی بشریت، فارغ از آرزوهای مرتجعانه و یا جاهلانه و دلبستگیها به عادات كهنه و یا كینه جویی های فردی و شخصی و طایفگی و یا آرزوهای قومی و ملی [14]. .

این است كه ما قبل از هر چیز باید ماهیت این وعده را- قطع نظر از اینكه به وسیله ی چه شخصی اجرا می شود- تجزیه و تحلیل كنیم و كالبدشكافی نماییم. فكر و ایده نیز مانند بدن یك انسان گرچه یكپارچه و بسیط به نظر می رسد، از اجزاء و عناصر و اعضا تشكیل شده و با تشریح و تجزیه می توان آن را شناخت. بعداً خواهیم گفت كه در آیینه ی این ایده آرمانهای اصلی اسلام منعكس است و این خود وسیله ای است برای اسلام شناسی، و هم خواهیم گفت كه افراد مسلمان از مهدویت می توانند ایده الهام بگیرند. .

ب. مرحله ی دوم مربوط است به مجری یا مجریان این ایده، یعنی موعود اسلام از نظر عامل انسانی. در باب مجری باید گفت [15]از نظر شیعه و سنی مسلّم است كه لقب آن مجری، مهدی است و از اهل بیت یعنی اولاد حضرت رسول و قطعاً از اولاد حضرت زهراست. ولی از نظر ما شیعیان شخصش معین است، در سال 255 متولد و در آخرالزمان ظهور می كند. قهراً در اینجا مسائلی از قبیل اثبات وجود آن حضرت، یعنی اثبات حیات و ادامه ی عمر و اسرار طول عمر و فلسفه ی غیبت با اشكالات و استبعادات به میان می آید و ما بعداً ان شاء اللّه در این زمینه خصوصاً فلسفه ی غیبت بحث می كنیم. .

ج. مرحله ی سوم این است كه به هر حال- اعم از آنكه مانند سنّیان تولد مجری را در آخرالزمان بدانیم و یا طبق عقیده ی خودمان او را
جلد نهم . ج9، ص: 384
تولدیافته و حیّ غایب بدانیم- وظایف ما در عصر انتظار چیست؟ .

د. انتظار ظهور از نظر تربیتی و اجتماعی چه اثری در جامعه می گذارد؟ آیا به جامعه حیات و نشاط و امید و اعتماد می دهد یا نومیدی و افسردگی و بی اعتمادی خصوصاً نسبت به قیامها و نهضتهای اصلاحی؟ آیا انتظار ظهور مهدی انتظاری سازنده است یا بازدارنده؟ .

28. اما مشخصات [16]: .

الف. خوشبینی به آینده ی بشریت به معنی اینكه بشر در نیمه راه عمر نابود نمی شود و باقی می ماند. جامعه ی بشریت دوره ی عمر خود را كامل می كند، در نیمه راه عمر جوانمرگ نمی شود (زیرا همان طور كه در صفحه ی 376 و 377 گفتیم جامعه ی بشریت مانند یك فرد سه دوره را طی می كند: دوره ی بازی و تخیّل و اساطیری، دوره ی جوانی و خشم و شهوت و بمب و مینی ژوپ، و دوره ی عقل و تجربه و كمال و صلح و صفا و عدل و انصاف و عواطف انسانی و حقوق بشر) برخلاف آنچه امروز علمای امروز با بدبینی [17]به آینده ی جهان می نگرند [18]. .

ب. پیروزی صلاح و تقوا و عدل و انسانیت بر زر و زور و فریب، و پیروزی صالحان و متقیان بر ارباب زور و مستكبرین و بر ارباب زر و مترفین و بر دجّالها و مظاهر فریب. قبلاً در صفحه ی 378 گفتیم كه این پیروزی، پیروزی جناحی است بر جناحی كه دائماً درگیرند و مربوط است به تضادهای اجتماعی. .

ج. حكومت جهانی واحد كه در شماره های 22 و 23 این ورقه ها و در ورقه های
مهدی موعود- امدادهای غیبی

گفته ایم. (مربوط است به پیشرفت تمدن و استعداد بشر) .

جلد نهم . ج9، ص: 385
د. او مأمور عمران جهان است نه تخریب. لایبقی فی الارض خرب الاّ یعمره(نمره ی 22) . (مربوط است به ایده ی خود مهدی موعود و ایده ی اسلام درباره ی عمران) . .

هـ. بلوغ بشریت به مقام خردمندی كامل. و یغبقون كأس الحكمة بعد الصبوح، یملأ الارض قسطاً و عدلاً و نوراً و برهاناً، یضع یده علی رؤوس الناس فتكمل عقولهم. . . این جهت مربوط است به كمال اخلاقی بشر، چنانكه در صفحه ی 377 گفتیم. .

و. برقراری عدل، امنیت، استفاده از همه ی مواهب و بركات و ذخایر زمین، ثروت عمومی، تقسیم مال و ثروت بالسویه، طول عمر و بهداشت كامل.

ز. پیشرفت تمدن مادی و صنعتی: .

ان قائمنا اذا قام مدّ اللّه لشیعتنا فی اسماعهم و ابصارهم حتی لایكون بینهم و بین القائم برید، یكلمهم فیسمعونه و ینظرون الیه و هو فی مكانه. .

ان المؤمن فی زمان القائم [19]و هو بالمشرق لیری اخاه الذی فی المغرب و كذا الذی فی المغرب. . .
.

ح. احیای اسلام در حدی كه گفته شده: و یستأنف الاسلام جدیداً.

همه ی دستورهای اجرا نشده ی اسلام اجرا می شود. .

ط. مفاسد: زنا، شرب خمر، ربا، كینه ها و شحناها، دروغ، خیانت، دزدی، جنایت، همه از بین می رود. .

ی. ظهورش و سیره اش انقلابی است. (ر. ك: نمره ی 16) .

یا. زندگی اش زاهدانه است، خیر برای عموم است و مشقت برای یارانش. پس برای ارضاء مطامع دار و دسته ی خودش نیامده
جلد نهم . ج9، ص: 386
است. .

29. بهتر است مطلب، همان طوری كه اخیراً در دفتر 83 ذیل شماره ی 26 نوشته ایم، به این صورت طرح و تشریح شود: .

اولاً عنوان مطلب: نوید و آرمان اسلام.

ثانیاً آیه ی كریمه یو تمّت كلمة ربك صدقاً و عدلاً لا مبدّل لكلماته و هو السمیع العلیم. .

ثالثاً مطلب این طور عنوان شود كه مسئله ی ظهور مهدی در آخرالزمان و برقراری حكومت عدل و ایمان، یك نوید و یك آرمان اسلامی است و موعود اصلی اسلام آن آرمانهاست كه تحقق خواهد یافت و وجود مقدس امام زمان تحقق دهنده ی این آرمانهاست. یكی از طرق شناسایی آرمانهای اسلامی شناخت ماهیت و كیفیت این آرمان است، و همان طوری كه سیره ی واقع شده ی رسول خدا و ائمه ی اطهار مثلاً امیرالمؤمنین در دوره ی چهارساله ی خلافت نشان دهنده ی آرمانهای اسلامی است، سیره ی توصیف شده ی مهدی در آینده نیز معرّف آرمانهای اسلامی است كه هر مسلمانی باید برای تحقق این آرمانها كوشش كند و هر آرمان دیگری را نفی كند و تسلیم نشود و به آن قناعت نكند و بعلاوه وسیله ای است برای الهام گیری ایده و آرمان برای مسلمانان. .

پس در حقیقت تحقیق درباره ی مشخصات و ماهیت این نوید سه فایده دارد (بلكه چهار فایده) و مطلب باید از اینجا شروع شود: .

از احادیث مسلّم ما این حدیث است: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة. معرفت امام هر زمان اولاً به شخص است كه كیست و پسر كیست، كه این معرفت شناسنامه ای است. دوم به شخصیت و صفات و خصایل است كه معمولاً در همه ی ائمه مشترك است و شاید اختلافاتی در بعضی خصوصیات باشد، مثل حلم و شجاعت. سوم در برنامه است، زیرا هر امام به اقتضای زمان و شرایط زندگیش و جبهه و جبهه هایی كه در برابرش از نظر اسلامی گشوده است وظیفه و برنامه ای دارد. مسلماً برنامه و جبهه ی امام حسین با برنامه و جبهه ی امام صادق نمی توانسته یكی باشد و برای یك مأموم و
جلد نهم . ج9، ص: 387
پیرو علاوه بر معرفت شناسنامه ای و معرفت به اصطلاح بیوگرافیك، معرفت برنامه لازم است. برای ما در عصر غیبت در شناخت امام زمان، شناخت برنامه ی ایشان و مأموریت خاص و وظیفه ی ایشان ضروری است. .

پس اولین فایده، معرفت امام زمان خود ماست و دومین فایده پی بردن به ارزش آرمان مورد ایمان و در حقیقت شناخت خودمان، و سوم اسلام شناسی، چهارم ایده گیری. اولاً خود این نوید را كاملاً می شناساند كه مترقی است یا منحط؟ آیا از یك روحیه ی ارتجاعی و یا روحیه ی انتقامجو و كینه توز و یا نژادپرست و یا تنبل- كه به انتظار این هستند كار نكنند و زمین خود به خود ارزاقش را در اختیار آنها قرار دهد [20]- ناشی شده و یا یك ایده ی عالی مترقی انسانی است؟ و ثانیاً راه بسیار معتبری است برای شناخت آرمانهای اسلام و بینشهای اسلامی و برای اسلام شناسی، چون بدون شك حضرت حجت دین و شریعت جدیدی نمی آورد بلكه دو كار می كند: یكی بدعت زدایی و مبارزه با آنچه بر اسلام از برگ و سازها بسته اند كه به قول شاعر:
دین تو را از پی آرایشند
از پی آرایش و پیرایشند
بس كه ببستند بر او برگ و ساز
گر تو ببینی نشناسیش باز
كار دیگر اینكه آنچه در گذشته از هدفهای اسلامی به واسطه ی آماده نبودن شرایط اجرا نشده (آنچنان كه علی نتوانست با صلوة تراویح مبارزه كند) به وسیله ی ایشان اجرا می شود. به اصطلاح فقها بسیاری از احكام اسلامی از مرحله ی حكم انشائی به مرحله ی حكم فعلی نرسیده و بعدها خواهد رسید. ثالثاً وسیله ی بسیار خوبی است برای نسلهای عصر ما كه از این جریان ایده بگیرند، وسیله ی بسیار مناسبی برای ایده گیری است، الهام بخش بسیار مناسبی است برای جوان امروز، جهت حركت اسلامی را به سوی انتظار بزرگ نشان می دهد، و این است فایده ای كه نسل امروز از طرح این مسئله
جلد نهم . ج9، ص: 388
می برد. .

به هر حال مشخصات خاص این نوید، معیار و زاویه ی دیدی است برای شناخت اسلام. از لابلای اینها می توان بهتر مكتب اسلام را شناخت و بلكه بهترین وسیله ی شناخت اسلام است، زیرا اسلام تنها در این دوره است كه همه ی موانع را پشت سر گذاشته است و به اصطلاح در این دوره است كه اسلام به اطلاق و مقام مطلق خود رسیده است كه: حتی لایستخفی شی ء من الحق مخافة احد من الخلق. .

این نوید دارای اركان و عناصر مختلفی است كه برخی فلسفی و جهانی است و جزئی از جهان بینی اسلام است، برخی فرهنگی و آموزشی و پرورشی است، برخی سیاسی است، برخی اقتصادی است، برخی اجتماعی است و برخی انسانی و برخی مشترك مثلاً انسانی- طبیعی است. .

راجع به آینده ی بشریت باید گفت كه برخلاف نظریه ی بدبینان، فنای بشریت یك جبر و ضرورت نیست. درباره ی برقراری صلح و صفا و امنیت باید گفت كه برخلاف زعم برخی جنگ و تنازع در میان بشر یك ضرورت و لازمه ی حیات نیست، بلكه جنگ بر ضد فطرت است.

آنچه فطری است دفاع است. آیه یو لو لا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض. . . یا: لهدمت صوامع و بیع. . . - برخلاف نظر امثال فرید وجدی در ماده ی «سلم» دایرة المعارف- نمی خواهد بگوید جنگ و ستیز انسانها یك ضرورت و یك سنت لایتغیر است، می خواهد بگوید دفاع از خود و از جامعه و از تمدن یك ضرورت فطری است.

لهذا آیات جهاد قرآن با این جمله ها آغاز شده: ان اللّه یدافع عن الذین امنوا. . . اذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا. . . در جای دیگر: و قاتلوا فی سبیل اللّه الذین یقاتلونكم و لاتعتدوا ان اللّه لایحب المعتدین. پس درندگی، طبیعت اصلی نیست و تعاونها معلول تنازعها و احساس خطرها از ناحیه ی دشمن مشتركِ خطرناك تر نیست آنچنان كه داروینیسم مدعی است، بلكه تعاون و احسان و كمك، فطریِ بشر است و این نوعی
جلد نهم . ج9، ص: 389
اومانیسم اسلامی است [21]. درباره ی اصل سازگاری با طبیعت باید گفت كه واقعاً طبیعت مادر انسان است [22]، نوعی رابطه ی معنوی بین انسان و طبیعت هست، صلاح انسان موجب رحمت طبیعت می شود.

در آن حال، طبیعت مانند مادری شیرده است كه تماس دست فرزند و لب فرزند با پستان او موجب رگ كردن و پرشدن و ریزش پستان مادر می شود، برخلاف حالت نارضایی كه شیر خود را به اصطلاح بالا می دهد. و اساساً رابطه ی طبیعت و انسان كه گاهی تیره و خشم آلود و گاهی صاف و مهرآمیز [است ] از اصول معارف قرآن است. قرآن در مورد روابط تیره و خشم آلود طبیعت با انسان است كه از: فمنهم من ارسلنا علیه حاصباً و منهم من اخذته الصیحة و منهم من خسفنا به الارض و امثال اینها دم می زند. .

در مورد پیروزی صلاح و تقوا بر زور و زر و فریب باید گفت برخلاف زعم بعضی ظلم و دروغ و تبعیض و فریب لازمه ی لاینفك سیاست عالم نیست، آنچنان كه برخی به این دلیل حكومت علی علیه السلام را محكوم می كنند و می گویند با صلاح و تقوا و درستی كارها رو به راه نمی شود، دروغ و تقلب و ستم و اجحاف لازمه ی بقاست و مشروع است آنچنان كه در روش سیاستمداران امروز هست. در حقیقت باید گفت این اصلِ انتخاب صالح است- نه انتخاب اصلح- كه مفهوم نسبیت دارد. .

عنصر فلسفی [این نوید] عبارت است از دید خوشبینانه و امیدوارانه به دوام و بقای بشریت به حكم: ان اللّه یحی الارض بعد
جلد نهم . ج9، ص: 390
موتهاو به حكم: و النهار اذا جلّیها، و نفی دیدهای بدبینانه و مأیوسانه به آینده ی بشریت امثال راسل، همچنین است اصل زندگی مقرون به صلح و صفا و اخوت و محبت و تعاون و از بین رفتن درنده خویی ها كه: و یذهب الشر و یبقی الخیر(البته در جهان انسانها، نه در كل جهان كه فكر زردشتی است) و این برضد فلسفه ی تنازع بقاست كه اصل لاینفك در ذی حیات ها تلقی شده است. و از این قبیل است اصل سازگاری انسان و طبیعت كه با تعبیر «و تخرج الارض افلاذ كبدها» در حدیث و به صورت «و اخرجت الارض اثقالها» و یا «و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض» [در قرآن ] بیان شده است. و از این قبیل است پیروزی نهایی صلاح و تقوا بر زر و زور و فریب، و انتخاب اصلح به معنی انتخاب پاكتر نه انتخاب اقوی . .

عنصر انسانی یا فرهنگی و آموزش و پرورشی عبارت است از حكومت علی الاطلاق عقل و حكمت و معرفت و تجارب بر انسان و محكوم شدن و انقیاد خشم و شهوت، كه این نیز یك ایده ی اسلامی است [23]. و همچنین منسوخ شدن عملی زنا، شرب خمر، ربا، دروغ، غیبت و غیره عنصر تربیتی این ایده است، چون همه ی اینها ناشی از ناهمواریهای اجتماع از یك طرف و نبودن تربیت صحیح از طرف دیگر است. .

عنصر سیاسی: تشكیل حكومت جهانی واحد و سقوط مرزها و حدود و ثغور و درآمدن بشریت به صورت یك خانواده (و شاید یك زبان نیز [24]) ، جنسیتها و ملیتها همه از بین می رود، من ایرانی و تو
جلد نهم . ج9، ص: 391
عراقی و او مصری و او فرانسوی از روی زمین برچیده می شود. .

عنصر اقتصادی(و یقسم المال صحاحاً): تقسیم عادلانه و بالسویه ی ثروت و اینكه اساساً فقیری در روی زمین نباشد: لایبقی موضع صدقة [25]. هدف اسلام این است كه فقر ریشه كن شود، نه فقر باشد و اغنیا آنها را سیر كنند. .

راجع به عنصر اقتصادی باید گفت كه از نظر اسلام نیز اختلاف ثروت یك امر ضروری نیست تا چه رسد به اینكه وجود فقر و فقیر یك امر ضروری باشد. هدف اصلی اسلام دو چیز است: یكی ریشه كن كردن فقر و دیگری برابری مردم در استفاده از مواهب خلقت، و اصل «والذین فی اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم» اصل ثانوی است. چیزی كه هست اسلام طرفدار این اصل نیست كه كار به قدر طاقت و خرج به قدر احتیاج، یعنی لزوماً هركسی كار كند و نتیجه ی كارش در یك صندوق مشترك ریخته شود و بعد همه علی السویه به قدر احتیاج استفاده كنند. از نظر اسلام كار به قدر طاقت و محصول كار هركس به خود او تعلق دارد و جامعه نمی تواند كسی را كه از طریق مشروع كسب ثروت كند از محصول كار خود محروم سازد مگر حاكم به حكم: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» . ولی همان طوری كه امثال غزالی گفته اند هدف اصلی اسلام این است كه مردم از نظر رشد فكری و عاطفی و ایمانی به حدی برسند كه من و تو از میان برود و جیبها عملاً یكی شود. در حدیث هم هست كه ایمانها آنگاه كامل است كه انسان برای برادر مؤمن مانند خود حق استفاده از ثروت خود قائل شود [26]. علیهذا طبق این تز، هم تساوی است و هم آزادی و استقلال، هم تساوی اجتماعی است و هم فردیت و اندیویدوالیسم [27]. در تعبیر حدیث آمده است كهیرضی عنه ساكن السماء و ساكن الارضكه نكته ی مهمی دارد و تز جمع دنیا و آخرت در اسلام را
جلد نهم . ج9، ص: 392
بیان می كند و بعد از جمله ییقسم المال بالسویةمی فرماید: و یملأ اللّه قلوب امة محمّد غنی. این جمله روشن می كند كه این تقسیم بالسویه بر اساس جبر و تحمیل قانون نیست و اشتراك جبری قانونی نیست، بلكه اشتراك در سطح عالی اخلاقی است. این حدیث، شبه معجزه است. .

عنصر اجتماعی: برقراری عدل كامل، نفی هرگونه ظلم و تبعیض، نه صرفاً از جنبه ی اقتصادی بلكه از جنبه ی سیاسی و امتیازات غیر مالی مثلاً اداری كه یكی دیگر از ایده های اسلام است. پیغمبر اكرم تبعیض را حتی در نگاه محكوم كرده بود: كان رسول اللّه یقسم لحظاته بین اصحابه. همچنین تبعیض در مقام قضا، همچنین تبعیض در كار و بیكاری، همچنین است عمومی بودن و عدم تعلق به گروه خاص. .

ایضاً عنصر اجتماعی [28]: عمران نه خراب. لایبقی فی الارض خرب الاّ یعمره. این نیز یك ایده ی اسلامی است: هو انشأكم من الارض و استعمركم فیها. امیرالمؤمنین در فرمان مالك اشتر می نویسد كه او مأموریت دارد برای عمران بلاد مسلمین. مسئله ی اینكه «علیّ ما وضع لبنة علی لبنة» مربوط است به شخص خودش و استفاده به نفع خودش. .

و اما جنبه ی انسانی: بهداشت و طول عمر. .

و اما جنبه ی تمدن صنعتی: اینكه نظام، نظام از بین رفتن فاصله هاست و تسلط بر ماده و طبیعت است. این بحث را تحت عنوان «عمران دنیا» نیز می توان وارد دانست.


[1] [یعنی دُمَل ]
[2] به حكم اینكه هرچیزی دوره ای و ظهور و بروزی دارد. ر. ك: دفتر 83، نمره ی 33
[3] رجوع شود به نمره ی 26 و 28.
[4] نمره ی «ب» یعنی پیروزی عقل بر شهوت مربوط است به حیات اخلاقی و مبارزه ی انسان با نفس و اما حكومت صلاح و تقوا بر زور و زر مربوط است به تضادهای اجتماعی، همچنان كه نمره ی «الف» مربوط است به مسخر بودن طبیعت نسبت به ماوراء طبیعت و امداد غیبی در پرتگاهها، به عبارت دیگر نجات از بن بست (ر. ك:

ص 388 و 389) . از این سه بحث، دومی و سومی مربوط است به تضاد، دومی تضاد عقل و نفس و سومی تضاد حق و باطل، و اینكه پیروزی در این تضادها با چیست و اینكه تضادها از بین می رود، همچنان كه سوسیالیسم به نوعی دیگر به عدم تضاد می رسد. جمله یو یذهب الشر و یبقی الخیركه در ص 380 خواهد آمد شامل پیروزی خیر بر شر است هم در جبهه ی طبیعت و هم در جبهه ی اخلاق و هم در جبهه ی اجتماع.
[5] ر. ك: ورقه های
نفاق در عصر ما

و ایضاً به اخبار دجّال
[6] ایضاً: حتی لایستخفی بشی ء من الحق مخافة احد من الخلق.
[7] رابطه ی این امور با تقوای مردم: و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض- آشتی طبیعت با انسان
[8] آشتی انسان با خود
[9] آشتی انسان با انسان
[10] با توجه به آنچه در ص 378 گفتیم، جمله یو یذهب الشر و یبقی الخیررسیدن به سطح نفی تضادهاست هم در سطح اخلاقی و هم در سطح اجتماعی و احتمالاً هم در سطح طبیعی.
[11] بعید نیست كه آشتی انسان با طبیعت در دو قسمت باشد: یكی منتفی شدن قهرهای طبیعت از قبیل طوفان و زلزله و خسف و امثال اینها و دیگر سخاء و نفی بخل طبیعت كه مثل مادر مهربانی می شود كه شیر پستانش خود به خود جاری می شود.
[12] ر. ك: شماره ی 29
[13] رجوع شود بهدیباچه ای بر رهبریو كتابانتظار، مذهب اعتراض.
[14] رجوع شود به مقاله ی من (قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه ی تاریخ) .
[15] ما معمولاً موعود اسلام را به خود حضرت اطلاق می كنیم در صورتی كه این اطلاق، هم به خود حضرت صادق است هم به رسالتی كه او دارد و وعده داده شده است، بلكه كلمه ی موعود خصوصاً با توجه به آیات مربوطه در قرآن، نسبت به رسالتی كه آن حضرت انجام می دهد صادقتر است.
[16] ر. ك: شماره ی 29
[17] و البته همان طور كه گفته ایم بدبینی آنها از نظر اصول ظاهر بجاست. در اینجا فلسفه ی تكامل هدفدار ظهور و بروز می كند و دست غیب دخالت می كند.
[18] رجوع شود به ورقه های
مهدی موعود- امدادهای غیبی

شماره ی 12 و ورقه های
آینده ی دین و مذهب

راجع به بن بست های تمدن جدید.
[19] پس اختصاص به خود آن حضرت ندارد.
[20] جواب این شبهه را در بحث سازگاری انسان و طبیعت داده ایم.
[21] درباره ی اینكهو یذهب الشر و یبقی الخیركه هم شامل اصل صلح و صفا و ضد جنگ می شود و هم شامل اصل تربیت، باید گفت كه برخلاف زعم بعضی وجود شر در جامعه ی انسانی یك ضرورت لاینفك نیست، قلع و قمع شدنی است.
[22] اینجا باید از اصل تأثیر متقابل و به طور اعم و اصح اصل وابستگی اشیاء كه هگل و بعد ماركسیسم مطرح كرده اند بحث كنیم، با این تفاوت كه آنها این رابطه را فقط در حد مكانیسم می بینند، از لحاظ امور معنوی رابطه و تأثیری قائل نیستند ولی در معارف اسلامی این رابطه نیز وجود دارد و از این جهت است كه تمام جهان یك واحد زنده است.
[23] راجع به عنصر فرهنگی و آموزش و پرورشی باید گفت كه برخلاف زعم بعضی جرم و جنایت و معصیت حق یك ضرورت نیست، بلكه یك انحراف است. اگر زندگی بر پایه ی عقل و ایمان بگردد- و چنین امكانی هست- موضوع مجازاتها، دست بریدن ها، زندانها، اعدامها، تازیانه زدن ها، از كوه پرت كردن ها كه در همه ی قوانین از آن جمله اسلام آمده است منتفی می شود. ایده ای كه از این اصل گرفته می شود این است كه انسانها آن گونه باید تربیت شوند كه جرم واقع نشود. علیهذا جرم و جنایت یك ضرورت نیست، قوانین جزایی ممكن است موضوعاً منتفی شود.
[24] در این باره مطالعه شود.
[25] ایضاً حدیث عالی مزامله دربحارجزء 52، صفحه ی 372 (ر. ك: ص 398)
[26] ر. ك: ص 398
[27] ر. ك: ص 408 نمره ی 38، ایضاً نمره ی 37 در صفحات 400- 408
[28] راجع به عمران و آبادانی دنیا، اینجا نیز ایده و آرمان اسلام نمودار است و یك مسلمان می تواند از آن ایده بگیرد، و آن اینكه ایده ی امام و ایده ی اسلام عمران است نه خرابی. اسلام نمی گوید: ای بابا، دنیا كه قابل نیست، چرا خانه كه برای خراب شدن است بسازیم(لدوا للموت و ابنوا للخراب). طبق این منطق، ازدواج هم نباید كرد زیرا تولد هم برای مردن است. آنچه گفته شده در این زمینه مقصود این است كه بزرگان دین از مقام خود سوء استفاده نكردند برای شخص خود. در این قسمت ایده ی اسلام راجع به دنیا روشن می شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است